هاشمی شاهرودی در چند قدمی کرسی ریاست خبرگان

آیت‌الله محمد علی موحدی کرمانی گمانه‌زنی کرده که آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی به عنوان رئیس احتمالی مجلس خبرگان برگزیده می‌شود. این گمانه‌زنی با توجه به جایگاه مهم او نزد اصول‌گرایان سنتی و رابطه خوب با اصول‌گرایان تندرو، می‌تواند به واقعیت نزدیک باشد.

E1D9759E-BC30-434A-B23D-B5802D34E341_w640_r1_s_cx0_cy6_cw0-600x326

نشست خبرگان در اواخر ماه اسفند برگزار می‌شود و هاشمی شاهرودی در نشست قبلی به صورت موقت در جایگاه رئیس قرار گرفت. انتخاب احتمالی شاهرودی، به رقابت زود هنگام برای جانشینی مهدوی کنی پایان می‌دهد و آرامشی موقت را بر آخرین سال عمر مجلس خبرگان چهارم حاکم می‌گرداند.
پیش از آن احتمال رقابت چهره‌هایی چون سید احمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی و شیخ محمد یزدی وجود داشت. رفسنجانی نامزدی خود را مشروط به عدم کاندیداتوری چهره‌های تندرو کرده بود. حال در صورت کاندیدا شدن شاهرودی و اجماع اکثریت خبرگان بر روی او احتمال کمی وجود دارد رفسنجانی وارد رقابت شود. همچنین احتمال این‌که شاهرودی رقیبی جدی داشته باشد نیز پایین است. شاهرودی نقطه وسط رفسنجانی و روحانیون معتقد به ولایت مطلقه خامنه‌ای و فصل‌الخطابی او است.پیش از آن احتمال رقابت چهره‌هایی چون سید احمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی و شیخ محمد یزدی وجود داشت. رفسنجانی نامزدی خود را مشروط به عدم کاندیداتوری چهره‌های تندرو کرده بود. حال در صورت کاندیدا شدن شاهرودی و اجماع اکثریت خبرگان بر روی او احتمال کمی وجود دارد رفسنجانی وارد رقابت شود. همچنین احتمال این‌که شاهرودی رقیبی جدی داشته باشد نیز پایین است. شاهرودی نقطه وسط رفسنجانی و روحانیون معتقد به ولایت مطلقه خامنه‌ای و فصل‌الخطابی او است.سویه اصلی کشمکش بین جریان رفسنجانی با حمایت حلقه یاران روحانی و اصلاح‌طلبان در مقابل اصول‌گرایان افراطی با محوریت سپاه و حلقه نزدیکان مصباح یزدی است. این فضای دو قطبی، عرصه را برای اصول‌گرایان سنتی مساعد می‌سازد تا موقعیت مسلط کنونی خود را بر خبرگان حفظ و رهبر آینده را نیز از جمع خود انتخاب کنند.

متغیر اصلی که سرنوشت آینده نظام را روشن می‌کند تصمیم خامنه‌ای برای جانشینی بعد از خود است. هز یک از گزینه‌های بی‌طرفی، جا انداختن گزینه مورد نظر و یا حمایت از اجماع اصول‌گرایان وضعیت متفاوتی را رقم می‌زند.

البته سکانداری اصول‌گرایان سنتی و میانه برای دو قطب متخاصم در رویکرد حداقلی قابل پذیرش به نظر می‌رسد. از این‌رو مصباح یزدی موافقت خودش با وحدت اصول‌گرایان در انتخابات خبرگان و ائتلاف با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را پذیرفته است.

رفسنجانی اگرچه تمایل دارد خود گزینه جانشین باشد اما در عین حال مشکل بنیادینی با رهبری افرادی چون عبدالله جوادی آملی، هاشمی شاهرودی، صادق لاریجانی و … ندارد.

کشمکش مصباح و رفسنجانی

محل نزاع مصباح یزدی با هاشمی رفسنجانی را در محور های مختلفی می‌توان دسته بندی کرد. در حوزه سیاست داخلی، مصباح معتقد به پارادیم اقتدارگرایی دینی و الگوی آمرانه است. منتها رفسنجانی از مشارکت محدود سیاسی و حکومت ایدئولوژیک تعدیل شده حمایت می‌کند رفسنجانی به تجدید نظر در وضعیت موجود تمایل دارد اما مصباح بر حفظ و تحکیم هر چه بیشتر اقتدارگرایی دینی تاکید دارد.

رفسنجانی در حوزه فقاهت و مذهب به بازخوانی و تغییر در چارچوب مفاهیم مدرن و الزامات زیست زمانه تاکید دارد. مصباح بر عکس بر حفظ راست‌کیشانه احکام شرعی و ضدیت با قواعد دنیای مدرن اصرار می‌کند. از این‌رو رفسنجانی او را غیر مستقیم به طالبانی‌گری و تکفیری شیعه متهم می‌سازد.

به لحاظ تاریخی نیز مصباح یزدی با رفسنجانی مشکل دارد. از دید او رفسنجانی پایبند به تفکر ناب دینی نیست و به سمت التقاط رفته است. اختلاف مصباح یزدی با رفسنجانی از زمان حمایت او از بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق و دکتر علی شریعتی شروع شد. در حال حاضر مصباح حملاتش به رفسنجانی را تشدید کرده و او را به انحراف از انقلاب و خط امام متهم می‌سازد. به نظر مصباح استفاده از امتیازات حکومتی و رانت‌های حکومتی و اشرافی‌گری باعث سقوط رفسنجانی و عدول وی از اصول‌گرایی شده است.
رفسنجانی، مصباح را فردی مخالف انقلاب و نظرات آیت‌الله خمینی می‌داند که مواضعش در اوایل دهه پنجاه به نفع حکومت سابق بوده و اینک با استفاده از فرصتی که خامنه‌ای در اختیار وی قرار داده به مصادره انقلاب و انتقام گیری از انقلابیون حقیقی مشغول است.

در حوزه سیاست خارجی مصباح سیاست تقابل با غرب را دنبال می‌کند و خواهان قرار گرفتن ایران در خط تقویت بنیاد گرایی اسلامی در منطقه و جهان است. او و حلقه اش تا جایی علیه دیدگاه سیاست خارجی رفسنجانی مبتنی بر تنش زدایی موضع منفی دارند که او را به وابستگی به آمریکا متهم می‌سازند.

در مقابل رفسنجانی حاکم شدن تفکر مصباح در سیاست خارجی را رواج افراطی‌گری می‌داند. در حوزه اقتصاد نیز مصباح بر موضوع مبهم اقتصاد اسلامی و مخالفت با نظام بانکی و سرمایه‌گذاری تاکید دارد. در مقابل رفسنجانی از اقتصاد آزاد و پیوستن به شبکه مبادلات جهانی دفاع می‌کند.

رویارویی رفسنجانی و مصباح یزدی اگر چه وجه ظاهری کشمکش‌ها در درون بلوک قدرت را نشان می‌دهد اما سطح اصلی منازعه بین رهبری به عنوان نماد پاسداری از شکل کلاسیک نظام با رفسنجانی به عنوان سمبل تجدید نظرطلبی در داخل نظام است. در این وضعیت فضا برای نقش‌آفرینی رفسنجانی محدود است. در این راستا بعید است رفسنجانی در سال آخر عمر خبرگان چهارم به کرسی ریاست برگردد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.