روزنامه کیهان در تاریخ ۱۷ دی ۱۳۹۳ طی گزارشی تحت عنوان «تقابل با تکفیری رسالت امروز دنیای اسلام» به قلم گالیا توانگر به بحث ضرورت وحدت شیعه و سنی پرداخت. در این مطلب نقل قولهای از برخی چهرههای مذهبی و روحانی شیعه و سنی ذکر شده است و مقاله با برخورد مثبت با اصل وحدت شیعه و سنی ضرورت برخورد با جریانهایی که دیگر مذهب اعم از شیعه و سنی را عین کفر میدانند، برجسته ساخته است.
اما ژرف کاوی مقاله که قسمت نهایی یک مجموعه مطلب است نشان میدهد که کیهان، در تداوم راهبرد اصلی حکومت، صورتبندی نادرستی از وحدت شیعه و سنی انجام داده و اتهامات خلاف واقعی را به برخی از شیعیان منتقد حکومت نسبت داده است. در واقع گزارههایی چون تقویت غربستیزی در منطقه، تلاش برای پنهان کردن راهبرد شیعهسالاری و سرکوب و خاموش کردن شیعیان مذهبی منتقد و مخالف ولایت فقیه اهداف اصلی تریبونهای رسانهای و فعالیتهای شبه امنیتی حکومت را تشکیل میدهد.
مدعای اصلی روزنامه کیهان این است که رهبران جمهوری اسلامی همیشه منادی وحدت شیعه و سنی بودهاند. دول غربی گروههای افراطی سنی و شیعی را سازماندهی کردهاند تا با راه انداختن درگیریهای خونین جهان اسلام را دچار تعارضهای داخلی نمایند. همچنین جریان شیرازیها مورد حمله قرار گرفتهاند که مجری پروژه جنگ شیعه با شیعه با هدف تضعیف شیعیان هستند.
در بخشی از این مطلب آمده است:
«وحدت اسلامی که بارها و بارها توسط مراجع و علماء و خصوصا مقام معظم رهبری بیان گردیده این است که پیروان هر یک از مذاهب اسلامی در عین حال که عقاید و سنن خاص آن مذهب را برای خود حفظ کرده و پای بند به آن هستند در روابط اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی خود نیز با دیگر مسلمانان همسو و تابع مصالح عالیه اسلام باشند، بر اساس این برداشت از وحدت، امت اسلامی باید در مقابل دشمنان اسلام (دشمن مشترک) همواره به صورت ید واحده عمل کند همچون اجزای بدن که علیرغم نامهای متفاوت و وظایف هر یک از اعضاء، لکن همه آنها با یکدیگر همکاری داشته و به هنگام بروز خطر و قرار گرفتن در برابر دشمن مشترک، همگی متحد و منسجم عمل میکنند.»
در این تعریف به گونهای از مواضع رهبری جمهوری اسلامی سخن گفته شده است که گویی او بر اساس مصالح جهان اسلام عمل میکند. اما رصد کردن رفتار وی و برونداد جمهوری اسلامی خلاف این ادعا را ثابت میکند نه تنها عملکرد حکومت در مسیر وحدت و منسجم کردن مسلمانان نبوده است بلکه به اشتقاق و اختلاف در بین خود شیعیان دامن زده است. رهبران جمهوری اسلامی وحدت را بر اساس هماهنگی همه علمای اسلامی با خود و محوریت نظام در هدایت جهان اسلام معنا کردهاند و کوشیدهاند با انحصارطلبی و نفی عملی تکثر و تنوع حاکم بر نیروهای اسلامی در داخل و خارج از مرزهای ایران روند واگرایی را تشدید کردهاند. سختگیری بر اهل سنت در ایران و سرکوب سیستماتیک حقوق آنها و از جمله آزادی اعمال مذهبی دیگر سویه وحدت گریز عملکرد نظام بوده است.
اما بررسی نظرات کارشناسانی که در مطلب مزبور از آنها نقل قول شده است به خوبی پرده از برخورد سیاسی و استاندارد دوگانه روزنامه کیهان بر میدارد.
