آیت‌الله سیستانی و پایان نخست‌وزیری مالکی

تغییر نخست وزیر در عراق و کناره گیری مالکی امر مهم و در عین حال دشواری بود. اما این رویداد مهم به نحو غیر منتظره ای رخ داد. بن بست سیاسی در حدود نزدیک به دو ماه پایان یافت که در سیاست خاور میانه زمان کوتاهی محسوب می شود. فعالیت های مصرانه آیت الله سیستانی اگر مهمترین عامل نباشد یکی از مهمترین دلایل ناگزیری کناره گیری نوری المالکی و پایان هشت ساله نخست وزیری وی بود.

IMG14320153

آیت الله سیستانی در پیامی که توسط نماینده اش “سید احمد الصافی” در خطبه های نماز جمعه قرائت شد حمایتش از حیدر العبادی نخست وزیر جدید عراق را اعلام کرد و از همه گروه های سیاسی این کشور خواست با او در زمینه تشکیل کابینه در راستای تاسیس دولت قوی و توانمند همکاری کنند. او انتخاب رؤسای سه قوه را فرصتی مثبت و بی ‌نظیر برای کشورش برشمرد.

شیخ الصافی از طرف آیت الله سیستانی از نیرو های نظامی عراق خواست از بالا بردن و یا الصاق هر گونه عکس، پرچم و پلاکارد سیاسی و گرو.هی بر خودروهای زرهی نظامی پرهیز کنند. صافی تصریح کرد نیروهای مسلحی که با تروریسم مبارزه می‌کنند، باید از ایجاد هر گونه آزار و اذیتی برای شهروندان بیگناه با هر رویکرد سیاسی و مذهبی که داشته باشند، به پرهیزند.

وی همچنین تاکید کرد که نیروهای مسلح عراق،‌ تنها باید پرچم ملی این کشور را بر خودروهای زرهی خود نصب کنند.آیت الله سیستانی همچنین بر تسریع مبارزه با فساد و جلوگیری از تخلفات مالی و اقتصادی توسط دولت جدید تاکید کرد. او همچنین از نوری الملکی به خاطر انتقال قدرت و کناره گیری تشکر کرد. آیت الله سیستانی در پیامی که در خطبه نماز جمعه نجف فرستاد ، خطا های بزرگ در مدیریت سیاسی و نظامی عراق در گذشته را مسبب مشکلات کنونی توصیف کرد که باید جبران شوند.

مواضع آیت الله سیستانی در خصوص ضرورت بی طرفی سیاسی نظامیان و نیرو های امنیتی عراق ،مبارزه با تروریسم، فساد زدایی و رعایت حقوق مردم کمک بزرگی برای دولت العبادی است که با مشکلات زیادی باید دست و پنجه نرم کند.

مواضع آقای سیستانی جنبه خاص مذهبی و یا شیعی ندارد. اما در عین حال طرح آنها توسط بزرگ ترین شخصیت دینی به آنان مشروعیت و وجاهت مذهبی هم می دهد. از آنجاییکه سیستانی خواهان تشکیل حکومت روحانیت و امتیاز ویژه برای شیعیان نیست، برآیند مواضع سیاسی وی حکمرانی عرفی را تقویت می نماید و تعارض بین حضور اجتماعی و سیاسی مذهب شیعه و سکولاریسم به معنای جدایی نهادی دین و دولت را در عمل بر طرف می سازد. البته این مزیت تا زمانی است که سیستانی و پیروانش خواهان موقعیت ویژه برای خود و دینداران شیعه نگردند.

آیت الله سیستانی تا کنون این چنین عمل نکرده و امیدها نسبت به تداوم این مشی مثبت را افزایش داده است. البته او بعد از بحران اخیر عراق و قدرت گرفتن داعش به دخالت در سیاست پرداخت. پیش از آن وی از موضعگیری سیاسی پرهیز می کرد و اکنون نیز به نظر می رسد رویکرد سیاسی او حالت مقطعی دارد تا به مسئولیتش در زمینه حفظ آرامش به عراق و پایان بخشیدن به بحران خونین خاتمه بخشد.

او بعد از پایان انتخابات پارلمانی در عراق از منتخبین دعوت کرد تا هر چه سریعتر مسئولان بلند پایه را برگزینند. او به مالکی نیز توصیه کرد تا برنامه و تدبیری برای حل مشکلات ارائه کند. اما وقتی از او نا امید شد نفوذ خود را به کار گرفت تا مالکی از نخست وزیری کناره گیری نماید . او نیز مانند اکثر سیاستمداران ، شخصیت های اجتماعی و رهبران مذهبی عراق معتقد بود تشکیل دولت جدید نقطه عزیمت هر گونه اصلاح و حل مشکلات عراق است و تداوم نخست وزیری مالکی فضای سیاسی را قفل خواهد کرد.

او در رایزنی های پشت پرده بر استعفای مالکی تاکید می کرد. اخیرا فاش شده است او در پاسخ یکی از اعضاء حزب الدعوه گفته بود : « سرعت بخشیدن به تعیین نخست وزیر جدید مسئله ای است که ضرورت دارد. … : نخست وزیر باید مورد قبول اکثریت جامعه باشد و بتواند همراه با دیگر گروه های سیاسی کشور را از خطر تروریسم و جنگ طایفه ای نجات دهد.»

پس از اینکه پارلمان عراق برای انتخاب رئیس دولت دچار بن بست شد آیت الله سیستانی به نکوهش سیاست مدارانی پرداخت که به جای مصالح ملی موقعیت فردی خود را در نظر می گیرند. او تلویحا آدرس مالکی را دارد. اما در روزهای آخر به صراحت نظر مخالف خود را نسبت به نخست وزیری مالکی ابراز داشت. بعد از اینکه العبادی توسط فواد معصوم معرفی شد ، به حمایت از وی پرداخت و خواستار استعفای مالکی شد. سرانجام تلاش های وی همسو با دیگر تلاش ها جواب داد و مالکی سمت نخست وزیری را ترک کرد.

آیت الله سیستانی به مسئولیت سیاسی خود تا کنون خوب عمل کرده و الگوی مناسبی برای سیاست ورزی صحیح ارائه داده است. این الگو برای مراجع سنتی در ایران که تمایلی به فعالیت سیاسی حزبی ندارند آموزنده و مفید است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.