علی مطهری و برآمد اصول‌گرایی معترض

نطق علی مطهری در تاریخ ۲۱ دی در مجلس جنجالی شد. سخنان وی در نقد رویکرد حکومت پیرامون ۹دی و تاکید بر غیر قانونی بودن حصر خانگی میر حسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد باعث شد تاهم نطق وی نیمه تمام باقی بماند و هم جلسه علنی مجلس تعطیل شود.

E6B27AFC-1EF6-4753-BD18-D3E05532A312_w640_r1_s_cx1_cy2_cw95

بعد از هیاهویی که نزدیک به ۲۰ نفر از نمایندگان مجلس و از جمله حسینی نماینده قصر شیرین، نعیمی نماینده آستارا، اکبری نماینده کرج، کریمی قدوسی نماینده مشهد، آقامحمدی نماینده خرم‌آباد، انصاری نماینده آبادان و بشیری نماینده پاکدشت به خرج دادند، سید محمد ابوترابی نایب رییس مجلس اجازه نداد علی مطهری نطقش را تمام کند و سرانجام با حمله فیزیکی تعدادی از نمایندگان و دفاع مطهری وی ناچار از تریبون به پایین آمد. اقدام ابوترابی بر خلاف آیین‌نامه داخلی مجلس و اصل ۸۶ قانون اساسی بود.

علی مطهری اولین نماینده‌ای نیست که نطق وی در راستای انجام تکالیف نمایندگی در جمهوری اسلامی متوقف مانده و مورد حمله نماینده های تند رو واقع می شود. پیش از وی نمایندگانی چون مهندس مهدی بازرگا ، مهندس علی اکبر معین فر، شرع پسند و دیگر نمایندگان، برخوردهای مشابه و سنگین‌تری را تجربه کرده بودند.

اگر چه علی مطهری پیش از این و در طول دوران نمایندگی‌اش در مجلس نهم بارها خواستار رفع حصر شده و آن را غیرقانونی اعلام کرده بود اما این بار لحن و ویژگی اعتراضی سخنانش شدیدتر بود. البته فضایی که در خصوص انتخاب بین دو گزینه «رفع حصر» و یا «محاکمه قانونی» ایجاد شده و از ۱۶ آذر امسال به بعد نیز بحث آزادی رهبران نمادین جنبش سبز در عرصه عمومی پژواکی دوباره بافته است، باعث شد تا حساسیت اصول‌گرایان افراطی نسبت به دفاع از حقوق موسوی، کروبی و رهنورد از تریبون مجلس و پخش عمومی آن از طریق رادیوی سراسری بیشتر از گذشته شود.

همچنین انتقاد تند مطهری ازبزرگداشت برنامه حکومتی ۹دی امسال و تشبیه صورت‌بندی تفرقه‌آمیز از این روز به «یوم الشیطان» باعث شد تا نماینده‌های متعلق به اصول‌گرایان افراطی کنترل‌شان را از دست بدهند. از دید آنها حرف‌های مطهری در تعارض با حرف های تمجید آمیز رهبری از ۹دی بود.

بنابراین سخنان مطهری پژواک و تاثیری فراتر از یک نطق عادی نماینده مجلس پیدا کرد و موجی را در عرصه سیاسی پدید آورد. البته معلوم نیست دامنه این موج پایدار بماند. اما این رویداد پیامد‌هایی را در بر دارد که انکار اثر‌گذاری آنها بر عرصه سیاسی کشور اگر امکان پذیر نباشد‌، دشوار خواهد بود. در ادامه سعی می‌شود به چند مورد مهم پیامد‌های نطق نا تمام علی مطهری در مجلس واکاوی شود.

باز بودن پرونده انتخابات ۸۸

نطق علی مطهری و جنجالی که بر سر آن راه افتاد به تنهایی تمام تاثیرات برنامه حکومتی بزرگداشت سالگرد ۹دی و ادعای حکومت در خصوص مرگ جنبش سبز که از آن به فتنه یاد می‌کند راخنثی کرد.