بهاءالدین نقشبندی، از علمای کردستان عراق میگوید وهابیت غده سرطانی جهان اسلام است و باید با تلاش مسلمانها نابود شود. خب طبیعی است وقتی بنا بر نابودی یک فرقه باشد آنها هم رویه مشابهی را شیعیان در پی میگیرند. هدف باید اصلاح وهابیت و اقناع آنها به کنار گذاشتن برخوردهای تکفیری باشد.
نویسنده در ادامه به تکرار پروپاگاندای حکومت میپردازد که دولتهای غربی پروژه تشدید درگیریهای فرقهای در جهان اسلام را دنبال می کنند. این ادعا که بر خلاف واقعیت است به ریشههای عمیق و اصلی منازعه توجه نمیکند. حسن روحانی نیز در اظهار نظری مشابه لبه حملات را متوجه اسرائیل و استعمار ساخت. بخشهایی از سخنان وی در هیات دولت به مناسبت هفته وحدت چنین است: «امروز دشمنان ما در منطقه از طایفهگری، اختلافات مذهبی و قومی، سوءاستفاده میکنند، … همیشه بین مذاهب از همان دیرباز و از قرون اولیه اسلام، اختلاف نظر بوده و این اختلافات طبیعی، مشکلی را ایجاد نمیکند. مشکل زمانی آغاز می شود که دیگران با برنامهریزی سیاسی از این اختلافنظر در برخی از مسایل سوءاستفاده میکنند. آن موقع است که برای وحدت جهان اسلام خطرناک میشود.
در قرون اخیر و در دوران استعمار که استعمارگران حدود دویست سال بر کشورهای مسلمان مسلط بودند، توانستند با تبلیغ و سوءاستفاده از این مسأله حداکثر بهرهبرداری را بکنند و آن را به نزاع و برخورد بین مذاهب تبدیل کنند و امروز هم دستهای استعمار و صهیونیسم بینالملل، همینکار را ادامه میدهند.»
روحانی با اشاره به فعالیت رادیو و تلویزیون و شبکههای تلویزیونی زیادی که به نام طرفداری از شیعه و اهل سنت، علیه یکدیگر برنامه پخش میکنند، اظهار داشت: «قطعاً اینها مستقیم و غیرمستقیم توسط دستهای استعمار هدایت میشوند. در شرایط امروز جهان با این همه خطراتی که دنیای اسلام را تهدید میکند لازم است که شیعه و سنی همه در کنار هم قرار بگیریم و دست به دست هم بدهیم و در دنیای اسلام، وحدت و اتحاد ایجاد کنیم. … مسلما دستهای دیگران است که اختلافات طبیعی، ذهنی و نظری را به نزاع و برخورد بین مذاهب و اقوام تبدیل می کند و این میتواند برای منطقه و جهان اسلام بسیار خطرناک باشد و ما را از مسیر توسعه باز بدارد.»
او در اعلام موضعی دیگر در همایش بینالمللی وحدت اسلامی ابراز داشت: «باید همه سازوکار خود را در مسیر وحدت به کار بگیریم و اگر کانال تلویزیونی یا رادیویی به نام دفاع از شیعه و یا به نام دفاع از اهل سنت در برابر دیگر مذاهب میایستد باید با صدای واحد آن را محکوم کنیم. …اگر به دنبال وحدت و اتحاد هستیم، اگر کسی به مقدسات دیگر اهانتی روا میدارد با صدای واحد او را مطرود و محکوم کنیم و اگر دنبال وحدت و اتحاد هستیم باید جهان اسلام همکاریهای علمی را آغاز کند. اگر قرار است به وحدت برسیم باید از دوران دبستان و کتابهای دبستانی یکدیگر را به رسمیت بشناسیم و مذاهب اسلامی را به عنوان شعبهها و شاخههای یک دین به رسمیت بشناسیم؛ معنای اتحاد این نیست که کسی از مسیر خود دست بردارد بلکه به معنای سعه صدر و مدارا و جوانمردی است.»
