انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا فصل جدیدی را در سیاست این کشور گشود و تحولی بزرگ را به نمایش گذاشت. تاثیرات این انتخابات فقط محدود به تغییر اکثریت مجلس سنا نیست ، بلکه تاثیرات پر دامنه ای را در سیاست داخلی و مناسبات بین المللی خواهد داشت. البته با توجه به اختیارات بالای رئیس جمهور و قدرت قوه مجریه زمانی این تاثیرات می تواند از ژرفنای و پهنه بیشتری برخوردار شود که با نتیجه مشابهی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ همراه گردد. در غیر این صورت تاثیرات ابعاد بزرگی پیدا نخواهند کرد.
بر اساس نتیجه انتخابات میان دوره ای نمی توان گمانه زنی دقیقی در خصوص انتخابات ریاست جمهوری داشت. اتفاقاتی که در دو سال آینده رخ خواهد داد ، تصمیمات اوباما، برخورد دو حزب ، چهره هایی که به عنوان کاندید نهایی دو حزب معرفی می شوند و اتفاقات دنیا متغیر هایی هستند که رفتار انتخاباتی رای دهندگان را تحت تاثیر قرار می دهند. اما آنچه به قطعیت در مقطع کنونی می توان گفت بخت بیشتر جمهوری خواهان برای پیروزی است اما هیچ تضمین و قطعیتی وجود ندارد که دوباره کاخ سفید به رنگ قرمز در بیاید و چه بسا دمکرات ها بعد از گذشت شش دهه تجربه سه دوره متوالی اداره کشور آمریکا را تکرار کنند. رقابت های در عمده حوزه ها نزدیک بود و این مساله پایداری برتری جمهوری خواه ها را مورد تردید قرار می دهد.
نرخ مشارکت در انتخابات میان دوره ای سال ۲۰۱۴ در حدود ۳۴ درصد بود که نسبت به سال ۲۰۱۰ افت ۷ درصدی پیدا کرده است. همچنین امسال کمترین نرخ مشارکت از سال ۱۹۸۰ به این سو در انتخابات های میان دوره ای بوقوع پیوست.
نمودار زیر روند تحولات نرخ مشارکت در انتخابات های چهار دهه گذشته امریکا را نشان می دهد(۱)
کسب ۵۲ کرسی باعث شد تا جمهوری خواه ها بعد از سال ۲۰۰۶ کنترل مجلس سنا را در دست بگیرند و در مجلس نمایندگان نیز بتوانند رکورد اکثریت را بعد از هفتاد سال تکرار کنند.
این نتیجه قابل پیشبینی بود اما ابعاد شکست دمکرات ها سنگین تر از تصورات قبلی بود . اینک حزب دمکرات و اوباما در شرایط سختی قرار گرفتند تا تهدیدات را بر طرف نموده و موقعیت خود را بازسازی نمایند.اوباما وقتی برای بار اول رئیس جمهور شد ، دمکرات ها ۲۵۶ کرسی در مجلس نمایندگان و ۵۶ کرسی در مجلس سنا داشتند اما اکنون این اعداد به نزدیک ۱۸۰ تا و ۴۶ تا ۴۷ کرسی تنزل پیدا کرده است.
این انتخابات در اصل به همه پرسی برای اوباما تبدیل شد که با چالش افول زیاد محبوبیت مواجه شده است. رای اکثریت رای دهندگان آمریکایی به اوباما منفی بود. تداوم روند فعلی می تواند اوباما را به جایی برساند که پایان کار وی مشابه سلفش جرج بوش گردد و در وضعیت اوج گرفتن اعتراضات و ریزش گسترده حمایت ها کاخ سفید را ترک نماید.
اما هنوز اوباما برگ هایی در دست دارد که می تواند سرنوشتش را عوض نماید اگر چه پنجره فرصت ها برای وی رو به بسته شدن اذست. او در نطق خود بعد از انتخابات نشان داد که پیام انتخابات را دریافت کرده است اما حاضر نیست از سیاست های پایه ای مد نظرش عقب بکشد. سرنوشت او به میزان زیادی وابسته به این است که درک و تعریف کنگره و کاخ سفید از تعامل بر روی هم منطبق می شود و یا اینکه تضاد و شکاف بین آنها گسترده تر می شود و دولت در دو سال آخر وضعیت بحرانی تری پیدا می نماید. اینک جمهوری خواه ها که توانسته اند از بن بست در کنگره رهایی یابد در اندیشه جلو بردن برنامه های شان هستند که تفاوت های جدی با سیاست اوباما دارد.
چرایی شکست دمکرات ها
شکست سنگین دمکرات ها در وهله نخست به نوع و نقشه توزیع آراء در مناطقی بر می گشت که انتخابات مجلس سنا در آنها برگزار می شد. جمهوری خواه ها پیشاپیش در این مناطق مزیت داشتند. البته در ایالت هایی چون ایوا و کلرادو انتظار نمی رفت دمکرات ها شکست بخورند.
معمولا به لحاظ تاریخی پایگاه اجتماعی جمهوری خواه ها در انتخابات میان دوره ای کنگره فعال تر هستند. اما مشکل اصلی دمکرات ها نداشتن شعار و برنامه خاصی در انتخابات بود. آنها با کناره گرفتن از اوباما و خالی گذاشتن میدان برای حملات جمهوری خواه ها عملا ضعف خود را به نمایش گذاشته و در موقعیت بازنده قرار گرفتند. جمهوری خواه ها به شکل موفقی فضای انتخابات را به سمت همه پرسی و مخالفت با دیدگاه های اوباما هدایت کردند.