واکنش خشمگین و هراس‌آلود جمعی از نمایندگان تندرو و مدافع ولایت مطلقه، آسیب‌پذیری حکومت نسبت به تحرک مجدد جنبش سبز و رفع حصر موسوی، کروبی و رهنورد را به نمایش گذاشت. مطهری یک تنه آشکار ساخت که تمهیدات مختلف حکومت در فراموشی و حذف جنبش سبز و رهبران نمادین آن کار ساز نیفتاده است. همچنین روشن ساخت جامعه درانتخابات ۹۲ از جنبش سبز عبور نکرد وپرونده بحران انتخاباتی سال۸۸ بر خلاف نظر برخی از چهره های اصلاح‌طلب نه تنها بسته نشده که در پیشگاه افکار عمومی مفتوح است. واکنش نماینده‌ها و برخورد سید محمد ابوترابی بیشتر از جایگاه دفاعی و از سر ضعف بود.

برجسته شدن رویکرد سیاسی علی مطهری

علی مطهری بیش از پیش رویکرد سیاسی خود را برجسته ساخت که اینک در شرایط خاص سیاسی ایران وزنی به مراتب فراتر از یک فرد دارد. مطهری پدیده خاصی است که در هیچ‌یک از جناح های سیاسی حکومت نمی‌گنجد و رفتار منحصر به فردی دارد اگر چه در حال حاضر متحد استراتژیک اکبر هاشمی رفسنجانی است.

علی مطهری در سیر تحولات سیاسی خود به جایی رسیده که در چارچوب ساختار قانونی جمهوری اسلامی و قرائت ولایت فقیه مقید به قانون اساسی خواهان توجه به حقوق سیاسی مردمو تحمل منتقدان است. او در گذشته از مدافعان اقتدار گرایی سیاسی بود اما اینک بر باز شدن محدود فضای سیاسی اصرار دارد. ابستادگی وی بر رفع حصر موسوی، کروبی و رهنورد که با شجاعت چشمگیری همراه است به معنای موافقت وی با راهبردهای سیاسی آنها نیست. مطهری عملکرد آنها را بدون عیب نمی‌داند و خواهان برخورد متوازن با هر دو طرف دعوای انتخاباتی سال ۸۸ است.

شکاف مواضع وی به مرور با دیدگاه‌های رهبران نمادین جنبش سبز کمتر شده و از اصولگرایان بیشتر فاصله گرفته است. مطهری به دنبال دفاع مطلق از حقوق مردم نیست. همچنین با دمکراسی متعارف نیز همراهی ندارد که از جمهوری اسلامی تعدیل شده و نزدیک به عدالت سیاسی حمایت می‌کند اما تبعات خواسته و ناخواسته درگیری و اصطکاک وی با بخش مسلط قدرت و اقتدار گرایان عملا به جنبش دموکراسی‌خواهی و گشایش فضای سیاسی در ایران کمک می‌کند.

البته مواضع وی در حوزه فرهنگی و مدنی و مطالبه خستگی ناپذیر وی بر سخت‌گیری بر پوشش زنان و فضای بسته فرهنگی او را در جایگاه چهره‌ای طرفدار ساختار سلطه در حوزه اجتماعی و فرهنگی می‌نشاند. این تعارض باعث می‌شود تا نوعی سردرگمی در بین نیرو‌های جامعه مدنی در مواجهه با او ایجاد شود.

اما رفتارهای متناقض وی در عرصه سیاسی و فرهنگی و به خصوص بی‌پروایی‌اش در بیان حرف‌های انتقادی از تریبون مجلس از او جریان جدیدی از معترضان به وضع موجود در داخل نظام شکل داده است. اگر چه از نخبگان سیاسی در این جریان کسی غیر از مطهری وجود ندارد، اما شرایط کنونی ایران باعث نوعی اقبال حداقل مقطعی به وی در جامعه می‌شود.

