وضع از چه قرار است؟ دستگاه چه توقعی از اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دارد؟ آیا به راستی میخواهد آنها منفعل و ناامید باشند؟ یا میخواهد فعال باشند؟ فعال، آنگونه که انتخابات مهندسی شده، رقابتی جلوه داده شود.
تا ۷ اسفند، روز انتخابات مجلس دهم زمان چندانی نمانده است. به زودی شورای نگهبان تکلیف شکایتها به عملکرد هیاتهای نظارت را مشخص میسازد. اما محدوده رقابتی این انتخابات کم بوده و فضا به گونهای مهندسی شده که شانس اصولگرایان برای کسب اکثریت مجلس فوق العاده است. اگر در آرایش نهایی کاندیداها تغییر بزرگی رخ ندهد، آنگاه در برخی از حوزههای نمایندگی اصلا رقابت وجود ندارد.
در این فضا این سئوال مطرح است که انتظار نظام از اصلاحطلبان چیست؟
مدافعان شرکت نا مشروط و رای دادن به هرکسی برای اینکه جلوی دلواپسها و اعضای جبهه پایداری به مجلس گرفته شود، استدلال میکنند که خواست نظام و اصولگرایان این است که مشارکت در انتخابات کم باشد و اصلاحطلبان با صندوقهای رای قهر کنند. اصلاحطلبان نیز در راستای نزدیکی به بلوک قدرت و اعتماد سازی با رهبری نیز مرتب مانور میدهند و چنین مینماید که میخواهند در هر شرایطی در انتخابات شرکت میکنند.
اما رصد کردن تحولات و در نظر گرفتن واقعیتها خلاف این ادعا را نشان میدهد. برنامه رهبری و بخش مسلط قدرت و همچنین کلیه اصولگرایان افزایش مشارکت در انتخابات مجلس و برخورد فعال اصلاحطلبان است. صحنه انتخابات به گونهای مدیریت و طراحی شده است که ائتلاف اصلاحطلبها و اعتدالیها (همخطّهای اصلی حسن روحانی) امکان موفقیت پایینی دارد. در بهترین حالت آنها میتوانند با قرار دادن منفردها و کاندیداهای گمنام تایید صلاحیت شده و چهرههای میانه رو و درجه دو اصولگرایان در فهرست انتخاباتی خود، بتوانند اکثریت شکنندهای بدست آورند.
چالشهای انتخاباتی اصلاحطلبان
منتها این اتفاق نیازمند افزایش نرخ مشارکت به بیش از هفتاد درصد است. بررسی شرایط نشان میدهد اقناع نیروهای معترض برای رای دادن به فهرستهای انتخاباتی مد نظر اصلاحطلبان کار دشواریی است. راضی کردن پایگاه اجتماعی تحول خواهها و اصلاحطلبها در شهرهای بزرگ کار سختی است.
جامعه رای دهندگان ایرانی را میتوان در پنج دسته کلی تقسیم کرد: اصولگرایان، اصلاحطلبان، تحولخواهان، سیالها و قهر کنندگان با صندوقهای رأی. تجزیه و تحلیل انتخاباتهای قبلی نشان میدهد که اصولگرایان به عنوان هواداران نظام تقریبا ۲۵ درصد رایها را دارند. اصلاحطلبان و تحول خواهها در حد ۴۰ درصد رای دارند. سیالها که در هر دوره بسته به اهداف و منافع خود رفتار خاصی دارند ووفاداری سیاسی به هیچ یک از جناحها نشان نمیدهند، تقریبا ۲۰ درصد جامعه رای دهنده را تشکیل میدهند. ۱۵ درصد نیز بعد از رفراندوم جمهوری اسلامی تا کنون در هیچیک از انتخاباتها شرکت نکردهاند. سیالها معمولا به افراد مشهور رای میدهند و لیستی وسیاسی با انتخابات برخورد نمیکنند. ازاینرو اصلاحطلبان در جذب این نیروها مشکل دارند. سیالها در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری عمدتا به حسن روحانی رای دادند. اما عدم بهبود اقتصادی در دو سال گذشته ممکن است این نیروها را در ادامه حمایت از ائتلاف اعتدالی- اصلاحطلب دچار تردید کرده باشد.
