رشد جمعیت طلاب حوزه‌ها و برآمد آن در عرصه سیاسی

سال تحصیلی حوزه های علمیه در نیمه دوم شهریور آغاز می شود. در سالیان گذشته مدیریت حوزه های علمیه کوشیده اند تا نظمی به وضعیت تحصیلی در مدارس دینی داده و آموزش در آن را نظام مند نمایند. البته شروع ساختار بخشیدن به تدریس در حوزه های علمیه با استفاده از برخی کارکرد های آموزش مدرن از زمان آیت الله بروجردی شروع شد.

IMAGE634273169209843750

در جمهوری اسلامی با توجه به حضور نهادی روحانیت در حکومت و نظام سیاسی این روند شتاب گرفت. معادل سازی مدارک حوزوی با دانشگاهی نقطه عطفی بود. البته الزامات زمانه نیز در این روند بی تاثیر نبوده است. در عین حال نظام آموزشی حوزه هنوز سنتی است و فاصله زیادی با مبانی آموزشی مدرن دارد. سیستم آموزشی حوزه در قالب تحقیق و پژوهش نقادانه و آزاد نیست بلکه تلاش برای توجیه و درک آموزه های حاکم و حفظ آنها در جامعه است.

در واقع پوسته ظاهری و برخی از جنبه های شکلی آن نو شده است اما محتوی کماکان کهنه و متعلق به اعصار سپری شده است.

در هفته گذشته دو آمار متفاوت از تعداد طلبه ها در کشور منتشر شد. جلال رضوی مشاور رییس سازمان اوقاف و امور خیریه کشور در امور حوزه های علمیه، گفت: « ۲۰۰ هزار طلبه خواهر و برادر هم اکنون در کشور مشغول به تحصیل و فعالیت هستند که البته در میان آن ها، طلابی از سایر کشورهای اسلامی نیز وجود دارد.»(۱)

اما حجت الاسلام حسینی بوشهری مدیر حوزه های علمیه تعداد طلاب را در کشور را ۱۵۰ هزار نفر اعلام داشت و گفت : « در سال تحصیلی ۹۳-۹۴ هفده هزار طلبه جدید وارد مدارس علمیه کشور می شوند . هزار و ۲۰۰ نفر از طلاب جدیدالورود در مدارس قم پذیرش می شوند که با پذیرش آنها طلاب مشغول به تحصیل در قم به بیش از ۸۰ هزار نفر می رسد.» (۲)

وی تعداد مدارس دینی فعال در کشور را ۴۵۰ تا برشمرد و توضیح داد که :رشته های تخصصی حوزوی از ۱۶ رشته به ۳۷ رشته افزایش یافته است و هم اکنون ۲۰ رشته آن در ۱۲ استان تدریس می شود. از مدارس فوق نزدیک به ۲۸۰ مدرسه متعلق به زنان است. (۳)

تعداد طلبه های زن در حدود ۴۰ هزار نفر برآورد می شود که شمار آنها در حال افزایش است.
با توجه به سمت و جایگاه بوشهری آمار وی دقیق تر به نظر می رسد. او از چهره های روحانی افراطی و نزدیک به خامنه ای است که وظیفه کنترل حوزه های علمیه در چارچوب مورد نظر حکومت را بر عهده دارد.

اکثر طلاب در شهر های قم ، مشهد وتهران هستند. در حدود سه تا چهار هزار طلبه سنی نیز تخمین زده می شود که در استان های کردستان و سیستان و بلوچستان عمدتا مشغول به تحصیل هستند. نظام آموزشی حوزه در در سطح مقدمات حوزه(پایه ۱ تا ۶) و بقیه هم در سطوح ۲ و ۳ و درس خارج تقسیم بندی شده است.

تعداد طلبه های خارجی ( غیر ایرانی) در حدود ۱۲ هزار نفر است که توسط تشکیلاتی به نام جامعه المصطفی جذب و اداره می شوند. این تشکیلات در ۶۰ کشور جهان و در تمامی قاره ها نمایندگی دارد.(۴)
جمعیت طلاب در حدود ۴ درصد جمعیت دانشجویی کشور است وبیشتر آنان در قم هستند. امادر تمامی شهر های بزرگ و متوسط ایران حوزه علمیه وجود دارد.بیشتر مدارس دینی وابسته به نهاد ولایت فقیه و مراجع طرفدار نظام هستند. در عین حال برخی از مدارس نیز توسط مراجع سنتی اداره می شوند. مراجع معضوب حکومت در زمینه برگزاری کلاس با محدودیت و مشکلات مواجه هستند.

آمار فوق نشانگر رشد جمعیت طلاب است که به نوبه خود نفوذ روحانیت در جامعه را افزایش می دهد. در حال حاضر روحانیت غیر از ادراه نهاد های دینی چون مساجد در دستگاه قضائی کشور و نهاد های فرهنگی مشغول به کار می شوند. شمار روحانیون بعد از انقلاب افزایش یافته است ولی نسبت آنان به جمعیت کاهش پیدا کرده و معادل ۰.۲ درصد از کل جمعیت ایران است.

جمعیت روحانیون در اوایل دوره پهلوی بین سه تا ۵ هزار نفر بود که با سخت گیری های رضا شاه و سکولاریزه کردن دستگاه آموزش ، ازدواج ،دادگستری و ثبت اسناد به کمتر از هزار نفر کاهش یافت. اما در دوره محمد رضا شاه و بخصوص بعد از حضور آیت الله بروجردی در قم این رقم با شتاب زیادی افزایش یافت. در حول و حوش انقلاب جمعیت روحانیون یک سوم آمار کنونی تخمین زده می شود. آمار دقیقی در این خصوص وجود ندارد.

طلبه ها اکنون از امکانات به مراتب بیشتری در مقایسه با قبل از انقلاب برخوردار هستند. امتیازات فوق و همچنین امکان برخورداری از فرصت های شغلی خوب در آینده باعث شده برخی صرفا به دلایل اقتصادی و شغلی لباس روحانیت بر تن کنند در حالی که اعتقادی به باور های روحانیت و اقتضاءات ان ندارند.

اما اکثریت طلبه ها جذب گرایش های مختلف حاکم در حوزه های علمیه می شوند که بخش حکومتی ان جلوه و نمود بیشتری دارد. با توجه به سیطره ولایت فقیه در حوزه های علمیه واداره رسمی انها توسط حکومت بخش عمده و سازمان یافته جمعیت روحانیت و بخصوص آنهایی که فرصت تبلیغ پیدا می کنند در خدمت ولی فقیه هستند. این مسئله به نوبه خود ابزاری قوی در اختیار رهبری قرار می دهد تا اقتدار روحانی خود را افزایش داده و از ابزار مذهب برای جلو بردن سیاست های خود استفاده نماید.

در واقع عدم استقلال حوزه های علمیه باعث می شود تا خروجی مدارس دینی در نهایت در خدمت حکومت قرار بگیرد. بوجود آمدن حرکت در داخل حوزه ها و مدرسان آن در چارچوب استیفای استقلال حوزه ها می تواند مناسبات حاکم را تغییر دهد ولی در حال حاضر چنین چشم اندازی وجود ندارد.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع :
۱- http://www.entekhab.ir/fa/news/178868
۲- http://www.entekhab.ir/fa/news/179187
۳- http://khabarfarsi.com/ext/784305
۴- http://www.yjc.ir/fa/news/4127711/

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.