تضاد دولت با علمای اقتدارگرا

در روز های گذشته چند تن از مراجع مدافع نظام سیاسی انتقاد و اعتراض شدیدی به وزارت ارشاد کردند. دستمایه اعتراض آیت الله ها ناصر مکارم شیرازی، حسین نوری همدانی، جعفر سبحانی، علوی گرگانی و صافی گلپایگانی بحث صدور مجوز تک خوانی زنان از سوی وزارت ارشاد بود. امری که وزارت ارشاد آن را تکذیب کرد و علی جنتی از ارائه اطلاعات غلط به مراجع خبر داد.

IMG01440638

اما دامنه انتقادات مراجع فوق فراتر از ارزیابی علی جنتی وزیر ارشاد است. از دید آنان همخوانی زنان فرقی با تک خوانی ندارد و اصل خوانندگی زنان در هر شکلی در فضای عمومی را خلاف شرع می دانند.

نوری همدانی در اینباره گفته است.(۱)

“حوزه انقلابی و بیدار و علما اجازه نخواهند داد این‌ها هر کاری دلشان خواست بر خلاف اسلام و ارزش‌های انقلاب انجام دهند. هر جریانی که بر خلاف امام و اسلام باشد مورد تایید نیست، ما اجازه نمی‌دهیم برخی مسائل خلاف شرع با صدور مجوزهایی که ارشاد برای آن می‌دهد معمول و مرسوم شود و جلوی آن را می‌گیریم…. خواندن زنان در برابر مردان به نص صریح قرآن حرام است و در این بین فرقی بین تک خوانی و همخوانی وجود ندارد؛ بنابراین وزارت ارشاد حق ندارد چنین مجوزی بدهد، مردم نیز چنین اجازه‌ای را به آن‌ها نمی‌دهند.”

ناصر مکارم شیرازی نیز گفت:

“وزارت ارشاد ارزش‌های انقلاب و اسلام را زیر پا می‌گذارد و داد مردم انقلابی بلند شده است؛ شکایات پشت شکایات برای ما می‌آید که وزارت ارشاد باید اسلامی باشد.امیدواریم که این گفته سبب بیداری مسئولان کشور مخصوصا وزارت ارشاد شود و در کارهای خود تجدید نظر کنند و مردم انقلابی و مومن را ناراضی نکنند.”

لطف الله صافی گاپایگانی نیز در اظهاراتی مشابه گفت:

“منکر هرگز با مجوّز نهادی، معروف و مشروع نخواهد شد….ولتمردان همانطور که به مسائل اقتصادی و رفاه و آسایش مردم باید توجه داشته باشند، به مسائل دینی و اخلاقیات در جامعه هم باید بیشتر توجه کنند. مردم با ایمان و دلسوزان انقلاب اسلامی توقع دارند مسئولان وزارت ارشاد به وظایف دینی خود عمل کند و جلوی منکرات و محرّمات را بگیرند.”

جعفر سبحانی در دیدار با شهردار تهران با حمله به علی جنتی اظهار داشت:

“بنده بسیار گلایه‌مند هستم که فرزند یک روحانی فتوایی درباره تک‌خوانی بانوان می‌دهد؛ یعنی تمام مشکلات ما حل شده و تنها این مشکل باقی مانده است که دختری بیاید و تک خوانی بکند؟ چقدر برای ما زننده است؛ این فتوا به کشورهای همانند امارات و دیگر کشورهای عربی می‌رود و بر می‌گردند می‌گویند که این‌ها دروغ می‌گویند و ادعا می‌کنند که اسلامی هستند؛ ولی نمی‌‌دانند که این حرف یک نفر است حرف نظام نیست…. این گله را به گوش این آقا برسانید که آیا تو اهل فتوا هستی؛ ما مجلس، قانون، شورای نگهبان داریم که باید این‌ها صحبت کننده نه تو؛ جای گله است، ایشان از این کار استغفار کند، یعنی حرفش را پس بگیرد، معصوم نیست.”

علی جنتی در پاسخ به انتقادات گفته است :

“من در ۱۸ ماهی که در وزارت فرهنگ و ارشاد هستم احساس می کنم مجموعه‌هایی هستند که قاعدتا این دولت، دولت منتخب آنها نیست و آنان کاندیدای دیگری دارند که در انتخابات ریاست جمهوری پیروز نشده است…. تمام تلاش آنان این است که با دولت در حوزه‌های مختلف فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاست خارجی مقابله کنند و حتی برای این منظور اتاق عملیاتی را تشکیل دادند و به دنبال آن هستند تا با دولت در زمینه هنری مقابله کنند.”

