همانطور که انتظار میرفت موعد اعلام شده و رسمی مذاکرات به پایان رسید و توافقی حاصل نشد. روند کند مذاکرات در هفتههای پیش روشن میساخت که دستیابی به توافق جامع در موعد مقرر شدنی نیست. طبق اعلام دولت آمریکا، مذاکرات به مدت یک هفته تمدید شده است. اگر چه هنوز هیات مذاکره کننده ایران به صورت رسمی تمدید یاد شده را تایید نکرده اما تداوم تعلیق بخشی از تحریمهای اتحادیه اروپا و آمریکا بر اساس اقدام مشترک و موقت ژنو نشانه مطمئنی است که تمدید یک هفته ای عملا رسمیت یافته است.مقامات ایران و ۱+۵ پیش از دور اخیر مذاکرات در وین پیشاپیش اعلام کرده بودند که دهم تیر ماه ضربالاجل اصلی نیست. در عین حال گفته بودند که در مقطع فعلی به تمدید طولانی مدت فکر نمیکنند.
بازه زمانی که کنگره آمریکا برای دولت این کشور در ارسال توافق هسته ای محتمل تعیین کرده بود، باعث شد تا مذاکرات از ظرفیت زمانی یک هفته بیشتر برخوردار شود. اگر توافق هستهای دیرتر از ۹ ژوئیه به دست کنگره برسد آنگاه مهلت بررسی نهاد قانونگذاری آمریکا به دو ماه افزایش مییابد. دولت اوباما به دلیل افزایش ریسک مخالفت کنگره و همچنین ناتوانی رئیس جمهور در اعمال حق وتو، تمایل ندارد این اتفاق بیفتد. از این رو مذاکرات در هفته جاری روی دور تند قرار خواهد گرفت تا آخرین بختها برای حل اختلافات آزموده شود.
چرایی عبور از موعد دهم تیر
اختلاف برداشت از بیانیه لوزان باعث شد تا مذاکرات در سه ماه گذشته علی رعم گفتگو های مستمر و مفصل کارشناسان و معاونان وزرای خارجه ایران و ۱+۵ نتواند در موعد مقرر فاصلهها را کاهش دهد. خوشحالیهای ناشی از موفقیت در صدور بیانیه مشترک لوزان دیری نپایید و اختلافات زیاد بین گزاره برگی که وزارت خارجه آمریکا منتشر کرد با تفسیری و تصویری که مقامات دولت ایران ارائه میدادند، موفقیت در تصویب قرارداد جامع و قطعی را در هاله ای از تردید قرار داد. البته احتمال موفقیت در این مدت بیشتر از شکست بود و مذاکرات تا حدودی پیشرفت نشان داد ولی گره اختلافات اصلی بازنشد.
در عین حال حجم زیاد مسائل فنی و حقوقی و پیچیدگی آنها نیز سرعت پیشرفت را کاهش داد. بر مبنای گزارشهای غیر رسمی، در حوزههای بررسی ابعاد احتمالی نظامی، فرایند و بازه زمانی لغو تحریمها، ابعاد و دامنه برنامه تحقیقاتی اتمی بعد از توافق، چگونگی تغییر در راکتور سنگین آب اراک، مدت زمان انجماد فعالیتهای هستهای حساس، برداشت از قرارداد الحاقی، بازرسی از مراکز نظامی فاصله ملموسی بین مواضع دو طرف وجود دارد. در کنار تلاش برای حل اختلافات و نهایی کردن توافق، شکاف در تعریف از توافق خوب، احتمال موفقیت مذاکرات را در حالت پنجاه- پنجاه درصد قرار داده است. از این رو مذاکرهکنندگان ایرانی و غربی در کنار گفتگو ها و تعامل، فعالیت رسانهای برای مقصر جلوه دادن دیگری را نیز شروع کردهاند.
مقامهای ایرانی اعم از دولت و نیرو های وابسته و حامی رهبری از هفته های پیش با کوک کردن ساز زیاده خواهی آمریکا پیشاپبیش دولت آمریکا را مقصر ناکامی مذاکرات معرفی کردهاند.به ادعای آنها دولت آمریکا در صدد تحمیل محدودیتهایی بیشتر از مفاد بیانیه لوزان است. در آن سوی میدان نیز مقامات آمریکایی و فرانسوی تلویحا بعد از سخنان اخیر رهبری و پافشاری بر خطوط قرمز، اعلام میکنند که ایران از مفاد توافقات اولیه در لوزان عقب نشسته است.
