نگاهی به ناگفتههای رازینی در پرونده مهدی هاشمی – بخش سوم
همه متهمان با هم برابرند، ولی برخی برابرترند
آیتالله خمینی خواستار معدوم کردن محتویات پرونده موسوی تبریزی بوده که به احتمال زیاد بیشتر شامل شنودهای صوتی بوده است. رازینی نیز از ترس اینکه مسوولیت معدوم کردن مستندات فوق برعهده وی بیافتد با این کار مخالفت میکند. وی اتهامات اخلاقی را نیز تایید کرده ولی با برجسته کردن آن در پرونده و همچنین طرح از این زاویه پیش آیتالله خمینی مخالف میکند.
بدینترتیب پرونده اتهامات موسوی تبریزی بسته شده و عملا از پیگرد قضائی و تحمل کیفر احتمال رهایی مییابد. از نحوه رسیدگی آیتالله گیلانی در خصوص بخشهای دیگر پرونده و متهمان دیگر اطلاعی در دست نیست. رازینی دلیل حمایت آیتالله خمینی از بستن پرونده و ار بین بردن مدارک موجود در پرونده را مخالفت با تجسس در رفتار فرد برای پیدا کردن اتهام اخلاقی عنوان میکند. مدافعان مشی قانونی و حق محور آیتالله خمینی نیز استدلال میکنند وی با پرونده سازی برعلیه افراد از طریق شنود مخالف بوده است. اما بررسی رفتار آیتالله خمینی نشان میدهد این ادعاها نادرست است.
محمد ریشهری در خاطراتش از ارائه گزارشهای روزانه به آیتالله خمینی میگوید که بخشی از آنها بر اساس مفاد شنود و استراق سمع بودهاند اما آیتالله نه تنها با وی مخالفت نکرده بلکه مشتاق دریافت اطلاعات بوده است. همچنین در پرونده سید مهدی هاشمی به امید نجف آبادی و چند تن دیگر از متهمان پرونده اتهامات اخلاقی زده شد و امید نجف آبادی به دلیل ارتکاب لواط اعدام شد اما این اقدامات با مخالفت آیت الله خمینی مواجه نشد.
از این رو دلیل برخورد آیتالله خمینی با ربانی املشی، حمایت از سید حسین موسوی تبریزی و نجات دادن وی از طریق مداخله غیرقانونی و نامتعارف بوده است. روشن شدن چرایی این مساله نیاز به تحقیق دارد. افراد زیادی و از جمله چندین روحانی در جمهوری اسلامی به اتهامات اخلاقی متهم و محکوم شدند. اکثر قریب به اتفاق موارد ادعایی یاد شده در حین عمل کشف نشده بودند بلکه در جریان بازجوئیها و اعترافات مطرح شده بودند. اما آیتالله خمینی با هیچیک از آنها مخالفت نکرد. در اصل وی با جانبداری غیر طبیعی از موسوی تبریزی مانع بررسی قوه قضائیه در چارچوب و رویههای متعارف نظام تحت نظر ولایتش شد. این موضع کاملا جنبه شخصی و اعمال نفوذ داشته است. اگر آیتالله خمینی به شیوه بکار رفته ایراد داشت علیالقاعده باید خواهان اصلاحات در عملکرد دستگاه قضائی میشد. اما این اتفاق نیافتاد.
تایید بیاعتنایی آیتالله خمینی به قانون گرایی و حقوق شرعی و عرفی متهم
گفتههای رازینی منبع مناسبی است که مشی قانون گریز آیتالله خمینی را آشکار میسازد که برای تعقیب خواستههای خود به مرزهای قانونی و شرعی بیاعتنا بوده است. دخالت وی در پرونده موسوی تبریزی شاهد این مدعا است. موضوع جنبه قضائی داشته و باید طبق مقررات رسیدگی میشده اما آیتالله خمینی دخالت کرده و سرانجام موضوع را به یک مقام غیر قضائی یعنی رئیس جمهور وقت احاله میدهد. در خصوص سید مهدی هاشمی نیز پیشاپیش صدور دستور احیای دادگاه ویژه روحانیت قانون را دور زده عملا حیات خلوت قضائی برای نیروهای امنیتی درست میکنند تا بر خلاف موازین شناخته شده حقوقی و آئین دادرسی منصفانه وی را محاکمه نمایند. آیتالله خمینی مستقل از قوه قضائیه دادگاه ویژه روحانیت را دوباره تشکیل داد.
اقدام آیتالله خمینی در تشکیل مجدد دادگاه ویژه روحانیت، مصداق بارز بیاعتنایی به قانون بود. وی حتی از موازین فقه سنتی نیز تخطی کرد. بر مبنای فقه سنتی شیعه قاضی مستقل است و هیچکس و از جمله حاکم مسلمین حق ندارد در کار وی دخالت کرده و صدور حکم را بر وی تحمیل کند. دخالت فراقانونی و مغایر با عدالت و انصاف آیتالله خمینی فقط در تشکیل دادگاه غیرقانونی ویژه روحانیت و دخالت درتعیین سرنوشت پرونده قضائی نیست بلکه وی در پرونده مهدی هاشمی پیشاپیش بدون اطلاع از دفاعیات متهم حکم را صادر کرده است.