وی در ادامه تصریح کرد:

“ما نظر مخالف و انتقاد را می‌پذیریم اما آنان به این بسنده نمی‌کنند با جعل و تحریف اطلاع‌رسانی غلطی را به مجامع دینی، حوزه‌های علمیه و برخی شخصیت‌های مذهبی می‌کنند و متاسفانه گاهی این تبلیغات دروغ موثر واقع می‌شود…. اخیرا موجی را راه انداختند و در آن اعلام می‌کنند که مجوزی برای تک‌خوانی زنان داده شده است در صورتی که تک‌خوانی وجود ندارد و ضمن اینکه عکس آلبومی که به آن انتقاد می کنند عکس یک خانم است اما این آلبوم توسط محسن کرامتی و نوشین طافی همخوانی شده و در واقع تک‌خوانی نبوده است.”(۲)

او همچنین در زمینه معیار وزارت ارشاد در مورد موسیقی اعلام داشت:

“در حوزه موسیقی بحث های بسیاری شده است ولی اصلی که در این وزارتخانه دنبال می شود برمبنای نظر رهبر معظم انقلاب است که هم به عنوان یک مرجع تقلید و هم رهبر جامعه و هم شخصیتی هنری در جامعه مطرح هستند و هیچ کس دیگری این ویژگی ها را ندارد.”(۳)

فتوی رهبری در این خصوص چنین است :

“صداى زن (چه به صورت تک خوانی و یا همخوانی با زنان و یا با مردان ) به صورت غنا نباشد و گوش دادن به صداى او هم به قصد لذت و ریبه نباشد و مفسده‏اى هم بر آن مترتّب نشود، اشکال ندارد، اگر مفسده داشته باشد و یا تحریک شهوت بکند، جایز نیست.”(۴)

در بین مراجع منتقد فوق نوری همدانی و علوی گرگانی به اصول گرایان افراطی تعلق دارند اما مکارم شیرازی، سبحانی و صافی گلپایگانی به اصول گرایان سنتی تعلق دارند و در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ تقریبا مدافع حسن روحانی بودند.

ادعای علی جنتی در منتسب کردن اعتراضات فوق به تحرک اتاق عملیات مخالفان دولت اعتدال بخشی از واقعیت را بیان می کند و از توجه به بستر اصلی آن غفلت می نماید. بین مطالبات فرهنگی از روحانی و وعده هایی که او در تبلیغات انتخاباتی داد با سیاست جذب و همراهی مراجع منتقد احمدی نژاد در اصول گرایان سنتی تعارض حل ناشدنی وجود دارد. دولت نمی تواند این دو را با هم جمع کند و ناگزیر باید یک طرف را رها کند.

یکی از مطالبات فرهنگی و همچنین خواسته های زنان از روحانی برداشته شدن موانع از پیش پای فعالان موسیقی زن و هموار شدن شنیدن صدای زنانه در عرصه عمومی و هنری بود. بی شک یکی از بزرگترین اجحاف و ستمی که بر زنان ایرانی در بعد از انقلاب رفته است محرومیت و ممنوعیت خواننده های زن از برگزاری کنسرت و فعالیت علنی در جامعه بوده است. به این دلیل شماری از استعداد های بزرگ شکوفا نشدند. بزرگانی چون پریسا، ثریا، سیمین غانم، مرضیه، الهه، خواهران وحدت و… به حاشیه رفتند و نتوانستند در مسیر رشد و بالندگی قرار بگیرند.

اما این انتظار تحقق نیافته است و در ماه های گذشته کنسرت های متعددی در نقاط مختلف کشور به دلیل دلیل حضور نوازنده های زن بر روی سن لغو شده است. البته به صورت محدودی وضعیت بهتر از دوران احمدی نژاد است. اما اگر فشار های کنونی ادامه پیدا کند دریچه های اندک ایجاد شده دوباره بسته خواهند گشت.

پشتوانه این برخورد ها فشار سنت گرایان وبخصوص مراجع سیاسی اصول گرا است که مدافع دخالت در سیاست و قدرت بوده و رویکرد اقتدار گرایانه و بسته در حوزه های سیاسی و فرهنگی دارند.

