خامنه‌ای و رمزگشایی از اخلال در توافق جامع هسته‌ای

خامنه‌ای در دیدار با اعضاء مجلس خبرگان تاکید ویژه‌ای بر روی تبیین شکل‌گیری نظم جدید در دنیا و ضرورت جای‌گیری مناسب جمهوری اسلامی در این نظم داشت. سخنان وی نشان می‌دهد که بر مبنای ارزیابی او قدرت غرب در حال افول و در عوض توان جهان اسلام و نیروهای خارج از بلوک غرب در حال رشد است. در این شرایط وی تداوم راهبرد ستیزه جویی و خصومت ساختاری و مبنایی با غرب را توصیه می‌کند و پرداخت هزینه در این مسیر را واجد ارزش می‌پندارد. این رویکرد اخلال جدی در مسیر توافق جامع پایدار هسته‌ای ایجاد می‌کند و اجازه نمی‌دهد نتیجه مذاکرات جاری از تفاهم‌های زمان‌مند و مقطعی و تنش‌زدایی فراتر برود.

13930613124857189_PhotoL

خامنه‌ای در دیدار فوق که شکل آئینی تعطیلی‌شان نظارتی مجلس خبرگان و تبدیل آن به نهادی تشریفاتی و مطیع مطلق عملکرد رهبر است، اظهار داشت: «تحولات کنونی حاکی از تغییر نظم جهانی ۷۰ ساله پایه ‌گذاری شده بوسیله غربی‌ها اعم از اروپا و آمریکا و شکل‌‌گیری نظمی جدید است.»

وی در ادامه ۲ پایه «فکری و ارزشی» و «نظامی و سیاسی» را به عنوان زیر بنای نظم مستقر در جهان در هفتاد سال گذشته معرفی کرد و مدعی شد که غربی‌ها در طول سال‌های متمادی با طرح شعارهای جذاب و فریبنده‌ای همچون «آزادی»، «دموکراسی»، «حقوق بشر» و «دفاع از انسان‌ها»، تلاش کردند تا برتری ارزشی نظام خود را بر سایر مناطق جهان و ادیان مختلف به ویژه دین اسلام تثبیت کنند. به باور خامنه‌ای هر کشور و ملتی که اسیر القاءات و تصویر سازی‌های کاذب غرب واقع نمی‌شد مورد حمله قرار می‌گرفت. اما اینک وی می‌گوید پیچ تاریخی در حال جریان است و فضای جهان به سمت موازنه قوای جدیدی می‌رود که قدرت غرب متزلزل می‌شود. وی دلایل افول قدرت غرب را این چنین توضیح می‌دهد:
«بحران اخلاقی رو به افزایش در غرب همچون رواج پوچی و بیهودگی و ناامنی روحی به‌خصوص در میان جوانان، متزلزل شدن بنیان خانواده، جهت‌گیری غلط درخصوص موضوع «زن» و زیر سوال رفتن جدی جریان فمینیست، و ارزش شدن منکراتی همچون همجنس‌‌گرایی و ضد ارزش شدن مخالفت با منکرات، اولین عامل به چالش کشیده شدن مبانی «فکری و ارزشی» نظام غرب است»
«غرب که دائما دم از آزادی و حقوق بشر و دموکراسی می‌زد، در عمل این شعارها را نقض کرد بگونه‌ای که امروز طرح این شعارها از جانب غرب به یک امر مستهجن تبدیل شده است.»

خامنه‌ای در ادامه می‌گوید: «براساس برخی گزارش‌ها، آمریکا، از بعد از جنگ جهانی دوم، برای سرنگونی ۵۰ دولت اقدام و با ده‌ها جریان مقاومت مردمی مخالفت کرده است. استفاده آمریکا از بمب اتم و کشتار ۲۰۰ هزار نفر در ژاپن، برپایی زندان‌های گوانتانامو، ابوغریب و ده‌ها زندان مخفی در اروپا را نمونه‌های دیگری از تعارض میان شعارهای فریبنده غربی‌ها و عمل آنها است . … استفاده از زور و خشونت و سرکوب از جمله تحریم در مقابل ملت‌ها و دولت‌های مخالف سلطه، استفاده از ترور و راه انداختن جریان‌های تروریستی و لشکرکشی‌های نظامی بویژه حمله به عراق و افغانستان و حملات مکرر به پاکستان، چهارمین عامل تزلزل مبانی «فکری و ارزشی» نظام غرب است.»

خامنه‌ای پنجمین و آخرین عامل به چالش کشیده شدن ارزش‌ها و شعارهای مورد ادعای غربی‌ها را جریان‌سازی‌هایی همچون «القاعده و داعش» دانست و تاکید کرد: «اگر چه غربی‌ها و بویژه آمریکایی‌ها ادعا می‌کنند که این جریان‌ها به آنها ارتباطی ندارند اما براساس شواهد مختلف، تردیدی وجود ندارد که این جریان‌ها به دست قدرت‌های غربی و عوامل منطقه‌ای آنها ساخته شده‌اند.»

رهبری شکل گیری انقلاب اسلامی در ایران و تداوم بقای نظام و حوادثی چون جنگ ۳۳ روزه لبنان، جنگ‌های ۲۲ روزه و هشت روزه غزه و جنگ اخیر ۵۰ روزه در غزه را از مسائل تأثیرگذار در تزلزل اقتدار نظامی و سیاسی غرب به‌شمار آورد و تأکید کرد: «جنگ اخیر در غزه نمونه‌ای معجزه‌آساست زیرا ایستادگی مردم در یک منطقه کوچک و محدود، موجب شد تا رژیم صهیونیستی که نماد قدرت غرب در منطقه است به زانو در بیاید و مردم غزه با وجود اصرار رژیم صهیونیستی برای پذیرش آتش بس ، آن را تا برآورده شدن شروط خود نپذیرفتند.»