روحانی در حالی همسو با خامنهای لبه اصلی حملات در خصوص تشدید درگیریهای فرقهای را به دولت اسرائیل و دولتهای غربی منتسب میکند که هیچ مدرک و مستندی در این خصوص وجود ندارد. اما وی خود را به تجاهل میزند که چگونه دیکتاتور همسوی حکومت در سوریه که مورد حمایت وی است با نادیده گرفتن حقوق مردم و ارتکاب خشونت نفرت برانگیز، زمینه را برای شیوع درگیریهای فرقهای مهیا کرد. همچنین وی عامدانه از این واقعیت غقلت میکند که راهبرد شیعهگرایی نوریالمالکی و مبنا قرار دادن سیاستهای فرقهای در دولت عراق رمینه را برای رشد داعش در مناطق سنی نشین عراق مهیا ساخت. تبعیض موجود در ایران نیز بستر اصلی رشد درگیریهای فرقهای است. او نیز همسو با نهادهای امنیتی برخوردی دوگانه با رسانههای شیعی مروج نفرت پراکنی بر علیه سنیها دارد. جریان شیرازی ها به این مساله دامن زدهاند اما در عین حال با خشونت نیز مرزبندی کردهاند. اما رسانههای دیگر از جمله شبکه وابسته به مکارم شیرازی نیز عملکرد مخربی در توهین به باورهای اهل سنت داشته است. همچنین برخی از هیاتهای مذهبی حامی رهبری مراسمی را برگزار میکنند که در آن شخصیتهای مورد احترام اهل سنت مورد استهزاء قرار میگیرند. ناتوانی وی در تحقق وعدههایش برای اهل سنت نیز عاملی مهم در رشد گرایشهای افراطی در میان اهل سنت ایران خواهد بود.
اما ریشه اصلی برخورد حکومت با جریان شیرازیها و دروغ پردازی در برابر آنها به مواضع سیاسی انتقادی آنها بر میگردد. در مطلب مزبور در نقل قولی از حجت الاسلام تویسرکانی آورده شده است: «تکفیریها وقتی آدم میکشند، بالای سرشان پرچم لااله الا الله مینویسند، اینها بالای سرشان یا فاطمه الزهرا(س) مینویسند. آنها شدند سنی تکفیری وهابی، اینها هم شدند شیعه برائتی. در برابر چه؟ در برابر وحدت؛ اینها کار را به جایی رساندند که میگویند: “حتی کسانی که مدعی وحدت میان شیعه وسنی هستند، مرتد میباشند و قتلشان واجب است!” اینها پانزده شبکه ماهوارهای دارند که این شبکهها همهاش از لندن و… پخش میشود که روحانیونی را میآورند برای سخنرانی. حرف همه آنها این است که اهل بیت پیغمبر(ص)مظلوم واقع شدند، و دشمنان آنها باید مورد لعن و دشنام و مجازات قرار بگیرند! جالب اینجاست که چقدر آمریکا و صهیونیسم از اینها دفاع میکنند وحضرت آقا هم فرمودند: “تشیعی که مرکزش لندن و واشنگتن باشد، تشیع نیست.” وقتی که نوری مالکی برای سومین بار در عراق پیروز شد، گفت به لطف خدا در آیندهای نه چندان دور ریشه ی آلسعود را از عراق برخواهم چید و یک شاهزاده سعودی جوابش را داد و گفت: “ما تصمیم گرفتیم که تا چهار سال دیگر شیعه را به دست شیعه نابود کنیم!”»
کارشناس دیگری در یکی از برنامههای رادیو سراسری به صراحت جرم اصلی جریان شیرازی را حضور در صدای آمریکا و بیبیسی میداند. ادعا های تویسرکانی بلا استناد و خلاف واقع است. سید صادق شیرازی کسی را به خاطر عدم لعن به پیشوایان اهل سنت تکفیر نکرده است. وی ادامه دهنده مشی برادرش است که در نظر خود پیرامون شورای فقها حضور مفتیان سنی را ضروری بشمار آورده است. از خلال مطلب کیهان و حرفهای توسرکانی برخورد ابزاری حکومت از وحدت شیعه و سنی قابل مشاهده است که در صدد تنگ کردن حلقه محاصره بر شیرازیها به عنوان مخالفان نظریه ولایت فقیه و همچنین ترویج غرب ستیزی در جهان اسلام است. این شیوه نتایج منفی برای همزیستی مسالمت آمیز در جهان اسلام دارد و بیشتر واگرایی را شدت میبخشد.