تشکیل نیروی نظامی مشترک عرب، تهدید راهبردی برعلیه ایران

اجلاس اتحادیه‌ی عرب در شرم الشیخ در سایه حمله نظامی عربستان سعودی و متحدانش به یمن حالت ویژه‌ای پیدا کرد و خروجی آن می‌تواند خاورمیانه و آرایش قوای سیاسی و نظامی آن را وارد مرحله جدیدی سازد. کشورهای عربی پیشنهاد عبدالفتاح‌السیسی رئیس جمهوری مصر را تصویب کردند تا نیروی نظامی مشترکی تشکیل دهند. این مصوبه شامل کلیات طرح می‌شود و هنوز جزئیات آن مشخص نیست. نبیل عربی دبیر کل اتحادیه‌ی عرب اعلام کرد که هدف ائتلاف نظامی در وهله نخست، برخورد و خنثی‌سازی افراطیون مذهبی‌ای است که کنترل بخش‌هایی از سوریه، عراق و لیبی را در دست گرفته‌اند. در واقع به نظر او داعش و سنی‌های افراطی آماج اولیه هستند.

1000

العربی همچنین اطلاع داد که قرار است کشورهای عربی در سه ماه آینده برروی جزئیات طرح تشکیل واحد نظامی مشترک کار کنند و نتیجه آن را به کمیته دفاعی اتحادیه‌ی عرب ارائه بدهند.

اما تاکید العربی بر ضرورت مقابله با نیروهایی که تنوع قومی و مذهبی خاورمیانه را مورد تهدید قرار داده‌اند نشان می‌دهد هدف نیروی نظامی مشترک فراتر از داعش و اسلام‌گرای‌های سلفی افراطی است. محوریت عربستان سعودی نشان‌گر سنی محور بودن ائتلاف فوق است که می‌خواهد بالادستی و هژمونی نیروهای سنی و عربی در منطقه را حفظ نموده و در صورت شرایط مساعد ارتقاء دهد. السیسی رئیس جمهوری مصر در نطق پایانی اجلاس توضیح داد که مسوولیت بالای کشورهای عربی در برابر تهدیدات و چالش‌های بزرگی که بر علیه موجودیت این کشورها در منطقه رخ داده است باعث شد تا چنین ائتلافی تشکیل شود. به نظر می‌رسد وی به صورت غیرمستقیم سیاست‌های حکومت ایران را به عنوان یکی از چالش‌های مهم طرح کرده است. مقامات امنیتی و نظامی مصر اعلام کردند که نیروی نظامی مشترک شامل چهل هزار نیروی ورزیده نظامی همراه با هواپیماهای جنگی، ناوهای نظامی و تجهیزات سبک دفاعی خواهد بود. مرکز فرماندهی این نیرو احتمالا در قاهره یا ریاض خواهد بود.

عبدالربه منصور هادی، رئیس جمهوری یمن که مجبور به خروج از کشور خود شده است، حوثی ها را متهم کرد که آلت دست جمهوری اسلامی ایران برای گسترش هلال شیعی قرار گرفته‌اند. اگرچه حکومت ایران و حوثی‌ها منافع مشترکی دارند اما تردید جدی وجود دارد که تحرکات حوثی‌ها در یمن به فعالیت نیابتی از سوی حکومت ایران تنزل داده شود. به نظر می‌رسد آنها نیرویی مستقل در یمن هستند که اشتراکات مذهبی و ایدئولوژیک و سیاسی با حکومت ایران دارند. همچنین معادلات منطقه نیروهای شیعی را ناگزیر به سمت اتکا به ایران به عنوان بزرگترین کشور شیعی سوق می‌دهد.

ولی جدا از درستی و یا نادرستی ادعای منصور هادی، جهت‌گیری تند وی که با حمایت اکثر کشورهای عربی همراه شده است، تبعات انکار ناشدنی بر موقعیت ایران در منطقه دارد. البته هنوز معلوم نیست که ۲۲ کشور عربی مشارکت فعالی در این ائتلاف داشته باشند. اما می‌توان حدس زد عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی، قطر، کویت، مراکش، اردن و سودان پایه اصلی این ائتلاف را تشکیل دهند.

