اسد ضعیف یا اسد بی‌رحم؛ مذاکرات سوریه به کجا می‌رود؟

برگزاری نشست دوم وین با مشارکت ۱۷ کشور از منطقه و جهان امیدواری به یافتن راه‌حلی برای جنگ داخلی سوریه را افزایش داد اما بیانیه ۹ بندی این نشست، بیشتر مسائل کلی با تفسیر پذیری بالا را بازتاب داد و چشم انداز روشنی برای تحقق آتش‌بس ارائه نکرد. اشاره صریح به وجود اختلاف نظرهای بسیار در بیانیه، امکان به نتیجه رسیدن گفتگو ها را با تردید مواجه می‌کند.نفس برگزاری نشست وین و توافق بازیگران مهم خارجی مناقشه سوریه بر ادامه مذاکرات امر مثبتی است، هر چند تضمینی برای نتیجه‌ مثبت وجود نداشته باشد. نشست های ژنو ۱ و ۲ نیز با مشارکت برخی قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای و نمایندگان دولت و مخالفان سوری با میانجی‌گری سازمان ملل برگزار شدند اما نتیجه چندانی در بر نداشتند. بارز ترین تفاوت گفتگو های وین با ژنو حضور جمهوری اسلامی ایران است.

Syria-crisis-MCS

پیامد های حضور ایران در مذاکرات

جمهوری اسلامی یکی از عناصر مهم بحران سوریه است و مستقل از نقش آفرینی مثبت و منفی، حضور ایران در مذاکرات ضرورت داشت. وقتی قرار است بشار اسد و مخالفان به توافق برسند، طبیعی است حامیان خارجی دو طرف و بخصوص جمهوری اسلامی نیز که در درگیری های میدانی در داخل خاک سوریه حضور فعالی دارد، در گفتگو ها شرکت کنند.

در نگاه اول حضور بدون پیش شرط ایران عقب نشینی آشکار آمریکا و دولت عربستان سعودی به نظر می‌رسد و یک پیروزی برای حکومت محسوب می‌شود که علی‌رغم ادعاهای ظاهری از عدم دعوت در مذاکرات صلح سوریه ناخشنود بود. از این رو طبق ادعای سخنگوی وزارت خارجه، جواد ظریف با موافقت مقامات عالی نظام راهی وین شد.

اما از زاویه‌ای دیگر چون مذاکره و گفتگو ناگزیر نیاز به بده بستان دارد، مقامات حکومت نیز پیشاپیش پذیرفته‌اند در مواضع‌شان در سوریه انعطاف نشان دهند. حال دامنه این انعطاف و اینکه معنادار و یا ناچیز است در آینده معلوم می‌شود. فعلا جمهوری اسلامی با تداوم ریاست جمهوری بشار اسد نظر موافق دارد و معتقد است روند سیاسی و مبارزه با تروریسم باید هم‌زمان جلو برود. ایران همچنین با هر پیش شرطی مبنی بر کناره گیری بشار اسد پیش از انتخابات مخالف است. گسترش حضور نظامی جمهوری اسلامی و افزایش ملموس شمار کشته شدگان در هفته‌های اخیر آسیب پذیری نیروهای نظامی ایران را نیز نشان داده است. بنابراین جمهوری اسلامی، از زاویه‌ای دیگر نیز طولانی شدن جنگ داخلی سوریه را تهدید محسوب می‌کند.

تشدید درگیری‌های میدانی و راه‌حل نظامی

به موازت گفتگو های وین، درگیری‌های نظامی در سوریه شدت یافته‌اند. آمریکا تعداد نیرو های مستشاری خود را زیاد کرده است. همچنین کمیت و کیفت سلاح‌های ارسالی به مخالفان سوری ( غیر از جبهه النصره) نیز افزایش چشم‌گیری داشته است. در واقع مذاکرات سیاسی در ارتباط تنگاتنگ با تشدید مقابله‌های نظامی است و نتیجه درگیری‌ها در داخل خاک سوریه تاثیر به‌سزایی در روند مذاکرات خواهد داشت.

آمریکا به دنبال ایجاد موازنه ترکی- کردی جدیدی است و همچنین افزایش هماهنگی بین معارضان کرد و عرب در سوریه را دنبال می‌کند. کماکان پرهیز از مداخله مستقیم در جنگ داخلی سوریه و افزایش حضور نظامی راهبرد دولت اوباما را تشکیل می‌دهد. هم‌چنین آمریکا، فرانسه، آلمان، بریتانیا و متحدان منطقه‌ای آنها با محوریت عربستان سعودی، ترکیه و قطر نیز می‌کوشند تا حملات روسیه به مخالفان سوری معتقد به کناره گیری اسد را مهار کنند.

روسیه نیز هدف اصلی حملات نظامی خود در سوریه را تضعیف مخالفان سوری قرار داده است تا در فاز اول جلوی پیشروی آنها و تهدید دمشق را گرفته و در فاز دوم موقعیت ارتش سوریه در شمال و شمال غرب سوریه را تقویت کند. روسیه هم از ناحیه مداخله دراز مدت در جنگ داخلی سوریه بخصوص از منظر اقتصادی آسیب‌پذیر است.