مطهری فردی اصول‌گرا است و برای رفتار خود اصول و چارجوب معینی دارد و از آنها عدول نمی‌کند و حاضر است منافعش را نیز قربانی کند. اهل مصلحت‌گرایی نیست. از این رو علی مطهری در حال حاضر پتانسیل شکل دادن حزبی از اصول‌گرایان منتقد وضع موجود را دارد و حتی می‌تواند گزینه مناسبی برای اصول‌گرایی اصلاح‌طلب باشد. او سعی می‌کند در حوزه‌های دیگر نیز مانند وحدت شیعه و سنی منتقد سیاست‌های دو گانه حکومت باشد. اما طبیعی است اقبال به مطهری صرفا در حیطه سیاسی است و دیدگاه‌های وی در حوزه فرهنگ و اندیشه مخالفان جدی در بین اصلاح طلبان، تحول‌خواهان و نیرو های جامعه مدنی دارد.

سخت شدن عرصه بر روحانی

فعالیت و موضع‌گیری علی مطهری برای رفع حصر و انتقاد وی از روحانی به خاطر انجام ندادن فعالیت در جایگاه رییس شورای امنیت ملی برای آزادی موسوی، کروبی و رهنورد مشکلاتی را برای دولت اعتدال و شخص روحانی پدید آورده است و آنها بیش از گذشته در معرض انتقاد برای بی‌توجهی به وضعیت رهبران نمادین جنبش سبز هستند.

اعتراض‌ها به اصلاح‌طلبان میانه و به خصوص حلقه نزدیکان به محمد خاتمی و نمایندگانی کهبه اصلاح‌طلبان وابسته هستند نیز در حال افزایش است. اگر این تصور در بخش مسلط حکومت وجود داشته که با رییس جمهور شدن حسن روحانی پرونده موسوی، کروبی و رهنورد و راهبرد سیاسی آنها بسته می‌شود، اتفاقاتی که در واکنش به نطق مطهری به وقوع پیوست و تحرکات اخیر در جامعه نشان‌گر خطای این محاسبه است.

نه تنها حسن روحانی و برنامه اعتدالی‌اش، بدیل جنبش سبز نیست که بیش از پیش در معرض انتقاد قرار گرفته ودر پرتو نظراتو مشی رهبران نمادین جنبش سبز مورد ارزیابی و انتقاد قرار می گیرد.

همچنین فضای به وجود آمده و تاثیر کنش علی مطهری در به هم ریختن تدابیر ضد جنبش سبز حکومت نشانگر ظرفیت بالقوه در این حوزه است. این وضعیت برای آن دسته از نیرو های اصلاح‌طلب دولت محور و حلقه یاران روحانی که مسئله حصر را امر ثانوی و فرعی محسوب می‌کنند و تنها راه‌حل‌های حد وسط و متضمن برد – برد برای دو طرف را قابل اجرا ارزیابی می‌کنند خوشایند نیست و آنها را در تنگنا قرار می‌دهد. مطهری صریح‌تر روحانی را به دلیل کاربست روش‌های مشابه محمود احمدی نژاد در توجیه عملکرد اقتصادی دولت مورد انتقاد قرار داد.

با توجه به شدت یافتن برخوردهای تخریبی و ایذائی می توان حدس زد که فشارها بر علی مطهری افزایش خواهد یافت. تقاضای وی برای رسیدگی به تخلف ها در مجلس و اخطار آئین نامه‌ای بعید است به جایی برسد بر عکس مخالفان موقعیت بهتری دارند تا پرونده وی را به هیات نظارت بر مجلس برده و حداقل هشدار و تذکری به وی بدهند.

همچنین اصول‌گرایان افراطی می‌کوشند با گسترش حملات زمینه رد صلاحیت وی در انتخابات آینده مجلس را هموار سازند. اما چنین اتفاقی هنوز قطعیت ندارد و تابعی از آرایش سیاسی انتخابات‌های آینده، موازنه قوا ورفتارهای آینده علی مطهری است.

ولی غلط نیست اگر گفته شود تحمل نظام برای پذیرش وی در عرصه رسمی نظام در حال پایان است. حکومت بدش نمی‌آید وی را در جایگاه فردی معتقد به نظامبه نقطه مرزی با اپوزیسیون براند.

__________

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.