محمدتقی مصباح یزدی، محمدعلی موحدی کرمانی و محمد یزدی بعد از وقفهای چند ماهه دیدار سهجانبهای را برای نزدیک کردن اصولگرایان برگزار کردند. این ملاقات فراتر از یک دیدار نوروزی نشانگر تلاشهایی است که چهرههای تاثیرگذار روحانی اصولگرایان برای انسجام این جریان در انتخاباتهای مجلس و خبرگان در حال انجام هستند. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز تهران و حلقه یاران مصباح یزدی در تلاش هستند تا با طرح الگوی سهگانه اختلافات در اردوگاه اصولگرایان را کاهش داده و به همگرایی برسانند.
فعالیتهای سهگانه فوق با ابتکار رضا تقوی رئیس شورای هماهنگی ائمه جمعه بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ شروع شد. اهمیت این تلاشها از این جهت است که برای اولین بار مصباح یزدی به عنوان یک ضلع در نظر گرفته شده و الگوی دو قطبی سابق ظاهرا کنار گذاشته شده است.
مصباح یزدی پیش از این با محوریت جامعتین مشکل داشت و حاضر با ائتلاف با آنها نبود. حلقه یاران وی و تشکلهای همسو چون جبهه پایداری با سهمخواهی یکی از عوامل اصلی واگرایی در اصولگرایان بودند. اوج اختلاف آنها در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم بود که باعث شد شیخ محمد یزدی و محمد رضا مهدوی کنی آشکارا به انتقاد بپردازند.
اولین ثمره جلسات هماهنگی در انتخابات هیات رئیسه مجلس خبرگان رخ داد که اصولگرایان توانستند شیخ محمد یزدی را بر کرسی ریاست این مجلس بنشانند و شکست سختی را بر اکبر هاشمی رفسنجانی تحمیل کنند. اما تکرار این موفقیت در انتخاباتهای پیش رو معلوم نیست. میتوان پیشبینی کرد که ائتلاف فوق در انتخابات مجلس خبرگان بتواند با موفقیت شکل بگیرد و اصولگرایان بتوانند فهرست واحدی با حمایت همه زیر مجموعهها معرفی کنند. اما تکرار این رویکرد در انتخابات مجلس دهم محل تردید است.
البته شکست در انتخابات ۹۲ به عنوان عاملی تقویتکننده است که در برابر رقیب آنها را به سمت وحدت سوق دهد. اما شکافها و اختلافات آنقدر عمیق هستند که بهراحتی عبور از آنها میسر نیست و امید به راهکار ریشسفیدی و توافق بزرگان ظرفیت زیادی برای غلبه بر موانع ندارد.
دوره پسامذاکرات اتمی با فرض اینکه توافق جامع هستهای در موعد مقرر محقق میشود، عرصه سیاسی ایران را وارد فصل جدیدی میکند که رویارویی مدافعان و مخالفان دولت اعتدال وجه مشخصه آن است. حامیان برنامه سیاسی اعتدال در اندیشه تکرار نتیجه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و همسو کردن اکثریت مجلس با دولت هستند.
اصولگرایان با وضعیت جدیدی مواجه هستند. علاوه بر شکاف قدیمی بخش از نیروهای آنها با محوریت علی لاریجانی درصدد هستند تا در قالب تشکل پیروان ولایت در حد وسط اعتدالیها و اصولگرایان جایگاه سیاسی خود را تعریف نمایند. همچنین گروههای اصولگرا نیز تاکنون به حکمیت سهگانه جامعتین و حلقه مصباح یزدی روی خوش نشان نداده و خواهان مشارکت همه گروهها در شکلگیری ائتلاف انتخاباتی هستند. متغیر اصلی در سرنوشت اصولگرایان در انتخاباتهای سال ۹۴ دستیابی به فرمولی برای نقشآفرینی فراگیر همه گروهها است.
