کنگرهی جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام در روزهای دو و سه آذر در شهر قم با نظارت آیتالله ناصر مکارم شیرازی و مدیریت آیتالله جعفر سبحانی برگزار شد. اهداف این کنفرانس بر مبنای آنچه برگزار کنندگان عنوان کردند عبارت بود از:
الف) مقابله با فتنۀ تکفیر در جهان اسلام؛
ب) دعوت به صلح و دوستی و برادری و تعامل میان مذاهب بر اساس حکمت، موعظه و جدال احسن؛
ج) تلاش برای هوشیارکردن مسلمانان نسبت به ماهیت زشت و کریه جریانهای تکفیری؛
د) ایجاد صف واحد و گسترش زمینههای هم گرایی مسلمانان برای مقابله با تکفیر؛
هـ) تلاش برای شناساندن توطئهها و نیرنگهای جهان غرب در سایه حمایت از جریانهای تکفیری.
البته برگزاری این کنگره نقطه آغاز فعالیت این حرکت است که مورد حمایت رهبری قرار دارد. در واقع این برنامه، پروژهای مورد توجه حکومت است و نگرانی آن از گسترش منازعه شیعه و سنی در منطقه را بازتاب میدهد و آسیب پذیری حکومت را فاش مینماید.
نفس برگزاری این کنگره و برنامههای مشابه اقدامی ارزشمند است بهخصوص که افرادی چون مولوی عبدالحمید و سید احمد امین نیز در آن حضور داشتند. اما بررسی سوابق اکثر سخنرانان روشن میسازد که کنگره با مشارکت بخش خاصی از علما و فقهای شیعه هماهنگ با حکومت برگزار شده و همه گرایشهای شیعی و سنی و بهخصوص مراجع مستقل و منتقد در آن حضور نداشتند. سمتگیری کنگره نیز خط مشی مشابهی با گفتمان رسمی حکومت و رویکرد رهبری داشت.
برگزار کنندگان مدعی هستند که این کنگره اختصاص به فرقه و گروهی خاصی ندارد و میخواهد با مشارکت همه گروههای اسلامی معتقد به مدارا و تعامل و نفی خشونت فعالیتهایش را جلو ببرد. اما وقتی فهرست سخنرانان و ارائه دهندگان مقالات مورد توجه قرار میگیرد هماهنگی و تطابقی بین عملکرد کنفرانس و ادعاهای یاد شده مشاهده نمیشود.
نخستین تعارض برجستهای که نمایان است برخورد دوگانه متولی اصلی کنفرانس یعنی آیتالله ناصر مکارم شیرازی است. در حالی کنفرانس تحت نظارت وی مسلمانان را به برخورد همراه با صلح و مودت، نه تنها با مسلمان که حتی با پیروان ادیان دیگر دعوت میکند، که شبکه ولایت تحت نظر وی رویه توهین آمیز و تحریک کننده نسبت به اهل سنت دارد. شبکه ولایت نقش مهمی در دامن زدن به اختلافات مذهبی و حتی آمیختن آنها با اختلافات سیاسی و توجیه سرکوب شهروندان سنی توسط حکومت داشته است.
زمانی میتوان ادعاهای ظاهری آیتالله مکارم شیرازی را در خصوص مقابله با افراطیگری مذهبی باور کرد که تغییر ملموسی در رویه شبکه ولایت پدید آمده و از دامن زدن به دعواهای فرقهای خودداری نماید. در غیر این صورت امثال مکارم شیرازی که تا چندی پیش خواستار سختگیری و کنترل اهل سنت ایران و هشدار نسبت به افزایش آنان بودند بخشی از مشکل هستند نه راه حل.
کنفرانس در قطعنامه پایانی تاکید زیادی بر تلاش برای زدودن افراط از دامان اسلام و تاکید بر ضرورت اتحاد و برابری در جهان اسلام نمود. در بخشهایی از این قطعنامه آمده است: «اسلام دین رحمت، اخوت و دعوت به نیکی و احسان است و پیامبر اکرم (ص) هدف بعثت را اتمام مکارم اخلاق اعلام داشته، راز گسترش اسلام و گرایش به رسول اکرم نیز طبق بیان قرآن کریم در عطوفت و مهربانی ایشان معرفی شده استاز این رو همه مسلمانان، به ویژه علما و فرهیختگان باید به تأسی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اهل بیت(ع) و رهبران و علمای مذاهب، برخورد همراه با صلح و مودت، نه تنها با مسلمان که حتی با پیروان ادیان دیگر را سرلوحه کار خود قرار دهند و با هر تلاشی برای ارائه چهرهای خشن از دین مبین مقابله کنند. دین مبین اسلام، در برابر اندیشه های مخالف ، اصول سه گانه حکمت، پند نیکو و جدال احسن را مقرر فرموده است: ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن. از این رو هرگونه اهانت به مقدسات و رموز مذاهب اسلامی و ادیان دیگر، از آداب و رویه اسلامی به دور است و مسلمانان باید از آن خودداری ورزند و با پیروان سایر ادیان تا زمانی که به پیکار با دین و اسلام و مسلمین اقدام نکردهاند، با مدارا و گفتگو برخورد کنند.»
