بازگشت رضایی به سپاه و ریسک تکرار اشتباهات در جنگ

فعالیت های محسن رضائی بعد از بازگشت به سپاه افزایش ملموسی پیدا کرده است. حضور وی در کنار خامنه ای در مراسم میثاق پاسداری دانشگاه امام حسین نقطه ای بود که دلیل اصلی بازگشت وی به کسوت نظامی روشن شد. پیشتر تصور می شد او به دلیل ناکامی در میدان سیاست به سپاه بازگشته است. اما اینک معلوم شده است او ماموریت های جدید نظامی دارد. وی در اولین اظهار نظر بعد از پوشیدن لباس نظامی گفته بود بنا به تغییرات امنیتی و دفاعی منطقه و در جهت افزایش اقتدار دفاعی کشور، قصد انتقال تجربه و دانش نظامی برای تربیت فرماندهان جوان را دارد.

92818_600
اما موضع گیری های اخیر او که جنبه های هشدار دهنده به نیرو های منطقه ای و آمریکا دارد و همراهی کامل وی با مواضع رهبری نشان می دهد مسئولیت جدید او فراتر از انتقالل تجربه است و او به جمع هدایت کنندگان و تصمیم گیرنده های بخش فرامرزی سپاه اضافه شده است. رضائی مسئولیتش به عنوان دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام را نیز حفظ کرده تا جای پایی در سیاست نیز داشته باشد.
رضایی در مراسم دانشگاه امام حسین هنگامی وقتی رهبری به این جمله را گفت ، «بنده خبرهایی دارم که دشمنان ما با همراهی برخی مسئولین سفیه منطقه خلیج فارس در صدد هستند که جنگ‌های نیابتی را به مرزهای ایران بشکانند، پاسداران انقلاب و همه پاسداران حریم امنیت ملی بیدار و هیار هستند، آن‌ها بدانند اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش ایران بسیار سخت خواهد بود.»، فریاد الله اکبر سر داد.
او در ادامه در برنامه «تیتر امشب» شبکه خبر اظهار داشت:« دشمن هنوز حماقتهای زمان جنگ را با همان مقاصد خود در سر دارد اما ما تجربه بالایی کسب کردیم و امکاناتمان نیز تقویت شده است…. باید تجربیات مدیریت انقلابی و عالمانه را به نسلهای جدید مدیریتی با تغییر دولتها و مجالس انتقال دهیم البته نباید از صفر شروع کنیم.»
محسن رضایی در مراسم بزرگداشت سالروز آزادسازی خرمشهر که در مقابل مسجد جامع خرمشهر برگزار شد، گفت:
« پیام خرمشهر این است که ما اهل جنگ نیستیم. ما در سوریه به دنبال خاموش کردن آتش هستیم. این آتش را حدود ۷۰ سال است که آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها در جهان اسلام روشن کرده‌اند، در حالی که اگر مسلمانان آرامش داشته باشند، تمدن بزرگ اسلامی درست می‌کنند و غرب دست تسلیم در برابر مسلمانان بلند می‌کند. آنان می‌خواهند که کشورهای اسلامی آرام و امنیت نداشته باشند و امروز خواب‌های جدیدی دیده‌اند. سوریه و عراق را به هم می‌ریزند تا خود را به مرزهای ایران برسانند و ناامنی ایجاد کنند.من از پایگاه خرمشهر اعلام می‌کنم اگر کوچکترین تجاوزی صورت بگیرد، دیگر در کنار مرزهای خود آرام نخواهیم داشت و درس بزرگی به آنها خواهیم داد تا برای همیشه فکر تجاوز به جمهوری اسلامی را از سر خود بیرون کنند. به آنها می‌گوییم که سر عقل بیایید. دست از ناامنی در سوریه، عراق، یمن و غزه بردارید. فلسطین را رها کنید. بگذارید جهان اسلام مانند اروپا آرام باشد. ۷۰ سال است که مرزها را به هم می‌زنید. بگذارید جهان اسلام، عربستان،سوریه و دیگر کشورهای منطقه همچون ایران آرامش داشته باشند. اینها بخشی از جامعه جهانی هستند، پیشرفت جهان مرهون مسلمانان است و امروز هم می‌توانند برای کل جهان مفید باشند. چرا تجاوز را ادامه می‌دهید؟»
اما او در اظهاراتی کم سابقه مقامات عربستان را تهدید کرد در صورت به هم زدن امنیت ایران ،این کشور را به قبل از دوران صنعتی شدن بر می گرداند. او که در بیست و چهارمین محفل انس پیشکسوتان جهاد و شهادت جضور یافته بود، گفت: « عربستان باید مراقب باشد چرا که ملت ایران یک صبر دارد چرا که حفظ منافع ملی تنها به چهارچوب جغرافیای ایران تعریف نمی شود منافع ملی یعنی با منطقه باید در صلح و آرامش باشیم و همه وظیفه داریم این امنیت را حفظ کنیم اما اگر بخواهند امنیت ما را به هم بزنند آنها را به دوران قبل از صنعتی شدن بر می گردانیم.»

