رمضان ۹۴ و شکست کمپین دعوت به بصیرت خامنه‌ای

حجت الاسلام مسعود ادیب از نوگرایان حوزوی و عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در اقدامی شجاعانه در مراسم افطاری روحانی با روحانیون خواستار رفع حصر موسوی، کروبی و رهنورد، الغاء ممنوع التصویری خاتمی و همچنین جلوگیری از لغو کنسرت ها شد. او خواسته هایش را در چارچوبی اصولی طرح کرد و خواستار آن شد روحانی در کنار حراست از دستاوردهای علمی و فناوری، به فکر حراست از حقوق مردم و اجرای بی تنازل قانون اساسی نیز باشد. او به صورت تلویحی ارزش حقوق شهروندی و بنیاد انسان ها را در برابر پیشرفت های ادعایی در زمینه علمی و بخصوص فناوری هسته ای یادآور شد که جایگاه مهم تری دارد.

11703134_1631957283757381_2975449536303289239_n
پیشرفت های علمی و فناوری امور لازمی هستند اما لازمه فایده مندی آنها در مسیری درست پاسداشت کرامت انسانی و جایگاه خلیفه الهی آدمی است. رعایت حقوق شهروندی و آزادی های اساسی همچنین به نوبه خود می تواند به شکوفایی بیشتر علمی و تجمیع و همگرایی استعداد های کشور منجر شود و جهشی را رقم بزند. البته رابطه تعیین کننده و الزام آور بین آنها وجود ندارد اما در جامعه ای که از سطح توسعه یافتگی سیاسی و استاندارد های حقوق بشری بیشتری برخوردار باشد ،به طور نسبی می توان بیشتر انتظار داشت از پیشرفت و توسعه پایدار برخوردار گردد. سخنان کوتاه ادیب تاکیدی بر این ضرورت بود که توسعه سیاسی و پاسخگویی به مطالبات بر زمین مانده سیاسی و فرهنگی و بویژه حقوق محذوفین نباید قربانی توجه صرف به سیاست خارجی و توافق هسته ای شود.
سخنان ادیب به مسئله ای راهبردی تکیه داشته و غفلت روحانی و دولت اعتدال را گوشزد می سازد، ازاینرو ارزش حرف های ادیب به مراتب از اظهارات کرباسچی بیشتر است اگرچه تاکید وی بر مظلومیت موسوی نیز در جای خود مهم است. اعتراض ادیب به لغو کنسرت های موسیقی از جایگاه یک روحانی دیگر ویژگی مهم سخنان وی است که نشان می دهد بخشی از روحانیت و جامعه دین داران کشور نه تنها با موسیقی مشکل ندارند بلکه خواهان رفع محدودیت ها در این زمینه هستند این دیدگاه در تضعیف نگاه منفی و کلاسیک حوزه ها به موسیقی و همچنین رویکرد معطوف به قدرت و ملاحظات سیاسی اصول گرایان افراطی موثر است.
اما آنگونه که حجت الاسلام آهنگران روایت کرده است تعاداد قابل توجهی از حاضران در مجلس به تایید موضع ادیب پرداختند. این اتفاق در کنار مسائلی که در حاشیه مراسم افطاری روحانی با فعالان سیاسی دو جناح رخ داد نشان داد در شش سالگی جنبش سبز همچنان مسئله موسوی و کروبی از موضوعات مهم عرصه سیاسی است و تمهیدات نظام و برخی ا زتحول خواهان محافظه کار در عبور از آن شکست خورده است. اهمیت موضوع زمانی بیشتر می شود که جمع مهمی از روحانیون حاضر در حضور ائمه جمعه خواستار رفع حصر از رهبران نمادین جنبش سبز می شوند و حجت الاسلام سید مهدی طباطبایی در برابر شعار های مرگ بر فتنه گر جمعی قلیل از افراطی ها می گوید به فکر آبروی اسلام باشید وسپس همگان آرام می شوند. سید مهدی طباطبایی حرکت آنان و تلاش برای به هم زدن جلسه که تداوم سیاست رسمی بخش مسلط قدرت و اقتدار گرایان در شش سال گذشته بود را باعث هتک آبرو و وهن اسلام بشمار آورد. درنهایت نیز فضا آرام شده و جلسه ادامه پیدا می کند. با توجه به جضور بخش قابل اعتنایی از مسئولان، وروحانیون هوادار نظام و نمایندگان رهبری ، معلوم می شود تلاش ها برای دعوت به بصیرت ادعایی که اسم رمز بستن ندای وجدان و چشم عقل در برابر ظلم و همراهی با استبداد دینی است، در میان بخش مهمی از کارگزاران نظام به جایی نرسیده است و بحران مشروعیت کماکان ادامه دارد.
این اتفاق نشان می دهد صبر و شکیبایی موسوی ، کروبی و رهنورد و فعالان مصمم و وفادار جنبش سبز مثمر ثمر بوده است. اینک مطالبه رفع حصر رساتر از همیشه در همه جا شنیده می شود و از خیابان ها و دانشگاه ها به نهاد ریاست جمهوری کشیده شده است. حتم دارم اگر فضای پلیسی اندکی کاسته شود این صدا حتی در بیت رهبری و اکثر پادگان های سپاه نیز طنین افکن خواهد شد. طرح مطالبه رفع حصر در نهاد ریاست جمهوری و واکنش خشم آلود اقتدار گرایان ارزیابی نکاتی را به دیدگاه هایی که سکوت و عبور آرام از جنبش سبز و بستن پرونده اعتراضات انتخاباتی ۸۸ را در میان اصلاح طلبان و تحول خواهان ترویج می کنند، گوشزد کرد. بر خلاف استدلال آنها که مدعی هستند دیگر جنبش امکان بازسازی ندارد و اقبالش در جامعه را از دست داده است، هر روزنه ای در زمان حیات دولت اعتدال در جامعه باز شده است، مطالبه رفع حصر به صورت جدی مطرح شده است. رمضان ۹۲ نشان داد حتی در داخل بلوک قدرت و نظام نه تنها ادعای فتنه بودن جنبش اعتراضی ۸۸ خریداری ندارد بلکه صدا هایی در ضرورت رفع حصر و دلجویی از موسوی و کروبی نیز شنیده می شود. این امر در کنار حضور جدی موسوی و کروبی در جامعه چشم انداز مناسبی را برای تحرک مجدد جنبش سبز ترسیم می نماید. حوادث دو روز اخیر همچنین نمایان ساخت روحانی نیز نمی تواند بدون توجه به گشایش های سیاسی و نادیده گرفتن مسئله رفع حصر با توجه مسئولیتش در شورای امنیت ملی انتظار تداوم حمایت تمامی پایگاه اجتماعی اش را داشته باشد.
رمضان ۹۴ نشان می دهد با ایستادگی ، صبر و پرهیز از در افتادن در راه های سراب گونه و رفو کاری ها می توان امیدوار بود که زمانه بی فریاد کنونی به پایان برسد و دور جدیدی از تحرکات جنبش سبز شروع شود.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.