نوروز و طرح تبدیل مراکز مذهبی به قطب فرهنگی

امسال در مراسم نوروز سازمان اوقاف کشور برای پنجمین سال متوالی طرح «آرامش بهاری» را در مساجد بزرگ، مزار امامان و امام زاده‌ها اجرا کرد. بنا به گزارش روابط عمومی و امور بین‌الملل سازمان اوقاف و امور خیریه، در لحظه تحویل سال نو در امامزادگان کشور برنامه‌های قرائت قرآن، سخنرانی، مدیحه سرایی، قرائت زیارت آل یاسین، پخش پیام رهبری نیز انجام شد.

15477_409

«برگزاری برنامه‌های مختلف فرهنگی در طول ایام نوروزی شامل برگزاری نماز جماعت، راه اندازی دفاتر مشاوره، پاسخ‌گویی به مسائل شرعی و برگزاری نمایشگاه آرامش بهاری بخش دیگر از دیگر برنامه‌های طرح آرامش بهاری بود.»

همچنین در بخشی از این طرح در بقاع متبرکه و مراکز مذهبی خیمه‌های معرفت تشکیل شد. در این چادرها روحانیون مبلغی حضور داشتند که به زبان‌های مختلف برای مسافران و بخصوص گردش‌گران خارجی به تبلیغ اسلام می‌پرداختند.

حجت الاسلام احمد شرفخانی معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقاف و امور خیریه گزارش داد که طرح «آرامش بهاری» در ایام نوروز در جوار امامزادگان و بقاع متبرکه از ۲۸ اسفند ماه آغاز و تا ۱۴ فروردین ماه سال جاری ادامه دارد.

بنا به ادعای او ۲ هزار روحانی و حوزه‌های علمیه کشور با این طرح همکاری دارند و برگزاری نمایشگاه‌های آرامش بهاری، سیمای عفاف و حجاب و مسابقه سراسری آرامش بهاری با محوریت مسائل فرهنگی و دینی از جمله دیگر برنامه‌های این طرح است.

شرفخانی در بازدید از شهر یزد اهداف اصلی این طرح را فاش ساخت. او باحضور در مسجد جامع یزد از روند برگزاری برنامه‌های فرهنگی طرح نوروزی آرامش بهاری در این مسجد تاریخی بازدید کرد و گفت :

«برنامه ریزی پویای این طرح نوروزی آنچنان در تجلی حرکت فرهنگی و مقابله باجنگ نرم دشمن نمایان است که آنچه باید بگوییم تقدیر و تشکرو سپاس‌گزاری از فعالان فرهنگی این عرصه است.»

او حضور گردش‌گران خارجی را فرصت مغتنمی برای ارائه نگاهی نو و جذاب از اسلام دانست و تصریح کرد: «این حرکت پویا در قالب خیمه‌های معرفت مجموعه اثرگذاری را نمایان کرده است.»

حجت الاسلام محمدی رئیس سازمان اوقاف و امور خیریه نیز در تعریف از این طرح گفت:

«الحمدالله با تلاش دوستان در سازمان اوقاف طرح آرامش بهاری جایگاه خوبی در کشور پیدا کرده است و ای کاش این طرح از ابتدای انقلاب در بقاع متبرکه انجام می‌شد، چرا که ما مهماندار هستیم و این روزها فرصت مغتنمی برای پذیرایی از مردم عزیزمان در آستان امامزادگان و بقاع متبرکه است.»

بدینترتیب معلوم شود این اقدام در واقع یک پروژه سیاسی و حکومتی است که تحت پوشش فرهنگی و مذهبی انجام می‌شود. هدف صرفا تبلیغ برای اصول عام اسلام نیست بلکه قرائت خاص حکومت از اسلام و رویکرد بنیادگرای شیعی در این فعالیت‌ها ترویج می‌شود و به نوعی سعی می‌گردد تا این همانی بین تفکر اسلامی و نظریه ولایت فقیه برقرار شود.

در سال‌های گذشته دستگاه‌ها و نهادهای مذهبی- فرهنگی حکومتی حجم و دامنه فعالیت‌های‌شان برای گسترش نفوذ خامنه‌ای در جامعه و بخصوص اقشار متدین را افزایش داده‌اند. خط اصلی تبلیغ آنها گره زدن اقتدار امت اسلامی، حفظ نظام اسلامی و جلوگیری از صدمه دیدن مذهب در ایران به تبعیت از مواضع و نظرات رهبری است. همچنین تبلیغ سیاست خارجی ستیزه جویانه و خصومت با نظام بین‌الملل به رهبری آمریکا دیگر محور فعالیت آنها است که به زعم آنها خط جدایی و درگیری خشونت‌بار بین سنی‌ها و شیعه‌ها را دنبال می‌کند. مبلغان یاد شده سعی می‌کنند به مخاطبان القاء نمایند که تنوع و تکثر نظرات در بین نیروهای مذهبی شیعه توطئه دستگاه‌های امنیتی غرب است و همه شیعیان باید در زیر پرچم ولایت فقیه جمع شوند و سپس در چارچوب بیداری اسلامی به تلاش و مجاهدت برای حفظ و توسعه وحدت اسلامی بپردازند.