این سخنان و رویکرد جدید رضایی ارتباط مشخصی با وضعیت جدید امنیتی در منطقه و سیاست جمهوری اسلامی در خاور میانه دارد. خامنه ای و برخی از فرماندهان نظامی خبر از احتمال سرایت جنگ های نیابتی به مرز های ایران داده اند. در عین حال مانور های نظامی در حال افزایش است. حکومت در بخش هایی از منطقه با بلوک عربستان سعودی و متحدانش درگیر است.
تحرکات اخیر امنیتی می تواند ناشی از دو سناریو باشد. نخست حکومت با احساس نگرانی از نزدیک شدن داعش به مرز های ایران و پیشرفت در سوریه و عراق به دنبال برخورد تدافعی داست و یا اینکه می خواهد حضور نظامی در سوریه و عراق را افزایش داده و به سمت گسترش جنگ نیابتی حرکت کند.
هر کدام از این سناریو ها تحقق پیدا کند و یا به واقعیت منجر شود آنگاه نقش سپاه و در نیجه فرمانده آن در دوره جنگ هشت ساله با عراق پر رنگ تر می شود. از این رو بازگشت رضایی به سپاه را می توان به معنای افزایش نقش آفرینی وی در معادلات امنیتی برون مرزی حکومت ارزیابی نمود. البته سابقه رضایی در سپاه و نقش انکار ناپذیر او در شکست عملیات ها و همچنین نگاه غیر واقعبینانه و بی اعتنا به ابعاد تخصصی و فنی می تواند نگران کننده باشد. البته وی نسبت به گذشته تا حدی پخته تر شده است اما کماکان در ارزیابی از توان نظامی حکومت، نگاه به امنیت و درک مناسبات جهانی نگرش متوهمانه گذشته را دنبال می کند. دیدگاه وی در سیاست خارجی نیز با ستیزه جویی و گرایش های افراطی همسو است. او دیدگاهی را عرضه می کند که نقشه ای از سوی غرب برای تجزیه کشور های اسلامی و تضعیف جهان اسلام با تشدید درگیری های درونی وجود دارد. نتیجه طبیعی این نگرش حمایت از دیدگاه تقابلی است. بنابراین بازگشت وی به سپاه نه تنها ظرفیتی برای عقلانی سازی سیاست های بلند پروازانه این نهاد و ماجراجویی های آن ندارد بلکه حتی ممکن است بر وخامت اوضاع بیفزاید.
البته اگر داعش تعرض به ایران و نا امن سازی کشور را دنبال کند منافع ملی حکم به ایستادگی و پاسخ پشیمانی آور می دهد و برخورد محکم حکومت ضرورت دارد. اما پیش از آن و اصل مهمتر این است که بازدارندگی در برابر این اتفاق احتمالی در پیش گرفته شود و از اتخاذ مواضع تحریک آمیز خودداری گردد. حضور در سوریه و حمایت از حکومت مستبد و خونریز متوقف شود و سیاست انتقال قدرت به بخش های میانه رو و توافق بین مخالفان معتدل و مخالف با اسلام گرایان جهادی با بخش های میانه روی حزب بعث در دستورکار قرار بگیرد. همچنین اقدامات حمایتی در عراق نیز بر تقویت دولت مرکزی متمرکز گردد. در حال حاضر سیاست عملی حکومت تقویت شبه نظامیان شیعه است و تبدیل انها به گروه هایی وفادار به رهبری است. در یمن نیز تاکید بر دیپلماسی و توقف توامان حملات نظامی عربستان سعودی و همچنین اقدامات نظامی حوثی ها مد نظر قرار گیرد.
اما بدترین حالت تداوم ماجرا جویی و گسترش جنگ های نیابتی است که مخاطرات جدی برای منافع ملی دارد. موفقیت های کنونی حکومت حالت شکننده دارد و می تواند در شرایطی به بسیج اکثر کشور های منطقه علیه ایران منجر شود. این امکان ریسک بزرگ و غیر محاسبه شده ای دارد که نیازمند شکل گیری جنبش مردمی برای جلوگیری از آن است.
در مجموع بازگشت رضایی به سپاه از این منظر که ناکامی حضور نظامیان در سیاست را نشان می دهد امر مثبتی است اما اگر منجر به تقویت دیدگاه های غلط در مدیریت جنگ با عراق شود، تبعات منفی در بر خواهد داشت.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.