رمادی، پالمیرا و قدرت‌نمایی دوباره داعش

تسخیر رمادی مرکز استان الانبار در عراق و شهر باستانی پالمیرا در سوریه توسط داعش، فضای جدیدی را در منطقه پدید آورده است. بر خلاف پیش‌بینی‌های بعد از فتح کوبانی و تکریت، قوت گرفتن دوباره داعش، تصور سیر نزولی آن را زایل ساخت.

IS-Iraq-600x337

اینک با توجه به تسلط داعش بر نیمی از خاک سوریه و نزدیک شدن آن به بغداد نگرانی‌ها افزایش یافته‌اند. ارتش عراق مجددا با درخواست از نیروهای نظامی و شبه‌نظامی شیعه که شاخص‌ترین آنها کتائب حزب‌الله، سپاه بدر و عصائب اهل حق هستند و سازماندهی مجدد ارتش و نیروهای امنیتی، در اندیشه باز پس‌گیری شهر رمادی است. اما اغلب کارشناسان نظامی پیش‌بینی می‌کنند که این اتفاق در بهترین حالت زمان‌بر خواهد بود.
پیامد مشخص سقوط رمادی، عقب افتادن عملیات آزاد سازی موصل است. البته باید در نظر داشت داعش تا پیش از این تقریبا نیمی از شهر رمادی را در تصرف داشت و از اوایل سال ۲۰۱۴ و حتی قبل از تسخیر موصل آنجا را محاصره کرده بود. اهمیت رمادی علاوه بر نزدیکی به بغداد، وجود مسیر ارتباطی با سوریه است که باعث می‌شود داعش با متصل کردن نیروهایش، به هم‌افزائی و تثبیت استحکامات بدست آورده در عراق و سوریه بپردازد، البته تردید وجود دارد که داعش بتواند رمادی را در کنترل نگاه دارد.

وضعیت داعش در عراق با سوریه متفاوت است. موفقیت‌های اخیر داعش بیش از آنکه نقطه قوت آن را بازتاب دهد، معلول ضعف نیروهای نظامی و امنیتی عراق، شکاف‌های سیاسی و قومیتی فعال و درگیری‌های قومی و فقدان مناسبات ملت-دولت در این کشور است.

دولت عراق به کمک پشتیبانی هوایی ائتلاف ضد داعش و عملیات مستشاری نظامی جمهوری اسلامی ایران می تواند داعش را عقب رانده و مناطق تحت کنترل آنها را آزاد سازد. اما این دولت در نگهداری مناطق سنی‌نشین مشکل دارد. در واقع عدم درهم تندیگی و گسست موجود بین دولت مرکزی و مناطق سنی‌نشین خلائی را بوجود آورده که باعث استفاده اسلام‌گرایان جهادی چون داعش می‌شود.

دولت عراق بعد از کنترل نقاط سنی‌نشین، آنها را در اختیار نیروهای سنی می‌گذارد اما عدم وفاداری بخشی از این نیروها و مشکلات ناشی از شیعه‌گرایی شماری از گروه‌های مرکزگرا باعث می‌شود تا با تشدید بحران، دوباره منطقه در اختیار اسلام‌گرایان جهادی بیفتد و چندین بار دست به دست شود. حضور نیروهای مرکزگرا و شیعه در راس نهادهای دولتی در استان‌های سنی‌نشین نیز مشکلات دیگری پدید می‌آورد. از این‌رو، وجود شکاف مذهبی در عراق عملا دولت مرکزی را در مدیریت مستمر بر مناطق سنی نشین ناتوان ساخته است.

دلایل سقوط رمادی

سقوط رمادی ناشی از عملیات غافلگیرکننده نیروهای داعش بود. داعش حملات گسترده خود را به گونه‌ای طراحی کرده بود که نیروهای امنیتی عراقی را فرسوده سازد و زمانی حمله نهایی و گسترده را به رمادی کرد که از عدم مقاومت اطمینان حاصل کرده بود.

نیروهای نظامی و امنیتی عراق بدون اقدام خاصی شهر را ترک کردند. چیزی که باعث عصبانیت شدید حیدر العبادی نخست وزیر عراق شد. عدم هماهنگی و ضعف سازماندهی در ارتش عراق مشهود است. همچنین به لحاظ لجستیکی و تجهیرات نظامی نیز در مضیقه به‌سر می‌برد. اما مشکل اصلی ارتش عراق فقدان انگیزه و اراده برای جنگیدن و خستگی ناشی از دوران طولانی بی‌ثباتی است.

اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا در اظهار نظر بی سابقه‌ای به این مسئله پرداخت و اعلام کرد کمک‌های نظامی و آموزشی آمریکا نمی‌تواند جایگزین اقدام زمینی ارتش عراق باشد. از سوی دیگر، برنامه‌های آموزشی پنتاگون و سیا در ارتش و نیروهای امنیتی عراق، تا کنون نتیجه مثبت و تعیین کننده‌ای به همراه نداشته است. ارتش عراق و نیروهای پلیس آشکارا به لحاظ نفرات بر داعشی‌ها برتری ملموس دارند اما در درگیری‌های میدانی ضعیف‌تر عمل کرده و در اکثر مواقع عقب‌نشینی می‌کنند. عدم حضور نیروهای شبه نظامی شیعه که در کنترل جمهوری اسلامی هستند و اختلافات آنها با حیدر العبادی و همچنین آمریکا، به نوبه خود توان نظامی نیروهای عراقی ضد داعش را ضعیف ساخته است. نیروهای بومی و عشایر سنی مخالف با داعش نیز به دلیل اینکه سلاح کافی در اختیار ندارند، بازدهی نظامی پایینی دارند.
بعد از دوره دوم نخست‌وزیری نوری المالکی، نیروهای سنی که پیشتر با ارتش آمریکا در شکست القاده در استان‌های الانبار و نینوا شرکت داشتند و موسوم به بیداری سنی و فرزندان عراق بودند، منحل شدند. از آن زمان به بعد، نگرش حاکم بر نیروهای امنیتی و فرماندهان ارشد ارتش عراق تحت ذهنیت شیعه‌گرایی، مخالف مسلح کردن نیروهای سنی بوده است. وجود تبعیض‌ها نیز باعث شده بخشی از ساکنان سنی به داعش بپیوندند و جریان اصلی نیروهای آن را تشکیل دهند.

