برخورد دوگانه با وحدت اسلامی

رهبر جمهوری اسلامی به مناسبت روز میلاد پیامبر گرامی اسلام در دیدار با جمعی از مردم ،مسئولان و میهمانان دعوت شده در همایش وحدت اسلامی بر اهمیت وحدت جهان اسلام تاکید کرد و دیدگاه های خاص خودش را مطرح ساخت. او بمانند همیشه خو را در جایگاه تشخیص دهنده مصلحت جهان اسلام و دلسوز همه مسلمانان جهان قرار داد و دولت های غربی را به عنوان عامل اصلی دامن زدن به منازعات فرقه ای در دنیای اسلام سرزنش کرد. او از فرصت استفاده نمود و جریان های اسلامی معارض با حکومت را به وابستگی به دستگاه های امنیتی بریتانیا و آمریکا محکوم کرد.

namazshiasoni

بررسی و تجزیه و تحلیل محتویی سخنان وی نشان می دهد تناسب آنها با وحدت صوری و ظاهری است و معنا و پیامد های عمل دیدگاه وی دامن زدن به واگرایی و افزایش درگیری های خشونت آمیز در جهان اسلام است. وی با انحصار گرایی و استبداد رای نظر خودش را دارای بصیرت و تدبیر بیشتر دانسته و با اتهام زنی بلا استناد برای جهان اسلام تعیین تکلیف می کند. اراده وی بر نقض حقوق شهروندی و آزادی های مذهبی نه تنها بین سنی و شیعه ها بلکه در بین خود شیعیان نیز تسریع کننده و مشوق واگرایی است. عظمت طلبی و تمایل او برای در دست گرفتن رهبری جهان اسلام و برجسته سازی قرائت شیعه خلیفه گری یکی از عوامل مهم گسترش درگیری های مخرب فرقه ای در کشور های اسلامی است.

پیش از آنکه مواضع وی و تعارض آنها با وحدت مورد موشکافی قرار بگیرد بخش هایی از سخنانش برای روشن شدن بهتر بحث به شرح زیر ارائه می گردد (۱)

“در ۳۵ سال اخیر کمکهای ایران به برادران مسلمانان، غالباً به برادران اهل سنت بوده است و نظام اسلامی و ملت ایران با حمایت مستمر از ملت فلسطین و مردم کشورهای منطقه، پایبندی عملی خود را به شعار وحدت، ثابت کرده است” رهبری در تبیین عوامل ایجاد اتحاد دنیای اسلامی، پرهیز از “سوءظن و اهانت فرق مختلف شیعه و سنی نسبت به یکدیگر” را بسیار مهم دانست و با اشاره به تلاش گسترده مراکز “جاسوسی و اطلاعاتی” غرب برای تفرقه افکنی خاطرنشان کرد: “آن تشیعی که با MI6 انگلیس مرتبط است و آن تسننی که مزدور CIA است هر دو ضد اسلام و ضد پیامبرند.”

وی خطاب به سیاستمداران، علما و روشنفکران جهان اسلام این سؤال را مطرح کرد: هنگامی که زورگویان جهانی برای ایجاد اسلام هراسی و تخریب چهره نورانی اسلام، به شدت مشغول فعالیتند، آیا سخنان تفرقه انگیز و تخریب متقابل چهره فرق اسلامی، خلاف حکمت و عقل و سیاست نیست؟ خامنه ای، تمرکز سیاست خارجی برخی کشورهای منطقه بر معارضه با ایران را اشتباهی بزرگ برشمردند و افزود برخلاف این سیاستهای غیرعاقلانه، جمهوری اسلامی، همچنان سیاست خارجی خود را بر مبنای دوستی و برادری با همه کشورهای اسلامی از جمله دولتهای منطقه، پیگیری برخواهد کرد. او همچنین ترویج پلورالیسم را برداشت غلط از قرآن کریم و متون اسلامی خواند و گفت: “بر مبنای آیات صریح قرآن، اسلام، پلورالیسم را قبول ندارد.” رهبر جمهوری اسلامی، تمرکز بر منافع امت اسلامی و وحدت دنیای اسلام را متضمن تأمین منافع تک تک کشورهای اسلامی خواند و تأکید کرد: همه ما مسلمانان باید با تکیه بر متون قرآن از جمله آیه شریفه “اَشِدّاءُ عَلَی الکُفار وَ رُحماءُ بَینَهم” در مقابل استکبار و سرطان مهلک صهیونیسم جهانی و در رأس آنها امریکا و دولت غاصب اسرائیل بایستیم و در میان خود، مهربان و همراه و همدل باشیم.