ترکیه کماکان مهار کردها را هدف اصلی بشمار می‌آورد. عربستان و قطر و امارات می‌کوشند با هدف مهار روسیه کمک‌ها به شورشیان سوری را افزایش دهند. در نتیجه هنوز فاز سیاسی در حاشیه رویارویی‌های نظامی است. این واقعیت این امکان را به بازیگران می‌دهد که بر اساس تحولات با طرف مقابل برخورد کنند. دولت سوریه با اعتماد به نفس بیشتری در مذاکرات حضور دارد. فعلا مبارزه با داعش تحت‌ شعاع اختلاف نظرها بر سر وضعیت سیاسی سوریه و آینده آن قرار گرفته است.

چشم‌انداز پیش رو

به نظر می‌رسد غرب و عربستان سعودی، ترکیه و قطر عملا پذیرفته‌اند تا خروج بشار اسد از قدرت به سرعت انجام نشود و اختلاف نظر بر سر زمان کناره‌گیری اوست. آنها بر خلاف ایران، روسیه و عراق می‌خواهند این اتفاق در یک دوره زمانی محدود چندماهه رخ بدهد. اما ائتلاف حامی بشار اسد این تعجیل را قبول ندارد و برای شکست دادن تروریسم اولویت زمانی قائل است.

syria gipfel – Copy (2) – Copy
نشست صلح سوریه – کارتونی از جهانگیر درمنی
در این زمینه بین روسیه و ایران نیز اختلاف‌نظر وجود دارد. جمهوری اسلامی تا کنون با خط قرمز محسوب کردن بشار اسد حاضر نشده است در بحث پیرامون خروج او از قدرت، به عنوان پیش شرط انتخابات وارد شود. حکومت ایران تاکید دارد که انتخابات با حضور بشار اسد باید آینده سوریه را رقم بزند و مخالف تعیین ساز و کار و یا دولت انتقالی پیش از انتخابات است. بخش تندروی حکومت در ایران به ادعای عزیز جعفری بقای اسد را شرط ضروری برای حفظ سوریه در مدار مقاومت علیه اسرائیل بشمار می‌آورد. از این رو مذاکره کنندگان ایرانی از پاسخ به پیشنهاد روسیه مبنی بر اظهار نظر پیرامون فهرست گروه‌های مخالف سوری که از دید مقامات کرملین سالم و بهداشتی محسوب می‌شوند، طفره رفتند.

دولت روسیه به صورت نسبی نگاه بازی نسبت به پذیرش یک دولت انتقالی با مشارکت حکومت سوریه و مخالفان محافظه‌کار سوری دارد. در آن سوی میدان دولت‌های غربی و عربستان، ترکیه و قطر تاکید زیادی دارند که بشار اسد در دولت آینده نباشد و پیش از انتخابات استعفا بدهد. همچنین یک بازه زمانی مشخص و کوتاه مدت، برای خروج نیرو های نظامی وابسته به دولت‌های ایران و روسیه و حزب‌الله لبنان تعیین شود اما چنین پیشنهادی مورد قبول جمهوری اسلامی و روسیه نیست.

دردسرهای اسد ضعیف

دامنه زیاد و عمیق اختلافات جایی برای این خوش‌بینی باقی نمی‌گذارد که سرنوشت مذاکرات وین به نشست‌های ژنو تبدیل نشود. اما در عین حال بر خلاف خواست دو طرف، واقعیت‌های حاکم بر زمین منازعه می‌تواند اوضاع را تغییر دهد. از دید بلوک مخالفان خارجی حکومت سوریه، بشار اسد به دلیل بی‌رحمی قابل تحمل نیست. اما در بلوک مقابل نیز بشار اسد تا زمانی سزاوار حمایت است که توانایی از خود نشان دهد.

اگر وضعیت جدید درگیری‌ها به تغییر موازنه قوا منجر نشود و تغییر جدی صورت نگیرد، آنگاه یک بشار اسد ضعیف نیز برای حکومت‌های ایران و روسیه دردسرساز خواهد بود. بحران پناهجو ها و تروریسم نیز آستانه تحمل جهان و منطقه برای تداوم جنگ داخلی سوریه را کاهش داده است. در ایران نیز این نگرانی هست که طولانی شدن حضور نظامی روسیه در سوریه وضعیتی مشابه تجربه افغانستان را رقم برند. از این رو برای روس‌ها زمان‌مندی مداخله اهمیت زیادی دارد و برای همین می‌کوشند تا زمان حضور خود را با اقدامات گوناگون و میانجی‌گری بین مخالفان و دولت سوریه بهینه سازند.

بنابراین ممکن است روسیه بتواند جمهوری اسلامی و بشار اسد را قانع کند که ریاست جمهوری اسد به یک دوره زمانی چند ماهه محدود گردد. فعلا چنین چشم‌اندازی قطعیتی ندارد اما یک سناریوی محتمل است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.