از آنجا که اطلاعات مربوط به مذاکرات به صورت کامل در دسترس نیست داوری در این خصوص دشوار است ولی با توجه به اهمیت شناسایی مقصر ناکامی احتمالی در عرصه بینالمللی، دو طرف میکوشند در این هماوردی دست بالا را پیدا کنند.
رصد کردن تحولات نشان میدهد اوباما به دلیل اشتیاق برای باقی گذاشتن میراث سیاست خارجی به صورت نسبی انعطاف بیشتری نشان داده است. مقامات آمریکایی عملا تعیین تکلیف بررسی ابعاد نظامی احتمالی را از پیش شرط توافق جامع به بخشی از توافقات تغییر دادند. در حالی که طبق اقدام مشترک ژنو قرار بود ایران رضایت آژانس بینالمللی اتمی را در این خصوص جلب کند.
همچنین به نظر میرسد در زمینه بازدید سرزده از مراکز مشکوک به فعالیت نظامی اتمی، بر اساس معاده الحاقی نیز تعدیلهایی از سوی غرب در حال انجام است. اصرار خامنهای بر برداشته شدن همزمان همه تحریمها با آغاز اجرای تعهدات از سوی ایران و مشروط نشدن به راستآزمائی آژانس مذاکرات را قفل میکند و با مفاد بیانیه لوزان نیز تعارض دارد. در آن سوی میدان، بازه زمانی رفع تحریم اگر بخواهد طولانی شده و مشمول مراحل چندگانه شود، آنگاه مزیتی برای ایران نخواهد داشت و انگیزه برای توافق را کاهش میدهد.
نقطه گیر مذاکرات کجا است؟
تحریمها، نظام بازرسی و مسئله فعالیتهای احتمالی نظامی نقاط گیر اصلی هستند. البته منشا اصل مشکلات سیاست خارجی حکومت و تاثیر آن در معادلات منطقهای و جهانی است که باعث شده موضوعات یادشده به نگرانیهای امنیتی تبدیل شوند. استانداردهای دوگانه در رفتار غرب نشان میدهد نفس فعالیتهای نظامی و حساس اتمی از دید آنها مشکلساز نیست.
روحانی و ظریف در مرحله توافق جامع به تدریج در اراده بخش مسلط قدرت و شخص رهبری هضم شدهاند و توان ابتکار مستقل ندارند. خامنهای نیز روشن ساخته است زمانی توافق اتمی را میپذیرد که ساختار هستهای کشور حفظ شود و تحریمها به صورت کلی برداشته شود. در غیر این صورت تمایل به تداوم مقاومت و تحمل هزینههای تحریم دارد. اما غرب نیز میخواهد توافق پایدار، ریسک فعالیتهای هستهای حکومت ایران را به حدی کاهش دهد که قابل کنترل باشد. اصرار غرب بیشتر بر راستیآزمایی تعهدات و ادعاهای ایران است در حالی که حکومت ترجیح میدهد مسائل بیشتر بر مبنای اعتماد پیش رود.
این مسئله همانطور که موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرد، با امنیت جهان پیوند خورده است. به موازات نزدیک شدن به توافق، انتقادها نسبت به رویکرد دولت اوباما در داخل و خارج آمریکا در حال افزایش است. این مساله در کنار تحرکات عربستان سعودی و اسرائیل، فشار را بر اوباما افزایش داده و قدرت ریسک پذیری او را تحت الشعاع قرار داده است.
البته تا کنون تحرکات منفی مخالفان توافق هستهای تاثیری در گفتگو های جاری نداشته است. عبور مذاکرات از خوان آخر و حصول مصالحه هستهای بیش از همیشه نیازمند تصمیمات سیاسی است. از این رو دو طرف میکوشند با مانورهای دیپلماتیک بیشترین امتیاز را بگیرند و در داد و ستد روی داده وضعیت بهتری داشته باشند.
تعارضات بین دو طرف، پیدا کردن فرمولی برای برد- برد را پیچیده ساخته است. با این وضعیت حتی اگر توافق حاصل شود بادوام بودن و پایداری آن مشخص نیست و میتوان گفت در بهترین سناریو نیز توافق هستهای محتمل شکننده خواهد بود و ممکن است حالت جامع نیز پیدا نکند.
افزایش تهدیدات متقابل
به محض اینکه معلوم شد توافق در مهلت اعلام شده قابل دسترس نیست، لحن و رویکرد دولتهای ایران و آمریکا به سمت تندی گرایش پیدا کرد. حسن روحانی در ضیافت افطاری با فعالان رسانهای تهدید کرد اگر غرب به تعهداتش عمل نکند، ایران شدیدتر از آنچه در مخیله آنها است به نقطه قبل از توافق ژنو بر میگردد. باراک اوباما نیز در مصاحبه مطبوعاتی بعد از ملاقات با رئیس جمهور برزیل تصریح کرد که توافق بد را امضا نمیکند و در صورتی که چشمانداز مثبتی مشاهده نشود، آمریکا از مذاکرات خارج می شود.