رازینی که در آن مقطع بعید بهنظر میرسد مجتهد بوده باشد از آیتالله خمینی میخواهد تا یکی از بزرگان حوزه [به زعم وی] چون شیخ محمد یزدی، احمد جنتی و یا فاصل لنکرانی با این استدلال که مجتهد مسلم هستند مسوولیت دادگاه ویژه روحانیت را برعهده بگیرد و وی در زیر پوشش آنان اقدامات مورد انتظار را انجام دهد اما آیتالله خمینی مخالفت کرده و میگوید آقایان ملاحظاتی دارند و نمیتوانند قاطع عمل کنند. بدینترتیب بر ریاست رازینی تاکید میکند که پیش از آن تبعیت خود در فیصله بخشیدن به پروندههای مهم قضائی در چارچوب خواست رهبری وقت نظام را اثبات کرده بود.
رازینی بر خلاف ادعای قبلیاش که میگوید از ابتدا قصد اعدام سید مهدی هاشمی را نداشته است در برخوردی متناقض میگوید برای اطمینان از امکان صدور حکم اعدام برای سید مهدی هاشمی به اتهام محاربه با آیت الله خمینی گفتگو کرده و چنین میگوید :«یک جملههای که باید در جلسه بعد میپرسیدم، اینجا پرسیدم. سؤال کردم و عرض کردم شما در رابطه با مفسد فیالارض نظرتان به اعدام نیست. گفتند بله احتیاط میدهم. چون محارب یک عنوان است و مفسد عنوان دیگری.»
وی میافزاید: «من اینجا در رابطه با محارب تعریف را اشاره کردم و گفتم شرط است اضافه (ترس) مردم است و باید سلاح کشیده باشد. مواردی که الان در دادگاههای ما به عنوان محارب هست، بعضیشان اسلحه ندارند و شما در فلان زمان گفتید که درباره سلاح شرط نیست که لزوما سلاح گرم باشد. یعنی مثلا اگر سلاحشان سنگ و چوب باشد هم کافی است و بعد فتوا دادید که اگر گروهی مسلح باشند، همه اعضا محارب هستند، اما گاهی وقتها افرادی هستند که اسلحه به معنای متعارف در دست ندارند ولی ایجاد ناامنی کردند. یعنی نتیجه اسلحه که ناامنی است حاصل شده است. مثلا مورد داریم که فرد به اندازهای غلبه دارد بر فضا که دادگستری آن شهر یا استان جرأت احضار متهم یا رسیدگی به پرونده را ندارد و این حد را ایجاد میشود. اینجا چه باید کرد؟»
رازینی در ادامه میگوید: «امام گفتند که اگر منظورتان جریان [سید] مهدی هاشمی است، آنها فوق محارب هستند. بعد گفتم که بالاخره اینها را به عنوان محارب تلقی میکنید یا به عنوان مفسد؟ یعنی به صرف این که گفتند فوق اینها هستند اقناع نشدم و با امام مقداری بحث و محاجه کردیم. پرسیدند آقایان چه میگویند؟ منظور مراجع بود. گفتم نظری هست مبنی بر این که ملاک در صدق عنوان محارب اضافه الناس و ناامنی است و اسلحه طریقیت دارد، موضوعیت ندارد. یعنی هر امری که منجر به ایجاد ناامنی شود، مصداق محاربه است. فرمودند شما طبق این نظر عمل کنید. بحث ما تمام شد و ما آمدیم بیرون. بعدها هم در پروندههای مختلفی طبق این راهکار و نظر فقهی برخورد شد.»
بنابراین آیتالله خمینی بر مبنای اظهارات رازینی پیش از اینکه دادگاه مهدی هاشمی تشکیل شود با فرا محارب خواندن وی عملا برای اعدام او چراغ سبز نشان میدهد. این اظهارات که با ادعای صالحی منش در خصوص جستجوی احمد خمینی برای پیدا کردن قاضیای که آمادگی و توان صدور حکم اعدام برای مهدی هاشمی را داشته باشد، تطبیق میکند. حال اگر نقل قول رازینی درست باشد ضمن اینکه سیاسی بودن ماجرای برخورد با مهدی هاشمی و شاگردان آیت الله منتظری را نمایان میسازد خروج از مرزهای قانون، شرع و اخلاق در پرونده فوق را نیز متبلور ساخته و عمق خشونتطلبی در دیدگاه و مشی آیت الله خمینی را نشان میدهد.
از آنجاییکه تاکنون سایت حفظ و نشر آثار امام واکنشی در رد اظهارات رازینی نشان نداده است لذا احتمال صحت آن بالا است.
1 پاسخ به چراغ سبز خمینی به اعدام مهدی هاشمی؛ پیش از دادگاه