محرم و تشدید فشارها ‎

سایت رسام از رسانه های نزدیک به جریان شیرازی ها گزارش داده است که سید حسین شیرازی فرزند و رئیس دفتر آیت الله سید صادق شیرازی برای چندمین بار در دو سال گذشته به دادگاه ویژه روحانیت احضار شده است. مقامات رسمی دادگاه ویژۀ روحانیت از پاسخ به پرسش خبرنگار رسام دربارۀ علل این احضار وبازجویی خودداری کرده اند، اما گمانه زنی های اولیه حاکی از آنست که این احضار وبازجویی ها در راستای اعمال فشار بر آیت الله سید صادق شیرازی برای هرچه محدود ساختن وی صورت می گیرد. همه ساله در ماه محرم مقلدان و طرفداران شیرازی ها در کل کشور به شهر قم می روند تا در مراسم بزرگداشت حماسه حسینی در بیت آیت الله سید صادق شیرازی شرکت کنند. امسال هم مطابق سنت هر ساله تمامی امکانات رسانه ای شبکه های تلویزیونی نزدیک به سید صادق شیرازی برای برگزاری هرچه باشکوه تر مراسم ماه محرم فعال شده اند.

moharam_best_wallpaper_by_shiawallpapers

حساسیت حکومت نسبت به این مراسم هم جنبه مذهبی و هم جنبه سیاسی دارد. از لحاظ مذهبی چون سید صادق شیرازی مشرب فقهی دیگری را طی می کند و با روایت حکومت از اسلام فقاهتی همدل نیست، لذا حکومت از گسترش موقعیت مذهبی او نگرانند و بخصوص نزدیکی نیروهای سنتی مذهبی و هیات ها را به نهاد وابسته به وی تهدیدی برای مرجعیت خامنه ای ارزیابی می کند. از سال ها پیش حکومت با کار های ایذائی کوشیده است تا مانع از آزادی اعمال مذهبی شیرازی ها شود. البته بخشی از این ممانعت ها در چارچوب مخالفت با تقیه و ارائه چهره خشن از شیعه صورت گرفته است. اما تردید وجود دارد این مساله علت اصلی باشد. اگر چه شیرازی ها در بین مراجع سنتی از پر شور ترین مدافعان قمه زنی در عزاداری های محرم هستند، اما این رسم ناموجه در بین جریان های مذهبی ایران مختص آنها نیست. از سوی دیگر اعمالی در بین هیات های مذهبی مدافع حکومت و بویژه خامنه ای شایع است که آثار زیان بار آنها از زاویه وهن اسلام به مراتب بیش از قمه زنی است. حرف های سخیف، دشنام به مخالفان سیاسی، به گروگان گرفتن عزاداری ها برای تصفیه حساب های سیاسی، شکل هیجانی دادن صرف به عزاداری ها و استفاده از ریتم و آهنگ های تند شبیه موسیقی راک، تهی شدن عزاداری ها از مضامین معنوی و شدت یافتن مطالب تحریف آمیز در خصوص عاشورا نمونه هایی از این بدعت ها هستند. مسئله حرمت قمه زنی از سوی خامنه ای و اراده شیرازی ها در اجرای آن ماجرایی قدیمی است که در ادوار گذشته تنش جدی بین حکومت وشیرازی ها ایجاد نکرده بود. توسل به آن در سالیان اخیر ماهیت سیاسی ماجرا را نمایان می سازد.

به نظر می رسد مشکل بزرگ تر دیدگاه های انتقادی سید صادق شیرازی نسبت به عملکرد حکومت و بخصوص مخالفتش با نظریه ولایت فقیه است. اعتراض های وی به رفتار حکومت در مواجهه با منتقدان و دگر اندیشان، انتساب عملکرد حکومت به انحراف از سیره علوی و نبوی و طرح دیدگاه های دینی و سیاسی متفاوت باعث شده تا حساسیت مراکز امنیتی نسبت به وی افزایش یابد و فعالیت آزاد این مرجع تقلید را تحمل نکنند. البته در تبلیغات حکومتی به گونه ای در عرصه عمومی فضا سازی می شود که تاکید جریان شیرازی ها در فعالیت تبلیغی بر علیه آراء و باور های اهل سنت که جنبه غیر خشونت آمیز دارد باعث شده تا حکومت نگرانی هایی از پیامد های این نظرات بر تشدید درگیری های شیعه و سنی داشته باشد، اما این مسئله حاشیه ای است.

