سخنان آیتالله علی خامنهای در دیدار با جمعی از مداحان، دریچه تازهای به روی دیدگاههای کلان وی در خصوص آمریکا و مناقشه منطقهای گشود. او بعد از تاخیری یک هفتهای در خصوص بیانیه لوزان موضع گیری کرد و اعلام کرد نظر موافق و مخالفی ندارد. رهبری در خصوص تفاهم سیاسی اولیه لوزان ۲، برخورد سرد تری از آنچه انتظار میرفت، نشان داد. همچنین لحن سخنان وی حالت عصبانی داشت. او اگر چه باز بر حمایت از تداوم مذاکرات تاکید کرد و مذاکره کنندگان هستهای را افراد صادق و معتقد به منافع ملی برشمرد اما در عین حال هشدار داد که اعتماد تا کنون بوده است و تداوم آن در آینده به عملکرد هیئت مذاکره کننده هستهای در ماههای باقی مانده مذاکرات بستگی دارد.
شاه بیت سخنان آقای خامنهای اهمیت زدائی از بیانیه مشترک لوزان بود که به باور وی ارزش تبریک ندارد و هنوز هیچ چیز اتفاق نیفتاده است اعم از اصل توافق، محتوی توافق و فرایند توافق. او بار دیگر بر برداشته شدن یکجای تحریمها و نبودن هیچگونه شرطی و همچنین باز بودن مسیر پیشرفت فنی تاکید کرد.
حرفهای آقای خامنهای در مجموع همراهی بیشتر با منتقدان تفاهم سیاسی لوزان داشت و با توجه به آنچه در درگیری محمد جواد ظریف و جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد رخ داد، میتوان نتیجه گرفت خامنهای بیشتر جانب قدوسی و همفکران وی را گرفت. خامنهای صراحتا ادعای ظریف را رد کرد که وی بر تمامی جزئیات مذاکره نظارت دارد و مدعی شد در تدوین کامل مذاکرات دخالتی ندارد و فقط کلیات و خطوط قرمز را مشخص میسازد. به این ترتیب با رویکرد خاص دولت روحانی در تنش زدائی هستهای فاصله خود را نشان داد.
اما با رصد کردن عملکرد نظام و پیچیدگیهایی که در رفتار عملی خامنهای وجود دارد میتوان نتیجه گرفت وی با توافق بر اساس روایتی که وزارت خارجه از بیانیه سیاسی لوزان دارد مخالفت نمیکند اما اصرار دارد دولت امتیاز بیشتری ندهد و دست مذاکره کنندگان را برای انعطاف بست. همچنین از دولت خواست تا نظرات اصول گرایان افراطی و دلواپسها را لحاظ کرده و محتوی مذاکرات را به مردم و منتقدان اطلاع دهد. او تصریح کرد عجلهای برای توافق نیست و تمدید مذاکرات بعد از موعد ۱۱ تیر مشکلی ندارد. این موضع گیری احتمال اینکه مذاکرات متوقف به ضرب الاجل یاد شده نگردد را افزایش داد. امری که عباس عراقچی از مذاکره کنندگان هستهای آن را تایید نمود واظهار داشت در صورتی که توافق مطلوب رهبری در ده هفته آینده حاصل نشود، امکان تمدید مذاکرات وجود دارد.
خامنهای همچنین روشن ساخت که نمیخواهد روحانی و ظریف تبدیل به قهرمانانی بعد از توافق هستهای شده و خروجی توافق جامع فضای سیاسی مثبتی برای جلو بردن برنامه سیاسی اعتدال ایجاد کند. او نمیخواهد نتیجه مذاکرات عرصه حکومت را دو قطبی سازد و میکوشد تاثیرات آن را در بین جناحهای سیاسی مهار کرده واجازه ندهد توازن قوای موجود به هم بخورد. حالت مطلوب از نظر وی عدم بهره برداریهای جناحی و تعمیم برد- برد به معادات سیاسی داخل است تا هم روحانی و هم دلواپسان مشترکا از دستاوردهای توافق جامع احتمالی بهرهمند شوند. البته تحقق این اتفاق دور از انتظار است و در نهایت در کوتاه مدت مدافعان گفتمان اعتدال امتیازات بیشتری کسب میکنند.