وی از تبیین دلایل پیش گفته نتیجه می‌گیرد نظام فعلی جهانی قابل استمرار نیست و نظم جدیدی در حال شکل ‌گیری است. در این راستا وی وظیفه مسوولان نظام را در دو نکته زیر گوشزد می‌کند:
۱- درک درست واقعیات جهان و منطقه و پرهیز از تحلیل غلط و واژگونه
۲- آمادگی برای نقش‌آفرینی در نظم جدید جهانی، از طریق قوی‌تر کردن کشور

خامنه‌ای در راستای دو محور فوق پذیرش تسلیم در برابر غرب را رد کرد و گفت: «برخی افراد در منطقه و حتی کشور معتقدند که «ما در مقابل غرب یک راه بیشتر نداریم و آن هم تسلیم است! اگر با رضایت و خواست خود تسلیم نشویم، آنها ما را با فشار تحریم سیاسی و اقتصادی و زور نظامی وادار به تسلیم خواهند کرد… این تحلیل، غلط و خطرناک است، زیرا واقعیات جهان و منطقه نشان‌گر تزلزل جدی مبانی اقتدار غرب است، بنابراین باید واقعیات را به درستی درک کرد تا گرفتار تحلیل اشتباه نشویم.»

او همچنین جمع‌بندی کرد که نیرو‌های ضد غربی در منطقه خاورمیانه ، آمریکای لاتین و قسمت‌های مهمی از آسیا عمق راهبردی نظام جمهوری اسلامی هستند. منظور وی از کشورهای آسیایی چین و کره شمالی است. اما اشاره‌ای به روسیه ندارد.

پایه‌های تحلیل خامنه‌ای

وقوع اتفاقاتی در دنیا باعث شده تا خامنه ای سرمایه گذاری سنگینی بر روی تغییر نظم جهانی کند. البته این تغییر لزوما از نظر وی به معنای دگرگون بنیادی ساختار کنونی دنیا نیست. بلکه موازنه قوا به نحوی تغییر می‌کند که وزن و قدرت جمهوری اسلامی افزایش یافته و فشار غرب بر روی آن کاهش می‌یابد.

افزایش قدرت اسلام‌گرایان جهادی و سلفی‌های تند رو یکی از عوامل مهم در تحلیل‌هایش است. قدرت گرفتن آنها تهدیدی استراتژیک برای غرب و همچنین فرسایش قوای آن است. در عین حال قدرت گرفتن داعش و گسترش شبکه‌های وابسته به القاعده باعث می‌شود تا مهار جمهوری اسلامی از اولویت‌های اول آمریکا و اتحادیه اروپا خارج شوند و بدین‌ترتیب نه تنها تنش بین جمهوری اسلامی و غرب کاهش یابد بلکه همسویی‌های مقطعی و همکاری‌های تاکتیکی نیز بین آنها برقرار گردد.

تیره شدن روابط روسیه و غرب و سر برآوردن فضایی شبه جنگ سرد دیگر فاکتوری است که خامنه‌ای را نسبت به شکست فشار غرب و سیاست انزوای جمهوری اسلامی امیدوار می‌سازد. حساب بر روی رشد چین و هند و همچنین کشورهای غیر متعهد دیگر عواملی هستند که مشوق خامنه‌ای در تداوم سیاست تقابلی با آهنگ ملایم‌تر در عرصه خارجی است. او آرام آرام از تاکتیک نرمش قهرمانانه فاصله گرفته و می‌کوشد تا به زعم خودش از حرکت تاکتیکی فریبنده برای زمین زدن رقیب استفاده نماید.

ارزیابی تحلیل خامنه‌ای

بررسی مواضع و ارزیابی خامنه‌ای نشان می‌دهد وی گرفتار خطای محاسبه است. مناسبات بین‌المللی در حال تغییر است و چند جانبه گرایی در حال رشد اندک است. اما غرب علی‌رغم ضعیف شدن در آینده پیش دیدنی کماکان قدرت فائقه دنیا است. تنش روسیه با غرب نیز پتانسیل احیای مناسبات جنگ سرد را ندارد.

تنها شانس موفقیت تحلیل خامنه‌ای رشد گرایش‌های ضد نظم، تروریست و تخریب‌گر است که اغتشاش در دنیا را تقویت می‌نمایند. نیروهایی که هانتینگتون پیش‌بینی کرده بود که تمدن غرب را به خطر می‌اندازند. اما ظرفیت‌های جامعه جهانی برای مهار این نیروهای ضد نظم مستقر در حد قابل توجهی است. بنابراین برایند اوضاع جهانی علی‌رغم همه مشکلاتش ولی اراده جلوگیری از جاه‌طلبی‌های رهبران جمهوری اسلامی را دارد. نتیجه خطای محاسبه و تصورات غیر واقع بینانه خامنه‌ای عدم دسترسی به توافق جامع هسته‌ای است که این رویداد محتمل، زمینه بازگشت تحریم‌ها به سطح قبلی بعد از یک بازه زمانی حداقل یک‌ساله را مساعد می‌سازد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.