رفتار دوگانه حکومت پیرامون نظرات مراجع همسو علیه باور ها و اعتقادات اهل سنت مستقل از درستی و یا نادرستی مواضع شیرازی ها در ارتباط با سنی ها، صحت این ادعا را با تردید های جدی مواجه ساخته است. اصل منازعه در اختلاف نظرات سیاسی و دینی او با حکومت ریشه دارد. وی در جنگ داخلی سوریه نیز دیدگاه متفاوتی از حکومت اتخاذ کرده است و علی رغم تاکید بر مراقبت از حرم حضرت زینب خواهان توقف خشونت در سوریه و دعوت از دو طرف برای صلح و مدارا شده است. سید صادق شیرازی در جایگاه یک مرجع سنت گرای شیعه خواهان همزیستی مسالمت آمیز بین علوی ها – شیعه ها در سوریه با سنی ها است. در حالی که خامنه ای و مدافعانش برای مقاصد ایدئولوژیک و قدرت طلبانه مردم و کشور سوریه را در نگاهی استثمار گرانه و ابزاری در پوشش مقابله با تروریسم، حفظ عمق استراتژیک و حاکمیت علوی ها به گروگان گرفته و مشوق بشار اسد در اعمال سیاست حمام خون شده اند. این برخورد متمایز باعث خشم حکومت و مدافعان خامنه ای شده است. تاکید شیرازی ها بر جدایی دین و دولت از منظر سنت و همراهی آنها با جنبش دمکراسی خواهی در ایران و اعتراض به رفتار های تمامیت خواهانه حکومت موجب نگرانی رهبری شده است. این نگرانی همچنین محصول آشکار شدن بیش از پیش نادرستی ادعای کاذب و خودخوانده حکومت در برقراری این همانی بین شیعه و نظام سیاسی مبتنی بر اصل ولایت مطلقه فقیه است.

چند صدایی در بین شیعیان علاوه بر نیرو های نو گرا وقتی با دیدگاه های متفاوت در حوزه های علمیه و مجامع سنت گرا نیز همراه شود و بخصوص این دسته دوم جسارت بیان نظرات انتقادی اش در عرصه عمومی و حوزه های علمیه را پیدا کند، آنگاه حکومت در تداوم بازی با کارت مذهب دچار چالش دشوار تری می گردد و چه بسا دیگر نتواند به خاطر مقاصد معطوف به قدرت از مفاهیم مذهبی سوء استفاده کند.

از اینرو پیش بینی می شود در ماه محرم امسال مشابه سال گذشته باز پروژه تخریب آیت الله سید صادق شیرازی کلید بخورد و برنامه های مذهبی آنها با محدودیت هایی همراه شود. در سال گذشته در برخی هیات های مذهبی تصاویری از سید صادق شیرازی همراه با پرچم بریتانیا و نماد های وهابیت در بیلی بورد ها در سطح شهر ها منتشر شد و با عباراتی توهین آمیز وی به وابستگی به حکومت بریتانیا منتسب گشت. همچنین جمله ای از رهبری در بیلی بورد ها نوشته شده بود که می گوید آن تشیعی که از لندن و آمریکا بخواهد برای دنیا پخش شود، آن تشیع به درد شیعه نمی خورد.

انگیزه های حکومت هم جنبه دفاعی و هم هجومی دارد. از جنبه دفاعی می خواهند جلوی تحرک طرفداران شیرازی ها و گسترش نفوذ آنان در مجامع مذهبی را بگیرند و به لحاظ تهاجمی نیز تضعیف سید شیرازی و منزوی سازی وی در حوزه های علمیه را جلو تر ببرد. تحت فشار قرار دادن فرزند این مرجع تقلید نیز علاوه بر اعمال فشار غیر مستقیم به پدر، وجه دیگری نیز دارد و از تمایل حکومت به پایان دادن فعالیت مذهبی شیرازی ها و بخصوص قطع مرجعیت در این خانواده نیز پرده برداری می کند.

حال روز های آینده نشان می دهد حملات به وی در ایام محرم امسال نیز چون سال قبل انجام می شود و حتی تشدید می گردد و یا فقط در سطح ایذائی باقی می ماند. در عین حال بعید نیست از برگزاری مراسم عزاداری در بیت آیت الله سید صادق شیرازی جلوگیری شود، اگر چه هنوز قطعی نیست.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.