فتوی خامنه ای در مقایسه با دیگران ناسازگاری کمتری با برخورداری خواننده های زن از حقوق ذاتی و حرفه ای شان دارد اما شرط و شروط های آن عملا فضای زیادی برای رفع موانع جهت اجرای هنری آزاد خواننده های زن باقی نمی گذارد. ضمن اینکه فقدان مشروعیت خامنه ای در جایگاه مرجع پیشاپیش احکام منتسب به وی را بی اعتبار می سازد.

خامنه ای نیز در بده بستان های سیاسی و دادو ستد های درون بلوک قدرت مجبور است امتیاز هایی به مراجع یاد شده بدهد. ازاینرو استناد به فتوی وی کارساز نیست. بخصوص که نیرو های اصلی حامی او وزارت ارشاد را به خاطر تلاش برای تغییر فضای بسته فرهنگی تخطئه می کنند.

این مسئله در عین حال مشکل دولت و کلا نیرو های حامی آنها در برخورد مثبت با همراهی افرادی چون صافی گلپایگانی و مکارم شیرازی را نیز نشان می دهد. مراجع فوق از چهره های شاخص مخالف محمود احمدی نژاد بودند. این مسئله باعث شد تا حلقه نیرو های نزدیک به رفسنجانی، تیم روحانی و اصلاح طلبان میانه روی آنها سرمایه گذاری کنند. اما مخالفت آنها با احمدی نژاد از منظر توسعه سیاسی و فرهنگی نبود،بلکه از زاویه سیاست های روحانی ستیزانه احمدی نژاد و بی اعتنایی وی به حساسیت ها و سهم خواهی های آنان بود.

اینک روحانی و دولت در شکاف ترمیم ناشدنی قرار گرفتند که به نظر می رسد از توان دولت در باز کردن فضای فرهنگی و برداشتن محدودیت ها بکاهد و سرانجام اصحاب فرهنگ و بخصوص موسیقی قربانی ناهماهنگی ها در حامیان روحانی و پارادوکس های راهبرد اعتدال شوند.

اما این واقعیت از زاویه ای دیگر مشکل مراجع سیاسی را نیز بازتاب می دهد که در داخل سرمشق سنت خواهان اعمال نفوذ بر حکومت هستند. مشکل این مراجع که ممکن است در مقاطعی با قدرت مستقر دچار اصطکاک بشوند برای گذار به دمکراسی و تحکیم مناسبات مدرن در ایران به مراتب بیشتر از مراجع سنتی است که تمایلی به دخالت در سیاست و حکومت ندارند.

کافی است رویکرد آیت الله ها سیستانی، وحید خراسانی، صادق شیرازی و شبیر زنجانی با رویکرد مراجع مزبور مقایسه شود. آنها هیچوقت به دولت هشدار ندادند که محدودیت ها در حوزه های فرهنگی و هنری را برندارد. آنها از حجاب اجباری دفاع نکرده اند و…

البته نظرات آنها در حرمت صدای زن فرقی با مراجع سیاسی اقتدار گرا ندارد اما به دلیل بی توجهی به رویکرد دولت محور و ترجیح رویکرد جامعه محور می کوشند تا با تبلیغ دیدگاه های شان در جامعه و فعالیت های ترویجی حوزه های علمیه سبک فرهنگی مورد نظرشان گسترش یابد. آنها بجای آنکه فراگیر شدن رویکرد های فرهنگی شان مطالبه کنند،در نگاهی حداقل گرا و دفاعی می خواهند فضا های خاص خودشان را داشته باشند که زیست سنتی در آنها ممکن باشد.

در مجموع افزایش شکاف بین وزارت ارشاد و مراجع سیاسی اقتدار گرا کار را برای موفقیت دولت در حوزه فرهنگی و رسانه ای دشوار تر می سازد. همچنین علی جنتی را به دریافت احتمالی کارت قرمز از سوی مجلس نزدیک می گرداند. موضع گیری های فوق در عین حال نشان می دهد تا چه میزان نظرات کنونی فقهایی چون مکارم شیرازی، نوری همدانی، صافی گلپایگانی،علوی گرگانی و جعفر سبحانی برای توسعه سیاسی و فرهنگی کشور مشکل ساز است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.