میزان تاثیرگذاری این پروژه که با فعالیت میدانی و گفتگوی رو در رو همراه است، معلوم نیست. بر مبنای برخی از آمارها که مسئولان مربوطه ارائه داده اند بیش از ۶ میلیون نفر در نوروز از امکان مقدس مذهبی بازدید کرده‌اند. این جمعیت زیاد مخاطبان بالقوه خوبی را در اختیار حکومت قرار می‌دهد تا از طریق طرح فوق بر آنها اثرگذاری نماید.

آرامش بهاری از مجموعه برنامه‌های ظاهرا مذهبی و فرهنگی است که با هدف ادغام مذهب و فضاهای مذهبی در نهاد ولایت فقیه صورت می‌گیرد. البته این سیاست با چالش‌ها و موانعی مواجه بوده است اما در گذر سال‌ها جمع بیشتری در مقایسه با گذشته اعم از مخالف و موافق به این نتیجه رسیدند که اسلام و شیعه معادل قرائت رسمی حکومت است.

در واقع فعالیت‌های ترویجی حکومت که با گسترش تصرف منابع مذهبی و محدود کردن حوزه فعالیت جریان‌های مذهبی منتقد و مستقل صورت می‌گیرد و تقویت و برجسته‌سازی مرجعیت خامنه‌ای را دنبال می کند، تاثیراتی داشته است.

مبلغان مذهبی که معمولا از بین طلاب انتخاب می‌شوند به اهرم فشار و امتیاز حکومت تبدیل گشته‌اند. کثیری از آنها بر مبنای معیار‌های حکومت گزینش می‌شوند. فرصت‌های خوب شغلی در اختیار روحانیونی است که مدافع نظام و بخصوص رهبری باشند. بنابراین بخش عمده‌ای از فعالیت‌های مبلغین مذهبی در مناسبت‌های مختلف عملا منافع حکومت و دستگاه ولایت فقیه را تامین می‌نماید. تبلیغ چهره به چهره‌ها آنها در جذب نیرو موثر است. در کنار اعزام سازمان یافته و با برنامه مبلغان به داخل کشور، اعزام روحانیون به خارج از کشور و تبلیغ در کشورهای دیگر و بخصوص کشورهای آفریقایی نیز نتایج مثبتی برای حکومت داشته و توانسته‌اند در جذب نیرو و تاثیرگذاری در محیط‌های خارجی کامیابی‌هایی داشته باشند.

نکته جالب توجه دیگر گسترش فعالیت‌های مبلغان مذهبی به مناسبت‌های ملی است. در گذشته آنها فقط در ایام مراسم مذهبی ماموریت‌شان را انجام می‌دادند. اما مدت‌ها است در نوروز که یک مناسبت ملی است نیز حضور فعالی داشته‌اند. به نظر می‌رسد بین تفسیر اسلامی و ایدئولوژیک خامنه‌ای از نوروز که در سخنرانی ابتدای سالش در مشهد مطرح شد با این طرح قرابت‌هایی وجود داشته باشد. در واقع خامنه‌ای می‌کوشد به نوعی مناسبت‌های ملی مهم را نیز در پرتو اسلام ارزش‌گذاری نماید و بدین‌ترتیب در کنار ادغام دین و دولت اسلامیزه کردن آئین‌های ملی را نیز دنبال نماید.

البته نفس تبلیغ اگر برای گسترش اصل دین اسلام و معنویت و کارهای نیکو صورت بگیرد و با رضایت جامعه مخاطب همراه باشد و کراهت و اجباری در کار نباشد، خالی از اشکال است و سنتی قدیمی در حوزه‌های علمیه پشت سر آن قرار دارد. اما اگر این سنت ابزاری در دست حکومت برای ترویج قرائت خاص و اهداف سیاسی شود آنگاه تاثیر مخربی بر جامعه گذاشته و در دراز مدت به حیات دین در جامعه آسیب می‌زند.

در کل به نظر می‌رسد گسترش سازمان یافته فعالیت‌های قدرت محور در پوشش مذهب در جامعه کماکان در راس سیاست‌های رهبری است و کوشش می‌شود مراکز مذهبی به قطب فرهنگی برای ترویج الگوی زیست و نگاه سیاسی مطلوب حکومت تبدیل شود.

استمرار این سیاست در دو دهه گذشته ضمن ایجاد نیروهای جدید مذهبی که تنها وفادار و متعهد به ولی فقیه هستند، پروژه همسان سازی کاذب بین اصل اسلام و قرائت خاص حکومت را جلو برده است. قرائت فوق بر تفسیری استبدادی از اسلام متکی بوده و سنت گرایی ایدئولوژیک را بازتاب می‌دهد. توجه به این موضوع و مواجهه هوشمندانه با آن از سوی نیروهای مذهبی مستقل، نو‌اندیش و باورمند به معنویت و اسلام رحمانی بایستگی دارد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.