تهدیدهای مقامات ارشد دو طرف میتواند تلاشی برای افزایش قدرت چانهزنی مذاکرهکنندگان و دریافت امتیازات بیشتر در لحظات آخر تفسیر شود. اما در عین حال میتواند نقطه عطفی در معکوس شدن مذاکرات و آغاز واگرایی باشد.
چشمانداز پیش رو
اشتیاق اوباما به موفقیت در مذاکرات و همچنین نیاز جمهوری اسلامی به برداشته شدن تحریمها و سرمایهگذاری روحانی بر این مساله، ظاهرا حکم میکند که در هفته آینده موانع در اخرین لحظات برداشته شود. همانگونه که در مراحل قبلی چنین شد اما قطعیتی در این اتفاق نیست و اختلافات ریشه داری که باعث شده عمر مذاکرات به دو سال نزدیک شود، این گمانه را تقویت میکند که توافق جامع و پایدار دور از دسترس شود.
اگر اجازه تخطی از خطوطی که خامنهای در ملاقات با سران سه قوه و مدیران نظام ترسیم کرد داده نشود، همچنین اگر شکاف در مواضع و مصلحت اندیشی خامنهای رخ ندهد و دولت آمریکا نیز عقبنشینی نکند، آنگاه توافق جامع، قطعی و پایدار هستهای ناممکن خواهد بود. بازگشت ظریف به تهران به معنای تعیین تکلیف با خامنهای و شورای امنیت ملی در خصوص آخرین بده بستانها بود. بازگشت او به همراه علی اکبر صالحی و حسین فریدون روشن میسازد که برای حکومت ایران رسیدن به اصل توافق مهم است و در مذاکرات جدی است. کاهش ذخایر سوخت هستهای از سوی ایران که با تایید آژانس همراه شده نیز اراده برای ممانعت از شکست مذاکرات را بازتاب میدهد. اما چگونگی توافق وشکاف پیرامون تعریف توافق خوب باعث شده تا فاصله موجود کاهش پیدا نکند و سرنوشت مذاکرات حالتی مبهم پیدا کند. رهبری جمهوری اسلامی میخواهد توافق را با قیمت بالایی بفروشد و بدون تغییرات بزرگ در ساختار برنامه هسته ای عقب نشینی تاکتیکی کند.
با توجه به سابقه هر دو طرف در عدول از مواضع ظاهری در لحظات آخر، امکان اینکه بنبست کنونی نهایتا گشوده شود، قابل تامل است. اما با توجه به ریشهداری اختلافات، پایداری آن معلوم نیست. از این رو در کنار احتمال موفقیت در امضای توافق جامع، دو سناریوی دیگر نیز قابل بررسی است. نخست قطع امید از انعقاد توافق جامع و با دوام و رضایت دادن به توافقی حداقلی و موقت در ابعادی بزرگتر از اقدام موقت ژنو میتواند در دستور کار قرار بگیرد. این گزینه با توجه به هزینه بالای شکست مذاکرات برای هر دو طرف و امنیت خاورمیانه در صورت عدم گشایش بن بست، مزیتهای عمدهای دارد.
سناریوی دوم تمدید چند ماهه مذاکرات برای بار چهارم است. اگر چه انگیزه هر دو طرف برای چنین تمدیدی پایین است اما در شرایطی ممکن است مجبور به این کار شوند. در این صورت احتمال توافق جامع در آینده کمتر می شود. در عین حال شکست مذاکرات نیز منتفی نیست اگر چه احتمالش به طور نسبی کمتر است.
سخنان جواد ظریف قبل از آغاز دور جدید مذاکرات که شکست مذاکرات را پایان دنیا ندانست، قابلیت وقوع این اتفاق را نشان میدهد. البته ظریف بعد از بازگشت به وین تصریح کرد که برای توافق آمده است اما مشروط کردن این اراده به کنار گذاشتن آنچه “زیاده خواهی” غرب نامید، فضا را خاکستری میسازد.
به احتمال زیاد نشستهای جدی و گفتگوی وزرای خارجه از شنبه ۱۴ تیر آغاز میشود تا معلوم شود ماراتون دوازده ساله هستهای ایران در سه روز باقی مانده به پایان میرسد یا تنها فصل دیگری رقم میخورد و حکایت همچنان باقی میماند.