سخنان فوق به خوبی گویای نگاه ایدئولوژیک وفرقه ای خامنه ای است که به جای نگاه عام به مقوله وحدت شیعیان و سنی ها و پذیرش تکثر در داخل جهان اسلام و تشویق به تعامل می کوشد تا دسته بندی خاص خود را تحمیل نمایند. او اتهامات خلاف واقعی را نیز نثار شیعیان منتقد جمهوری اسلامی می کند. در حالی وی جریان شیرازی ها را به دلیل فعالیت رسانه ای در لندن وابسته به ام آی شش معرفی می کند که مراکز وابسته به وی در انگلستان و دیگر کشور های اروپایی نسبت به مراجع شیعی فعالیت به مراتب گسترده تری دارند. همچنین اگر حملات هوایی آمریکا و نیرو های همسو بر علیه مواضع داعش انجام نمی شد الان سرنوشت دولت عراق مورد حمایت جمهوری اسلامی معلوم نبود. او در حالی که خود به تخریب چهره برخی از نیرو های اسلامی می پردازد در عملی پارادوکسیکال خواهان توقف سخنان تفرقه انگیز می گردد!

ویژگی تقابلی و خصومت محورانه نظرات خامنه ای همراه با راهبرد گسترش شیعه گرایی در مطنقه خاور میانه عملا ظرفیتی برای وحدت واقعی و تنش زدایی باقی نمی گذارد بلکه با برجسته کردن معادله قدرت و غرب ستیزی و برتری طلبی در جهان اسلام باعث افزایش سطح درگیری ها می شود.

اما اتفاقاتی که در تهران در روز جمعه رخ داد خیلی زود کاذب بودن ادعا های وحدت طلبانه خامنه ای را اثبات کرد. ممانعت از نماز جمعه اهل سنت در تهران به امامت مولوی عبدالحمید نشان می دهد که منبع اصلی ایجاد درگیری فرقه ای در جهان اسلام چیست. این تنگ نظری و نگاه امنیتی که به دنبال تبدیل ایرانیان سنی و کلا نیرو های مخالف با ولایت فقیه در جهان اسلام به شهروندانی نا برابر و درجه دو و سه است ، در کنار تحرکات سلفی های افراطی ، حاکمان اسلامی در آرزوی احیای نظام خلافت و اسلام گرایان جهادی وضعیت ناگوار کنونی و خشونت های مشمئز کننده را بوجود آورده است. در این میان متاسفانه بخشی از نیرو های اپوزیسیون و مخالفان نیز به دام سیاست های حکومت افتاده و در حل مشکلات منطقه نگاهی یک طرفه داشته و تنها به محکومیت عربستان سعودی پرداخته و از پرداختن به نقش مخرب حکومت احتراز می کنند.

سایت سحام نیوز از تحرک عده ای در قم بر علیه باور های مقدس اهل سنت گزارش داد: (۲)

“گزارش‌های رسیده حاکی از تجمع عده ای از افراد در قم، با لباس‌های قرمز و سردادن شعارهای اختلاف افکنانه در این تجمع مخابره شده است.این افراد در هفته وحدت نسبت به مقدسات اهل تسنن بی احترامی و دشنام داده اند.”

نیروهای انتظامی و امنیتی نسبت به برخورد با این تجمع هیچ‌گونه واکنشی نشان نداده اند. از اینرو حضور نیرو هایی در شهر قم که با پوشیدن لباس قرمز به باور های اهل سنت توهین کردند و نیرو های انتظامی و امنیتی نیز اقدامی به عمل نیاوردند برگ تایید دیگری است که برخورد حکومت با جریان شیرازی ها سیاسی است. در بین حامیان حکومت و بخصوص گروه های فشار کسانی هستند که بیشتر بر تنور اختلافات فرقه ای و نفرت پراکنی مذهبی می دمند.

در مجموع بین ادعا های خامنه ای و دیگر مقامات حکومت و عملکرد نظام در خصوص وحدت سنی وشیعه شکاف و تعارض عمیقی وجود دارد. حرف های کسانی که جمهوری اسلامی را به عنوان الگویی برای افزایش نزدیکی در بین مسلمانان معرفی می کنند نه تنها در عملکرد و برونداد نظام مشاهده نمی شود بلکه قضیه بر عکس است و پیامد سیاست های مخرب حکومت دامن زدن به جدایی و درگیری های خشونت آمیز در جهان اسلام است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.