به نظر میرسد فقدان سازوکاری همه گیر حلقه گمشده وحدت در میان اصولگرایان و تجمیع ظرفیت همه گروههای این جریان سیاسی باشد. نبود سازمان و تشکیلات واحد که مورد قبول همه پارههای اصولگرایان باشد وحدت را برای آنها سخت ساخته است. البته حمایت رهبری و بخش مسلط قدرت برای آنها امتیازی است. اما این امتیاز وقتی نرخ مشارکت در انتخابات افزایش یابد مزیتش را از دست داده و به نقطه ضعف تبدیل میشود. در این صورت مهندسی انتخابات و ابزار رد صلاحیت شورای نگهبان که سلیقه سیاسی مشابهی دارد به نفع آنها عمل میکند.
نقشه راه آنها حفظ و تثبیت نقش مسلط رهبری و نهاد ولایت فقیه در سپهر سیاسی است و اصول هشتگانه خامنهای در خصوص سیاستورزی مطلوب در نظام سیاسی را به عنوان اصول راهنمای کل مد نظر دارند.
چالش اصلی پیرامون وحدت اختلاف نظر و رقابت اصولگرایان سنتی با اصولگرایان جدید و مدافع گفتمان سوم تیر است. پیرامون تلاشهای جدید برای وحدت دو نظر وجود دارد که هر کدام از آنها در فرجام حرکت فوق تاثیرگذار است. برخی مدعی هستند طیف تندرو بعد از شکست در انتخابات دست وحدت و دوستی دراز کردهاند.
اما روایت دیگر مدعی است بزرگان جامعتین باب گفتوگو با مصباح یزدی برای انسجام و حل اختلافات را باز کردهاند. موحدی کرمانی که جایگزین مهدوی کنی شده است مناسبات بهتری با اصولگرایان تندرو و متکی به لایههای امنیتی و نظامی دارد. این ویژگی میتواند وحدت احتمالی را دسترسپذیر سازد اما مقاومت برخی از گروههای وابسته به اصولگرایان سنتی مانعی جدی است.
به عنوان مثال ابوالقاسم رئوفیان عضو جبهه ایستادگی که به محسن رضایی نزدیک است با بدبینی نسبت به نتیجهبخش بودن مذاکرات سهجانبه یادشده، میگوید:
«نکته قابل اهمیت این است که نتیجه مورد انتظار یعنی اتخاذ مشی اعتدالی و رسیدن به یک بسته واحد محقق نخواهد شد… من از محتوای این جلسه اطلاعی ندارم اما این همان شیوهای است که در گذشته نیز برای ایجاد وحدت مورد استفاده قرار گرفته است و بارها گفتهایم که نتیجهبخش نخواهد بود. این چهرههای مطرح که هر کدام دغدغهها و جایگاه رفیع قابل احترامی دارند بر اساس تکلیفی که احساس میکنند برای ایجاد وحدت میکوشند اما نتیجه مورد نظر آنها حاصل نخواهد شد… این جمع نمیتواند همه طیفهای اصولگرا را نمایندگی کند و قاعدتا گزارشات و نتایج آن محدود به خودشان باقی میماند.»
این دیدگاه تا زمانی که در برخی از گروههای اصولگرا وجود دارد شکلگیری ائتلاف واحد اصولگرایان نامحتمل خواهد بود. زمانی اصولگرایان میتوانند به وحدت برسند که بستری برای مشارکت و نقشآفرینی همه گروهها ایجاد کرده و فرمولی اقناعکننده برای پاسخ به سهمخواهیها ارائه دهند.
البته ممکن است اضلاع اصلی اصولگرایی به هم نزدیک شوند و واگرایی در گروههای اصولگرا کاهش یابد. ماههای پیش رو نشان میدهد مذاکرات سهجانبه چه فرجامی پیدا خواهد کرد. اما آنچه مشخص است اصولگرایان به پشتوانه نهادهای حکومتی که در اختیار دارند سعی میکنند تا اجازه ندهند مدافعان برنامه سیاسی اعتدال از نتایج مصالحه هستهای در پیشبرد اهدافشان در سیاست داخلی بهرهبرداری نمایند.