مصالحه هسته‌ای و دردسر رقابت‌های منطقه‌ای

مذاکرات هسته‌ای “وین ده” به دلیل مشارکت تعداد بیشتر بازیگرها خصلت متمایزی نسبت به دورهای قبلی مذاکره داشت و از این جهت منحصر به فرد بود. منظور از مشارکت، جنبه علنی و مستقیم موضوع است و گرنه قبلا به صورت غیرعلنی، ارتباطات و تماس‌های مورد نظر وجود داشته‌اند.

Iran-Atom-600x382

در “وین ده” وزرای خارجه عربستان و عمان هم به محل مذاکرات سفر کردند. پیش از آن نیز یوسف بن علوی وزیر خارجه عمان در لندن با جان کری ملاقات کرد. علوی در حرکتی غیر منتظره پیش از مذاکرات “وین ده” سفری یک روزه به تهران داشت.
عمان از ابتدای مذاکرات هسته‌ای اعم از مراحل مخفی و علنی، نقش مهمی ایفا کرده اما در دور آخر این نقش برجسته‌تر شد. وزیر خارجه آمریکا در طول مذاکرات با مقام‌های دولت‌های اسرائیل، کویت، عربستان سعودی، کانادا، قطر، ترکیه و بحرین تماس مرتب داشت و آنها را در جریان چگونگی و پیشرفت مذاکرات قرار داد.

در گذشته معمولا تماس‌ها محدود به دولت اسرائیل بود که مقامات غربی مدعی هستند یکی از اهداف آنها در مذاکرات هسته‌ای رفع نگرانی‌های اسرائیل از گسترش برنامه‌های هسته‌ای حکومت ایران است. اما در این دوره تعداد دولت‌ها و طرف‌های تماس به نحو چشمگیری افزایش یافت. در این میان سفر وزیر خارجه عربستان سعودی به وین و انجام مذاکرات به موازات نشست “وین ده” اقدامی غیرمتعارف و دور از انتظار بود.دولت آمریکا با تماس‌های علنی فوق نشان داد رفع برخی از نگرانی‌های بازیگران منطقه‌ای و جهانی را برای رسیدن به توافق جامع هسته‌ای با ایران در نظر دارد و به آن اهمیت می‌دهد.

این رویکرد هم پیچیدگی مذاکرات را افزایش می‌دهد و هم آشکار می‌سازد ابعاد منطقه‌ای و جهانی برنامه‌های هسته‌ای ایران افزایش یافته است. نقش مذاکرات و تماس‌ها در لندن بر فضای مذاکرات در وین تاثیر داشت. در واقع دامنه این تاثیر آنقدر زیاد بود که سعود الفیصل به وین رفت . این اتفاق نشان داد مقامات آمریکایی در محاسبات و تصمیمات‌شان، جلب رضایت دولت عربستان سعودی را مهم ارزیابی می‌کنند.

از سوی دیگر عربستان و نیرو های هم‌سو نیز اراده جدی برای گنجاندن ملاحظات خود و مهار برنامه هسته‌ای حکومت ایران دارند و با سماجت خواسته خود را پیگیری می‌کنند. این مسئله رسیدن به توافق را دشوارتر می‌سازد و این واقعیت را بیش از قبل برجسته می‌کند که مسیر مصالحه هسته‌ای از تنش‌زدایی و سامان‌دهی به رقابت‌های منطقه‌ای می‌گذرد.

دولت روحانی به موازات تعامل با غرب نیاز دارد تلاش برای کاهش مشکلات و اعتمادسازی با عربستان سعودی و متحدانش را نیز توسعه دهد. اما این موضوع فقط بیانگر ضرورت برای تلاش‌های فوق نیست بلکه سویه منفی نیز دارد. دخالت طرف‌های خارج از ایران و ۱+۵ نقش مخربی نیز می‌تواند داشته باشد.
اگر قرار است ملاحظات در نظر گرفته شود، مناسب خواهد بود تا همه کشور هایی که تحت‌الشعاع برنامه هسته‌ای حکومت هستند، نقش‌آفرینی کنند یا سازمان ملل هم در روند موضوع دخالت داده شود.

در حال حاضر این ریسک وجود دارد که رقابت‌های منطقه‌ای و تمایل برخی از بازیگران برای دریافت امتیازات و یا بهبود موقعیت خود، موضوع مذاکرات هسته‌ای را به گروکشی تبدیل کنند.

طبیعی است افزایش بازیگران، دستیابی به توافق را پیچیده می‌سازد و کار را دشوارتر می‌کند. حل این چالش نیازمند ایجاد توازن و چارچوبی مشخص برای تعامل‌ها و تماس‌ها است.

در غیر این صورت گسترش دامنه دخالت‌ها وضعیت مخربی را بوجود می‌آورد. در سال‌های گذشته کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به میزان زیادی سلاح‌های نظامی پیشرفته از کشور های غربی خریده‌اند و موازنه قوا به ضرر ایران به هم خورده است. عملکرد منفی حکومت در گسترش نگرانی‌های منطقه‌ای و جهانی موثر بوده و برخی از نگرانی‌ها مشروع است. اما شماری از ملاحظات آنها زیاده‌خواهی است. ایران نیز می‌تواند و چه بسا باید خواهان رعایت حساسیت‌های خود در مبادلات نظامی آمریکا و کشور های عربی حوزه خلیج فارس باشد.

از این رو دولت آمریکا نیاز دارد اصلاحات و توازنی در خصوص ساماندهی نحوه پاسخ به حساسیت‌ها و ملاحظات کشورهای خارج از چارچوب ایران و ۱+۵ انجام دهد. در غیر این صورت با توجه به رقابت‌های منطقه‌ای، دخالت‌های غیر عادی کشور هایی چون عربستان و اسرائیل نقش غیرسازنده‌ای ایفا خواهد کرد. البته وزن این عامل در مقایسه با عبور از بن‌بست ایران و آمریکا به میزان ملموسی پایین‌تر است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.