«براساس تعالیم حیات بخش اسلام، هر انسانی که شهادتین را بر زبان جاری کند، در دین اسلام وارد شده و خون، مال، ناموس و آبرویش باید محترم شمرده شود و نمی توان هیچ کس را که اظهار اسلام می کند، خارج از اسلام و ایمان دانست. ضمن محکوم کردن جنایات گروههای تکفیری در کشورهای منطقه، به ویژه عراق و سوریه و ابراز نگرانی از احتمال گسترش آن در صورت عدم مقابله، که موجب به فراموشی سپردن دفاع از قبله نخست مسلمانان و سرزمین غصب شده فلسطین شده است، از قیام حقطلبانه مردم فلسطین برای نجات قدس عزیز از چنگال رژیم غاصب صهیونیستی که از مصادیق بارز دفاع مشروع و از واجبات شرعی برای پایان بخشیدن به اشغال بخشی از دارالاسلام است، حمایت کرده، پشتیبانی همه آحاد امت اسلامی از آزادی همه سرزمین فلسطین را یک فریضه دینی می دانیم. با توجه به حرمت خون، مال، عرض و آبروی اهل قبله، تعرض به آنها و قتل مسلمانان ، گناهی نابخشودنی و مستوجب غضب و لعن و عذاب الهی است.»
نقد رویکرد کنگره
تحلیل محتوایی مفاد قطعنامه و ارزیابی حرفهای سخنرانان ایرادات و نقاط ضعف جدی در رویکرد و رهیافتهای کنگره را نشان میدهد. این مشکلات تردید ایجاد میکند که کنگره بتواند نقش مثبتی در کاهش تنشهای فرقهای در جهان اسلام ایفا نماید. همچنین صورتبندی غلط مساله و ارائه راه نسخههای تکراری ناکارآمد می تواند وضعیت را بدتر سازد.
در یک برخورد کلی و تفصیلی میتوان مشکلات را به موارد زیر دستهبندی کرد:
نگاه فرقهای، گزینشی و بسته
حرکتی میتواند در مهار برخوردهای فرقه گرایانه مفید واقع شود که خود برخورد فرقهای و گزینشی انجام ندهد. حذف و نادیده گرفتن چهرههای مهم و تاثیرگذار اسلامی که در چارچوب حکومت نیستند با اهداف این نشست تعارض دارد. از این رو به نظر میرسد برگزار کنندگان کوشیدهاند از این کنفرانس بهعنوان فرصتی برای تحکیم و توسعه جبههبندی و خط کشیهای سیاسی و مذهبی بهرهبرداری نمایند.
قربانی کردن حقوق در پای ایدئولوژی
در مفاد سخنرانیها و قطعنامه کنگره حقوق انسانی فقط مشمول معتقدان به دین اسلام و به اصطلاح آنها «اهل قبله» شده و حداکثر اهل کتاب نیز مشمول امتیازهایی شدهاند. اما سکوت کنفرانس در مورد بقیه این تصور را قوت میبخشد افراطیگری و خشونت در برابر غیر مذهبیها مشمول مخالفت با افراطیگری نیست. وقتی بانیان کنفرانس از مواضع حکومت کاملا جانبداری میکنند و کارنامه جمهوری اسلامی مملو از افراط در برابر نیروهای مستقل، منتقد و مخالف بوده است، لذا نوعی تعارض مشاهده میشود. محصور کردن حقوق انسانی افراد و از همه مهمتر حق حیات و امنیت در چارچوبهای بسته مذهبی و ایدئولوژیک زمینه را به شکل ساختاری برای افراطیگری مساعد میسازد. امثال داعش و گروههایی که از دید برگزار کنندگان تکفیری نامیده میشوند، نیز با تاسی به معیارهای عقیدتی ریختن خون دیگران و غیر خودیها را مباح میدانند. تا زمانی که حقوق مردم ایران و بهخصوص اقلیتهای مذهبی رعایت نشود مقابله با افراطیگری از سوی محافل وابسته به حکومت شعاری بیش نخواهد بود و خریدار جدی در جهان اسلام نخواهد داشت.
تکیه به روشهای غلط
برگزار کنندگان و طراحان کنفرانس عمدتا کوشیدهاند با استفاده از مفاهیم قدیمی و در چارچوب سنتهای فقهی قدیمی راه حل ارائه دهند. در حالی که این چارچوب پاسخگو نیست و خود مفهوم تکفیری مناسبات و سامانی را دامن میزند که بر اساس آن درگیریهای فرقهای اجتناب ناپذیر میگردد. تکفیری در نسبت با رافضی، قرمطی و صفوی و … مطرح شده و میشود. راهکار موثر نیازمند طرح بحث خارج از جدلها و اختلافات مذهبی چهارده قرن گذشته است.
تاکید بر ستیزه جوئی
کنفرانس علیرغم تاکید زیاد بر پرهیز از خشونت در عراق و سوریه، ولی بر تداوم برخورد ستیزه جویانه و مقابلههای خشونتآمیز با اسرائیل اصرار میورزد. این تعارض که استانداردی دوگانه را به نمایش میگذارد این ذهنیت را قوت میبخشد که نگرانی برگزارکنندگان کنفرانس در خصوص کشته شدن شیعیان است و در صورتی که آسیبها متوجه پیروان ادیان و یا مکاتب انسانی دیگر بشود برای آنها مهم نیست. این برخورد شبیه موضع حکومت است که میخواهد دعوا و خشونت از پیکار سنی و شیعه به تقابل اسلام و غرب تغییر جهت دهد و با نفس دعوا و تخاصم مشکلی ندارد.
در مجموع اگر چه اصل برگزاری کنفرانس گام مثبتی بود اما نوع برنامه و سخنان و بخصوص حضور افراد افراطی چون احمد جنتی جای امیدواری باقی نمی گذارد که فرجام نهایی مفید و موثر باشد.