اگر مذاکرات هستهای موفق شود…
در مجموع سخنان خامنهای مانعی برای توافق جامع ایجاد نکرد اما دستیابی به آن را دشوارتر ساخت. او نشان داد که با توجه به بدبینی با آمریکا زمانی از تفاهم حاصل شده دفاع میکند که محتوی مورد ادعای تیم مذاکره کننده هستهای به سندی الزام آور و حقوقی تبدیل شده و توافق حاصل شفاف و تفسیر ناپذیر باشد. همچنین میخواهد روشن سازد که دشمنی راهبردی با آمریکا نباید دستخوش تغییر گردد.
اما بخش مهم سخنان رهبری که میتوان آن را نقطه عطفی به حساب آورد باز کردن مشروط تعامل با آمریکا در حوزههای دیگر منازعه بود. او برای نخستین تصریح کرد در صورتی که تجربه مذاکرات هستهای موفق باشد، در عرصههای دیگر نیز تکرار میشود. رهبری تا پیش از این مرتب تاکید میکرد که مذاکرات فقط در حوزه هستهای است. اما اینک پالس مثبتی به دولت آمریکا صادر کرد. البته حکومت پیش از این نیز مذاکرات محدودی با دولت آمریکا در حوزههای سیاست خارجی داشته است. آقای خامنهای از ابتدا رهبریاش تا کنون به نحو مستمر اعلام کرده در صورت تغییر رفتار خصمانه دولت آمریکا، جمهوری اسلامی آماده ترمیم مناسبات است.
اما این بار تصور میشود تعامل و گفتوگوی مورد نظر، عینیت و نمود بیشتری داشته و اهداف تنش زدایی مورد نظر رهبری فراتر از بحران هستهای مجال جلو رفتن پیدا کند. این موضوع با توجه به راهبرد جدید اوباما در افزایش تعامل با دول متخاصم و حکومتهای غیر دمکراتیک ظرفیتهای قابل اعتنایی برای کاهش اختلافات ایران و آمریکا فراهم میسازد. همچنین مشوقی است تا احتمال موفقیت در مذاکرات مربوط به توافق جامع هستهای افزایش یابد.
در عین حال هدف آقای خامنهای تثبیت بیشتر نظام و گسترش نفوذ در خاورمیانه است. این رویکرد با سیاستهای کلان آمریکا در منطقه سازگاری ندارد و چالشی برای موفقیت در مذاکرات احتمالی فراهستهای است. اما بالقوه این پتانسیل را دارد که روابط ایران و آمریکا را از دو قطب متخاصم به دو مخالف با تنشهای کمتر دگرگون سازد.
جدیترین حوزه مناقشه در حال حاضر یمن است. مشکل سازترین بخشهای سخنان آقای خامنهای اظهارات تند او در زمینه بحران یمن بود که تلاشهای دیپلماتیک اخیر دولت روحانی را تحت الشعاع قرار داد. او به جای تنش زدائی و تفاهم از رویکرد تقابلی و شکست دادن عربستان سعودی حمایت کرد. این موضع احتمالا تحت تاثیر عدم تحقق انتظارات وی از مذاکرات پشت پرده و رایزنیها با دولتهای ترکیه و پاکستان حاصل شده است. اما با توجه به برخی از نرمشهایی که اردوغان نشان داد و مخالفت پاکستان با مشارکت در حملات نظامی با عربستان ممکن است موضع تند وی در عمل تعدیل گردد و دولتهای ایران و عربستان برای حل مشکل گفتوگو را آغاز کنند.
ولی اگرچنین نشود آنگاه مناقشه منطقهای ایران افزایش یافته و دستکم بخشی از آثار مثبت توافق جامع هستهای محتمل در سیاست خارجی را میتواند زایل سازد. البته متغیر نهایی و تعیین کننده سرنوشت بحران یمن خواهد بود. در صورتی که حوثیها و متحدانشان در ارتش یمن بتوانند حملات عربستان را خنثی نماید آنگاه موضع حکومت در خاور میانه تقویت خواهد شد و در نتیجه زمینه برای ماجراجویی بیشتر رهبری هموار میگردد و منافع حاصله هزینههای پرداخت شده را برای نظام موجه میسازد.
در کل نکات اصلی سخنان خامنهای بیش از آنکه بر مذاکرات هستهای متمرکز باشد موضوع مذاکره احتمالی با آمریکا در حوزههای غیر هستهای و همچنین رویاروییهای منطقهای بود.