البته کشورهای عربی چون عراق، عمان و سوریه در واحد نظامی مشترک عربی حضور پیدا نخواهند کرد. تونس نیز به احتمال زیاد موضع بی‌طرف اتخاذ خواهد کرد. اما حمایت ترکیه و پاکستان و تشکیلات خود گردان فلسطین از نقاط قوت ائتلاف فوق است که توان آن را در صف آرائی‌های منطقه افزایش می‌دهد.

پیامدهای مخرب برای ایران

اگر ائتلاف یاد شده از حرف و ایده فراتر رفته و به عمل نزدیک شود و مشارکت بخش زیادی از کشورهای عربی را به همراه داشته باشد آنگاه تبعات منفی برای ایران دارد که دامنه آن از جمهوری اسلامی فراتر رفته و کل واحد سیاسی- جغرافیایی ایران را در بر می‌گیرد.

البته با توجه به شکاف‌ها و واگرایی‌ها در داخل کشورهای عربی تشکیک وجود دارد که این ائتلاف یک پیمان مهم نظامی در منطقه تبدیل شود اما با توجه به حساس شدن کشورهای عربی و بالا گرفتن درگیری‌های فرقه‌ای در جهان اسلام این پتانسیل وجود دارد که هم‌گرایی در برابر دشمن مشترک ایجاد شده و کشور های عربی به سمت هم‌افزائی قدرت نظامی خود در خاورمیانه حرکت کنند.

در این صورت قدرت نظامی قابل اعتنایی برای محدود کردن دامنه نفوذ ایران در منطقه تشکیل می‌شود که تا کنون بی‌سابقه بوده است. ایران در قرن‌های گذشته توانسته است با بخش‌هایی از کشورهای عربی هم‌سویی برقرار کرده و نگذارد اشتراک‌نژادی و مذهبی معادلات ژئوپلتیک و سوق‌الجیشی در منطقه به ضرر ایران تغییر پیدا کند.

ایران در حال حاضر تنها حمایت کشورهای عراق و سوریه را به همراه حزب الله لبنان، گروه‌هایی در فلسطین، شیعیان بحرین و حوثی‌های یمن را در پشت سر خود دارد. عراق و سوریه به دلیل مشکلات داخلی که دارند عملا توان زیادی را نمی‌توانند به ایران اضافه کنند. مقتدرترین متحد منطقه‌ای ایران حزب‌الله لبنان است. حوثی‌ها اگر بتوانند بر بحران در یمن فائق شوند آنگاه می‌توانند اهرم توان‌مندی در دستان حکومت ایران باشند. اما با توجه به جدیت عربستان سعودی و متحدانش در مقابله نظامی با آنها چنین احتمالی ضعیف است.

این واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت که جمهوری اسلامی در پرتو سیاست‌های بلندپروازانه منطقه‌ای خامنه‌ای توانسته است به نحو بی‌سابقه‌ای نفوذ ایران در خاورمیانه را افزایش‌دهد. غلط نیست اگر گفته شود بعد از صفویه، ایران هیچ‌گاه این چنین موقعیت بالادستی در منطقه نداشته است. اما پایداری این وضعیت محل تردید است. در واقع برتری ایران و گسترش نفوذش حالتی شکننده دارد. سیاست‌ها و اقدامات خامنه‌ای ریسک زیادی را برای نقش آفرینی منطقه‌ای ایران ایجاد کرده و در شرایطی ممکن است وضعیت را کاملا به ضرر ایران تغییر دهد. در این صورت ممکن است ایران مجبور به عقب‌نشینی بزرگی شود و به مراتب موقعیتش در قیاس با گذشته ضعیف‌تر شود.