متغیری که خیلی به نفع جمهوری خواه ها عمل کرد رای اکثریت سفید پوست های آمریکا به آنها بخصوص در ایالت های جنوبی بود. گرایش غالب در بین سفید ها در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ به اوباما رای داده بودند. اما این بار تغییر رویه دادند. بر مبنای نظر سنجی ها و ارزیابی ها ،ترکیب رای دهندگان بر اساس مذهب ، نژاد ، قدرت خرید و جنسیت بشرح زیر است .
از لحاظ مذهبی مسیحی های معتقد اعم از کاتولیک ها و پروتستان ها بیشتر به جمهوری خواه ها رای داده اند. اما اکثریت یهودی ها نمایندگان دموکرات را برگزیده اند. بخش های محروم جامعه و کسانی که در آمد سالانه آنها زیر پنجاه هزار دلار است به دمکرات ها متمایل بوده اند. اما سفید ها و افرادی که در آمد سالانه شان بالای پنجاه هزار دلار است به جمهوری خواه ها رای داده اند. زنان نیز به طور نسبی بیشر حامی دمکرات ها بوده اند.
اکثریت قاطع سیاه ها به دمکرات ها رای داده اند. هیسپنیک ها ( آمریکای لاتینی ها )نیز به دمکرات ها بیشتر تمایل نشان داده اند
کسانی که تحصیلات بین دیپلم و لیسانس دارند بیشتر به جمهوری خواه ها رای داده اند. اما کسانی که دبیرستان نرفته اند و یا مدرک بالای فوق لیسانس دارند به دمکرات ها بیشتر متمایل هستند.
اوباما در عرصه اقتصادی به طور نسبی موفق بود و سیاست های دولتش باعث شد تا اقتصاد آمریکا از رکود بیرون بیاید و در روندی کند به سمت بهبود حرکت نماید. اما افکار عمومی آمریکا انتظار بیشتری داشت و دستاورد های اقتصادی اوباما مزیتی برای حزب دمکرات در انتخابات ایجاد نکرد.
اما در زمینه امنیت و منافع ملی آمریکا اوباما با چالش بیشتری مواجه شد. او اگر چه توانست به شعارش جامعه عمل بپوشاند و ارتش آمریکا از عراق بیرون بیاید، اما پیشروی داعش موفقیت وی را تحت الشعاع قرار داد. اما ناکامی نرمش های وی در عرصه بین المللی و خاور میانه باعث شد تا ذهنیتی در جامعه آمریکا شکل بگیرد که جهان نا امن تر شده است و ممکن است آمریکا آماج دور جدیدی از حملات تروریستی قرار بگیرد. این نگرانی تا جایی بود که از هر ۱۰ آمریکایی در روز انتخابات ۴ نفر نگران بودند ، حوزه های انتخاباتی مورد حمله تروریستی قرار بگیرد.
دیگر عاملی که به ضرر دمکرات ها عمل کرد شکل گیری این ذهنیت بود که دولت در حال گسترش است و می خواهد حوزه های بیشتری از اقتصاد و اجتماع را تحت کنترل بگیرد. قانون بیمه اوباما موفقیت آمیز بود اما در عین حال مخالفان را بسیج کرد تا افکار عمومی را نسبت به بزرگ شدن دولت نگران سازند.
نا امیدی از اوباما در بین جوانان و نیرو های لیبرال آمریکا نیز به ضرر دمکرات ها انجام شد. آن بخشی از جوانان آمریکایی که خواهان تغییرات زیاد سیاسی هستند بعد از تجربه اوباما دچار سرخوردگی از سیاست شده اند. اهمیت انه افقط در تعداد نیست بلکه در جریان سازی و ایجاد تحرک و بسیج نیرو های برای رای دادن است.
در این میان رهبری ضعیف حزب دمکرات نیز بی تاثیر نبود. در حال حاضر شکایت ها در پشت پرده از نانسی پلوسی رئیس فراکسیون اقلیت در مجلس نمایندگان رو به افزایش است. رهبران حزب دمکرات برنامه ریزی و سازماندهی مناسب و موثری برای انتخابات نداشتند. در اصل حزب دمکرات بدون هیچگونه چشم انداز و سیاست مشخص به صحنه آمده بود و تنها بر روی تلاش فردی کاندیدا های خود سرمایه گذاری کرده بود.
اما سیاست جمهوری خواه ها در فاصله گرفتن از تی پارتی و سرمایه گذاری روی نیرو های میانه نیز جواب داد و به در پیروزی آنها نقش انکار ناپذیری داشت.
در مجموع دینامیزم انتخابات میان دوره ای فضای جدیدی را در عرصه سیاسی آمریکا ایجاد کرد که با گسست از روند قبلی به دنبال بازگرداندن فضا به قبل از دوران ریاست جمهوری اوباما است و در عین حال تفاوت های قابل ملاحظه ای نیز با دوران ریاست جمهوری جرج بوش دارد. رقابت ها و تعامل های جدیدی بین دو حزب در حال شکل گیری است. اما تضمینی بر تداوم این وضعیت وجود ندارد. دمکرات ها اکر آسیب شناسی درستی از شکست خود داشته باشند و تجدید سازمان درستی انجام دهند شاید بتوانند در انتخابات دو سال آینده جبران مافات کنند. اما جمهوری خواه با خون جدیدی که در کالبد حزب روان شده با قدرت در پی تثبیت هر چه بیشتر خود هستند.
۱- منبع :
http://www.electproject.org/