سیستانی، خامنه ای و عراق

آیت الله علی سیستانی در ماه های اخیر که منجر به کناره گیری نوری مالکی و انتخاب حیدر العبادی در مقام نخست وزیری شد، نقش فعالی در سیاست عراق ایفا کرد. این نقش انتخاب و خوشایند کسی نبود که علاقه ای به دخالت مستقیم در سیاست ندارد بلکه او مجبور شد به خاطر نجات عراق ار فرو رفتن در بحرانی عمیق تر و فروپاشی این کشور وارد عمل شود. بررسی اتفاقاتی که در این تحولات رخ داد فرصت خوبی برای فهم مناسبات سیستانی با خامنه ای و تاثیر حکومت در معادلات سیاسی عراق است.

IMG14320153

“علی هاشم ” سرپرست دفتر المیادین در تهران، طی گزارشی در پایگاه خبری – تحلیلی المانیتور نوشت: “هیات بلند پایه‎ای از سوی رهبر معظم انقلاب به عراق سفر کرده و دیداری با آیت‎ الله سیستانی داشتند. آیت‎الله سیستانی در این دیدار به یکی از اعضای این هیات گفتند که به مقام رهبری اعلام بفرمایید که من با روی کار آمدن آقای مالکی موافق نیستم. هیات ایرانی پس از بازگشت از عراق، خدمت رهبری رسیدند و اتفاقات را بازگو کردند. ایشان نیز به مشاوران ارشد خود دستور فرمودند که آقای نوری المالکی را متقاعد به کناره ‌گیری کنند.”(لینک)

سرست سرکنسولگری ایران در کربلا بدون آنکه اظهارات علی هاشم را تایید و یا تکذیب کند اما خاطر نشان می سازد که علی خامنه ای همواره نظرشان بر این بوده که خواسته‌های آیت‌الله سیستانی باید در راس امور در عراق اجرا شود. به نظر وی رهبری هیچگاه در خصوص فردی، جریانی و یا گروهی در عراق نظری ندادند و نفرمودند که چه کسی نخست‌وزیر عراق بشود و چه کسی نخست‌وزیر عراق نشود.

اما سخنان سرپرست سرکنسولی ایران در کربلا صرف نظر از درستی یا نادرستی تاییدی است بر دخالت مسئولان ارشد حکومت ایران در معادلات سیاسی عراق و همچنین اختلاف نظر سیستانی و خامنه ای در عرصه سیاسی عراق را آشکار می سازد.

آیت الله سیستانی در مسائل سیاسی ایران دخالت نمی کندو رفتار نماینده اش آیت الله شهرستانی نیز به گونه ای است که روابط حسنه ای با خامنه ای رعایت شده و خطوط قرمز او رعایت گردد. البته آیت الله سیستانی تا کنون به صراحت به تایید مواضع خامنه ای و عملکرد نظام نپرداخته است. در عین حال مخالفت و انتقاد علنی نیز نداشته است.

اما عملکرد دولت مالکی در سال های آخر باعث شد تا شکاف آیت الله سیستانی با حکومت ایران در عراق بیشتر شود. آیت الله سیستانی پیش از حمله داعش و انتخابات پارلمانی عراق با دولت مالکی مشکل پیدا کرده و روابط آنها تیره شده بود. نزدیک به سه سال بود که آیت الله سیستانی با مقام های دولت مالکی در عراق دیدار نکرده بود. سیستانی در تمامی حوزه های امنیتی، سیاسی، اقتصادی، معیشتی و پیشبرد امور در عراق منتقد عملکرد نوری مالکی بود و اعتقاد داشت در حوزه های فوق اتفاقی نیفتاده است. از این رو بعد از انتخابات عراق و بحرانی که پدید آمد وی وارد میدان شد و با پیگیری خواستار استعفاء مالکی و تعیین نخست وزیر شد. از دید او بحران عراق فرصتی برای بازسازی و وحدت نیرو های سیاسی عراق بود

اما اظهارات علی هاشم روشن می سازد که وی در این خصوص به مقامات ارشد ایران نیز پیغام داده است. البته صحت این ادعا معلوم نیست. اما گمانه هایی وجود دارد که احتمال درستی آن را بالا می برد. حکومت ایران اگر چه نظر مثبتی به مالکی داشت اما در عین حال اصراری نیز بر ابقاء وی در نخست وزیری نداشت و بیشتر خواهان اجماع بلوک شیعی عراق بر روی یک نفر بود. اما نظر سیستانی نیز برای مقامات ارشد حکومت ایران مهم است و آنها نیز می کوشند حتی المقدور اصطکاکی با وی در عراق پیدا نکنند.

آیت الله سیستانی در چند سال قبل در دیدار با رفسنجانی نیز به صورت تلویحی ناخرسندی خود از دخالت های حکومت ایران در امور سیاسی عراق را آشکار ساخته بود. وی در جواب رفسنجانی که پرسیده بود از اخبار عراق بگوید، گفته بود خبر ها پیش شما است.

در مورد حیدر العبادی همگرایی بین آنها پیش آمد. همچنین کمک ایران به دولت عراق در مبارزه با داعش با تقدیر و تشکر آیت الله سیستانی از جواد ظریف همراه شد. این برخورد نشان می دهد سیستانی در جایی که دخالت حکومت ایران به نفع مردم عراق باشد، مشکلی با این دخالت ندارد بلکه حمایت نیز می کند. اما اگر سیاست حکومت در عراق تعقیب رویکرد مالکی از سوی دولت جدید باشد، آنگاه اختلافات بین سیستانی و خامنه ای سرباز می نماید. بخصوص که نیرو های نزدیک به رهبری خطی را در عراق تبلیغ می کنند که مصلحت شیعیان ایجاب می کند شیعیان عراق به حمایت از نظرات خامنه ای پرداخته و پشتیبان جمهوری اسلامی به عنوان مرکز اصلی جهان تشیع باشند. این دیدگاه مورد موافقت آیت الله سیستانی نیست اگر چه با آن مخالفت علنی نکرده است. اما آیت الله فیاض که از مراجع مهم در عراق بعد از آیت الله سیستانی است مخالفتش را ابراز کرده و جمهوری اسلامی را به عنوان حکومت اسلامی به رسمیت نشناخته است.

نتیجه مهمی که از گزارش المانیتور به دست می آید تاثیر مهم و غیر قابل انکار ایران و به طور مشخص خامنه ای در فرایند تعیین مقامات ارشد دولت عراق است. امری که باعث می شود حتی آیت الله سیستانی نیز برای جلو بردن خواست های سیاسی اش پیغام هایی را روانه تهران نماید.

این روند تا زمانی که دولت عراق تثبیت نشده و اقتدارش نیازمند حمایت حکومت ایران است ادامه خواهد یافت. بنابراین آیت الله سیستانی برای تاثیرگذاری در مسائل سیاسی عراق ناگزیر است نقش آفرینی خامنه ای را لحاظ نماید. اگر چه دنباله روی او نشده و برنامه خودش را دنبال می کند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.