بخشی دیگر نیز انفعال و بی‌تفاوتی پیشه کرده‌اند. نیروهای مخالف نیز با چالش‌های بی‌اعتمادی و عدم امکانات درگیر هستند. برخی از تجربه‌ها، این نگرانی را در دولت مرکزی عراق ایجاد کرده که تحویل سلاح‌های سنگین به سنی‌ها بعدا باعث استفاده آنها علیه دولت مرکزی شیعه‌گرا شود. وجود فساد و تبانی نیز موجب شده تا بخشی از سلاح‌های ارسالی یا راهی بازار سیاه شوند و یا در اختیار داعش قرار گیرند.

در واقع دولت مرکزی عراق هنوز نتوانسته است از وفاداری قبایل سنی اطمینان یابد و تشخیص دهد کدامیک از آنها با عراق متحد همراهی راهبردی دارند. البته گرایش غالب شیعه‌گرایی در مرکز نیز به نوبه خود راه را برای تعامل و وحدت سنی‌ها با دولت مرکزی بسته است.

برخی از سنی‌ها، خواهان بازسازی وضعیت تبعیض‌آمیز ضد شیعی دوران صدام هستند. حیدر العبادی در اندیشه راه‌اندازی گروه‌های شبه نظامی سنی است اما رویکرد او تا کنون به دلیل مخالفت اغلب نیروهای شیعی عراقی، بخصوص گروه مالکی و جمهوری اسلامی با اقدام عملی همراه نشده است. بحث‌ها پیرامون تجدید نظر در ساختار کنونی سیاسی عراق و دنبال کردن بحث استقلال کردستان و مناطق سنی‌نشین نیز باعث شده تا کشمکش‌های سیاسی، تاثیر منفی بر عملکرد ارتش عراق داشته باشد. بارزانی به صورت جدی بحث استقلال کردستان را دنبال می‌کند. اثیل النجیفی استاندار نینوا هم در سفری به واشنگتن، خواهان حمایت دولت آمریکا از استقلال نقاط سنی‌نشین شد.

مجموعه این شرایط و چالش‌ها تضعیف ارتش عراق و همچنین غفلت از داعش و دل خوش بودن به شکست‌های قبلی آن را به بار آورد.

چرایی قدرت‌یابی بیشتر داعش

اینکه چرا داعش توانسته است روند نزولی را متوقف و گستره جغرافیایی تحت نفوذش را گسترش بدهد محتاح مقاله مفصل جداگانه‌ای است. اما به اختصار می‌توان گفت وجود پایگاه توده‌ای در جهان اسلام برای بنیادگرایی، توحش و بی‌رحمی شدید این گروه، عدالت‌طلبی در حکمرانی، بحران سنت و مدرنیته در جهان اسلام، برخورداری از مهارت نظامی بالا، اعتقاد وانگیزه زیاد، رقابت‌های سیاسی و جنگ مذهبی قدرت‌های منطقه و ضعف ارتش‌های عراق و سوریه دلایل مهم قدرت‌یابی آن هستند. با این همه، معلوم نیست داعش در دراز مدت بتواند موقعیت کنونی‌اش را حفظ کند. حملات هوایی آمریکا نیز ظرفیت موثری در عقب راندن این گروه ندارد و حداکثر می‌تواند به صورت شکننده آنها را مهار سازد.

همچنین باید در نظر داشت قدرت کنونی داعش، فقط متکی به این گروه و ایدئولوژی‌اش نیست بلکه داعش در مناطقی نفوذ بالا دارد که ما بین ساکنان آنها و دولت‌های مرکزی متبوعه اختلافات زیادی وجود دارد و مناطق فوق بحرانی هستند. حل و کاهش شکاف‌ها، بقاء داعش را با چالش‌های جدی مواجه می‌سازد. البته این گروه به احتمال زیاد در حد یک جریان تروریستی و زیرزمینی موجودیتش را تا سال‌ها حفظ خواهد کرد اما بعید است در قالب یک دولت بتواند در دراز مدت نقش‌آفرینی کند.

در مجموع پیشروی‌های جدید داعش، بی ثباتی و کشمکش‌های سیاسی، امنیتی و مذهبی در منطقه را افزایش داده است. دولت‌های سوریه و عراق بیش از دیگران آماج تبعات منفی این رویداد هستند. اما نیروهای دمکراسی‌خواه در منطقه نیز به لحاظ راهبردی از این رویداد آسیب می‌بینند. قدرت‌یابی داعش برای جمهوری اسلامی ایران اگر چه تهدیدی به شمار می‌رود، اما در عین حال فرصت برای بسط نفوذ در عراق و سوریه نیز است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.