آیت‌الله جنتی؛ هزینه نظام یا آینه نظام؟

حرف‌های تند و ظاهرا حساب‌نشده احمد جنتی، نظرات شخصی فردی که تعادلش را از دست داده نیست؛ بلکه او یکی از سخنگویان صریح و صادق بخش مسلط قدرت است. او هر آنچه در محافل بسته حکومتی می‌شنود و می‌بیند، به دور از پرده‌پوشی بر زبان می‌آورد.
سخنان اخیر احمد جنتی و به‌خصوص ابراز خوشحالی او از فوت ملک عبدالله پادشاه فقید عربستان سعودی، اعتراض حامیان روحانی را برانگیخته است. آنها اظهارات جنتی را به نظرات و یا لغزش‌های فردی او تقلیل می‌دهند که از دید آنها هزینه‌های زیادی برای نظام به بار آورده است.

از جمله این موضع‌گیری‌ها، می‌توان به سخنان سیدمهدی طباطبایی، «استاد اخلاق» و نماینده سابق مجلس اشاره کرد. او بیان سخنان تند از سوی آیت‌الله جنتی را به زیان نظام و تریبون نماز جمعه می‌داند.

ahmadjanati-600x423

در فرازی از مصاحبه طباطبایی با نامه نیوز می‌خوانیم: «پیرترین و قوی‌ترین فردی که سابقه نماز جمعه دارد در حال حاضر آقای جنتی است. متاسفانه ایشان بعضا حرف‌هایی زده و می‌زنند که نظام همیشه باید تاوان بدهد. چه آن زمانی که ایشان انقدر تمجید از رییس جمهور سابق کردند و گفتند سخنان این رییس‌جمهور باید در کتاب درسی بیاید چه امروز که این مباحث را مطرح کرده‌اند… یا مباحثی دیگر که در ایام انتخابات مطرح شد که معترضان، آنها را مستمسک قرار دادند و زمینه تهمت به نظام را فراهم کردند و گفتند شورای نگهبان این موضع را دارد. یعنی اصل بی‌طرفی را رعایت نکرده است. شورای نگهبان باید نگهبان نظام باشد، ایشان وقتی مطلبی نپخته را از تریبون نماز جمعه بگویند، طبیعی است که اعتراض مردم را در پی داشته باشد. کسی که در نماز جمعه به راحتی حرفی را می‌زند که به آن اشکال وارد است همین اصل باعثمی‌شود که نظرات او درباره صلاحیت وکلای مردم مورد نقد قرار گیرد.»
طباطبایی در پاسخ به اینکه چرا جهت‌گیری برخی از خطبه‌های نماز جمعه در این روزها ضد دولتی شده‌اند می‌گوید: «متاسفانه این‌گونه است اما سرّ این مسئله در چیست؟ من می‌گویم خطبایی که با مردم نباشند از مردم هم خبر ندارند. در نتیجه مخالفان نظام و منتقدان دولت در گوش آنها چیزهایی می‌گویند و آنها همان‌ها را منتقل می‌کنند. این منتقدان که عده‌ای خاص هم هستند خودشان را وابسته نظام می‌کنند اینها همان‌هایی هستند که به برخی از این خطبا خط می‌دهند. البته اینها هم جز مردم هستند ولی درد مردم درد اصلی این عده خاص نیستند. شما چندتا امام جمعه را می‌توانید پیدا کنید که از درد و دل و مشکلات مردم صحبت کنند؟ آیا مردم درد و دل ندارند؟ چندی قبل یکی از ائمه جمعه شهرستان‌ها گفت مردم نزد ما می‌آیند گله می‌کنند.»

علی یونسی وزیر اسبق اطلاعات و دستیار رییس‌جمهور در امور اقوام و اقلیت‌ها نیز در اظهار نظر مشابهی گفته است: «اینکه شخص اول یک مملکت فوت کند و یک مقام مسئول کشورمان شادی نماید، این به منفعت مملکت نیست، این به سود داعش و اسرائیل است.»

اگر چه سخنان جنتی در ماه‌های اخیر گزنده‌تر شده، اما او در دوران رهبری خامنه‌ای و به‌خصوص در زمان انتخابات و مواقع بحرانی جامعه، کمابیش این حرف‌ها را زده است. لحن انتقادی او به روحانی و دولتش بیشتر شده و در سخنانی مشابه، به مدافعان رفع حصر توهین کرده و آنها را عوضی خوانده است.