البته فرجام رویارویی نظامی عربستان سعوی و متحدانش با حوثی‌ها و موتلفانش در یمن در تعیین وضعیت نهایی منطقه تاثیر زیادی دارد. اگر آنها بتوانند منازعه را به درگیری طولانی و فرسایشی تبدیل کنند، آنگاه تهدیدات نیروی نظامی مشترک عربی برای ایران کم خواهد شد و ایران می‌تواند در میان مدت مزیت‌های منطقه‌ای‌اش را حفظ کند.

آنچه خطر تشکیل واحد نظامی مشترک عربی در خاورمیانه را برای ایران خطرناک می‌کند، محوریت عربی و سنی این ائتلاف است که عملا ایران را به عنوان کشور غیرعربی و شیعه آماج حمله قرار می‌دهد. منافع درازمدت ایران ایجاب می‌کند که نیروی نظامی مشترک حالت فرانژادی و فرامذهبی داشته باشد. در واقع یک اتحادیه‌ی از کشورهای عضو خاورمیانه تشکیل شود. البته چنین امکانی با توجه به شدت درگیری‌ها و دشمنی‌ها در منطقه دور از دسترس است. اما ایران برای تثبیت اهداف و موقعیت مناسب منطقه‌ای نیاز دارد که تشکیل اتحادیه‌ها و پیمان‌های نظامی مشترک با مشارکت و چه بسا محوریت ایران صورت بگیرد نه اینکه یک نیروی نظامی و سیاسی منطقه‌ای برعلیه ایران شکل بگیرد.

در گذشته یکی از دلایلی که باعث شد محمد رضا شاه پهلوی استقلال بحرین را بپذیرد، مخالفت با پیشنهاد تشکیل امارات متحده عربی از عربستان تا کویت در جنوب خلیج فارس از سوی دولت وقت بریتانیا بود.

همچنین مراجع بزرگ شیعه همواره مواظب بودند که نیروهای سنی بر علیه شیعیان تحریک نشوند و با اقدامات برتری طلبانه شیعه در جهان اسلام مخالف بودند. آنها به درستی متوجه مخاطرات برجسته شدن شکاف شیعی- سنی با توجه به اقلیت بودن شیعه بودند و الزامات اقلیت بودن را رعایت می‌کردند.

یکی دیگر از نقاط آسیب ایران در برجسته شدن نزاع شیعه- سنی نبود انسجام در شیعیان منطقه است. البته واگرایی در بین سنی‌ها نیز وجود دارد. ولی به لحاظ تاریخی پتانسیل وحدت در مقابل توسعه شیعه محور در بین سنی‌ها زیاد است.

شکاف عرب-عجم نیز وحدت شیعیان را شکننده می‌کند. شیعیان عراقی نیز، ایرانیان را شیعه صفوی می‌دانند و در تحلیل آخر خود را شیعه ناب می‌دانند و خواهان مرکزیت در دنیای شیعه هستند. شیعیان حوثی نیز تفاوت‌هایی با شیعیان اثنی‌عشری دارند.

همراهی بیشتر ترکیه و پاکستان با کشورهای عربی سنی و روابط تیره ایران با اسرائیل و رویکرد ایدئولوژیک اسلامی- شیعی حکومت ایران نیز اجازه نمی‌دهد تا از پتانسیل های شکاف عرب-غیرعرب در منطقه استفاده شود. غرب نیز در مناقشه موجود در منطقه به لحاظ راهبری با ائتلاف یاد شده همراهی می‌کند. توان روسیه نیز درحدی نیست که بتواند با پشتیبانی غرب هم آوردی کند.

مجموعه این شرایط وضعیت را به لحاظ راهبری برای ایران خطرناک می‌سازد. توجه به این مخاطرات که می‌تواند تبعات بلند مدتی به ضرر ایران داشته باشد ضرورت تنش‌زدایی در روابط با اعراب را به اهمیتی استراتژیک بدل می‌سازد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.