شادی او در خصوص مرگ ملک عبدالله اگر چه در شرایط کنونی منطقه دردسر سازتر به نظر ‌رسیده و از قبح بیشتری برخوردار است، اما چنین موضع گیری‌هایی در بین کارگزاران ارشد جمهوری اسلامی بی‌سابقه نیست. به عنوان مثال عبدالمجید معادیخواه وزیر ارشاد وقت در واکنش به مرگ انور سادات رئیس جمهور اسبق مصر گفته بود: «خبر مرگ سادات به مثابه بزرگترین عیدی برای زوار بود به طوری که تمام زوار بسیار شاد و خوشحال بودند. با انتشار این خبر بین تمامی زوار یک حالت ذوق زدگی پیدا شده بود و آن را به عنوان یک عیدی خدادادی تلقی می کردند.» (روزنامه کیهان، ۲۱ مهر ۱۳۶۰، صفحه ۱۵)

آنچه در موضع‌گیری یونسی، طباطبایی و منتقدان درون حکومتی دبیر شورای نگهبان دیده نمی‌شود منشا سخنان نامتعارف اوست. بر خلاف نظر آنان، حرف‌های تند جنتی نظرات شخصی فردی که تعادلش را از دست داده نیست؛ بلکه او یکی از سخنگویان صریح و صادق بخش مسلط قدرت است.
طباطبایی خود را به تغافل می‌زند زیرا سخنان ائمه جمعه بر اساس گزارش نهادهای امنیتی و نظامی و ستاد ائمه جمعه در کشور تنظیم می‌شود و مخالفان نظام راهی به آنها ندارند تا تاثیرگذاری کنند.

آنچه باعث شده حرف‌های جنتی اهمیت پیدا کند، فقط شخصیت حقوقی او در شورای نگهبان نیست بلکه ارتباط نزدیک و خاص با رهبری و حمایت پر رنگ بیت رهبری از اوست. او همواره نسخه ساده شده، عریان و عاری از پیچیدگی نظرات خامنه‌ای و جریان همسوی او در بلوک قدرت را بازتاب داده است.

ستاد ائمه جمعه که بر کار امام جمعه‌ها نظارت می‌کند، هیچگاه ایرادی به جنتی نگرفته و بر عکس به تجلیل از او نیز پرداخته‌اند.

ویژگی‌های فردی جنتی باعث شده تا او هر آنچه در محافل بسته حکومتی می‌شنود و می‌بیند، به دور از پرده‌پوشی بر زبان بیاورد. درعین حال تکرار مشی او و تداوم حمایت بیت رهبری و دستگاه‌های امنیتی و نظامی آشکار می‌سازد که بخش مسلط قدرت و نهادهای انتصابی مواضع او را می‌پسندند و خط مشی درست نظام می‌انگارند.

در دوران رهبری خامنه‌ای، جایگاه جنتی در حکومت به‌خصوص مدیریت نظام ارتقاء یافت. در دوران ولایت آیت‌الله خمینی، او چنین جایگاهی نداشت. حتی در حالی که به نظر می‌رسد جنتی به لحاظ جسمی و روحی دیگر توان اداره شورای نگهبان و حتی بیان خطبه در نماز جمعه را ندارد، باز اراده جدی در مقامات ارشد نظام برای حفظ او وجود دارد.

جنتی اکنون ۸۸ سال سن دارد و علائم کبر سن در او کاملا نمایان است. اما مزیت جنتی برای رهبری در حدی است که علی رغم ریسک بروز رفتار و سخنان کنترل نشده، بر حضورش در مهندسی انتخابات و بیان حرف‌های صریح حکومت اصرار دارد.

سخنان جنتی در خصوص مرگ ملک عبدالله ، هشدار در خصوص مجلس خبرگان آینده و حمله به کسانی که در پی رفع حصر خانگی موسوی، کروبی و رهنورد هستند، تنها نظرات شخصی او نیستند بلکه بیان عریان و ساده شده اراده بخش مسلط قدرت و دولت سایه را بازتاب می‌دهند.

از این‌رو اگر ملاک‌هایی چون سابقه تاریخی، وزن قدرت سیاسی و ولایت فقیه به عنوان کانون نظام در نظر گرفته شود، آنگاه سخنان احمد جنتی منعکس‌کننده نظرات واقعی نظام هستند نه اینکه حرف‌های ناپخته و حاشیه‌هایی مشکل‌ساز باشند.

غلط نیست اگر گفته شود سخنان جنتی زیان برونداد نهائی نظام جمهوری اسلامی برای جامعه، منطقه و دنیا را نمایان می‌سازد. حرف‌های او دستکم به حرف‌های اصلی نظام نزدیک‌تر است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.