دیگر چالش مهم اصلاحطلبان، شهرهای کوچک است که بیشترین تعداد نماینده را در مجلس دارند. محورهای رقابت در این مناطق بومی و محلی است و اهالی در آنجا چندان رغبتی به بحثهای سیاسی متعارف ندارند. کاندیداهای حاضر وابسته به اصلاحطلبان در صحنه انتخابات نیز به لحاظ سیاسی جذابیت بالا و ویژه ندارند، تا آنها را تحت تاثیر قرار دهند. رویکرد نه به افراط گرایی ظرفیت بالایی برای بسیج اجتماعی در شهرهای کوچک ندارد. در شهرهای بزرگ نیز نیازمند فاصله معنا دار بین فهرست مورد نظر با افراط گرایان تبلیغی است.
تقاضا برای حضور اصلاحطلبان
اما برنامه نظام، رهبر و اصولگرایان این است که انتخابات مهندسی شده مجلس دهم را رقابتی جلوه دهند و از این رو خواهان مشارکت حداکثری اصلاحطلبان واعتدالیها هستند. خامنهای حتی از مخالفان نیز خواست در انتخابات شرکت کنند. او امنیت ملی و اقتدار ایران در مقطع کنونی را ابزاری برای تشویق مخالفان و منتقدان به رای دادن قرار داد.
شخصیتهای اصولگرایان و تریبونهای رسانهای انها اعم از تندرو و میانهرو تبلیغ میکنند که اصلاحطلبها واعتدالیها تعداد بالایی کاندیدا در انتخابات دارند و چهرههای درجه دو خود را با سازماندهی تشکیلاتی از غربال شورای نگهبان رد کردهاند. اظهارات محسن رضائی و محمد نبی حبیبی در این خصوص روشنگر است. آنها در اظهار نظری مبالغه آمیز مدعی شدند اصلاحطلبان در حد ۲,۵برابر کرسیهای مجلس کاندیدا دارند و اماده رقابت تمام عیار با اصولگراها هستند. رسول منتجب نیا به درستی غلط بودن این ادعا را نشان داد و آمارسازی آنها را زیر سئوال برد.
اشاره اصولگرایان به نیروهای منفرد وگمنامی است که هیاتهای نظارت تایید کردهاند. از آنجایی که سخنگوی شورای نگهبان اظهار داشته صلاحیت داوطلبهایی که اطلاع و شناختی از آنها وجود نداشته، بدون بررسی رد شده است، لذا اطمینان حاصل شده که منفردها و مستقلهای تایید صلاحیت شده در محدوده مورد نظر نظام قرار دارند. از اینرو احتمال اینکه آنها به اصلاحطلبان نزدیک شوند و یا از در تقابل با اصولگرایان وارد شوند، بالا نیست و سرمایه گذاری بر این نیروها ریسک قابل ملاحظهای دارد.
نظام در این دوره میکوشد که انتخابات را انتخاباتی با سطح رقابتی بالا و مشارکت گسترده جلوه دهد و بدین ترتیب برنامه مورد نظرش را با حضور اصلاحطلبان جلو برده و مشروعیت دهد. اصولگرایان نیز متمایل هستند تا پیروزی خود را با شکست اصلاحطلبان پیوند بزنند. آنها در یک انتخابات رقابتی واقعی و آزاد از حضور اصلاحطلبان و دگر اندیشان و نرخ مشارکت بالا هراس دارند. ولی در انتخابات کنونی مجلس که از هر جهت مدیریت شده است، مشارکت بالا و تنوع رقابتهای صوری باعث مشروعیت بخشیدن به فرایند غلط انتخاباتی میشود. امری که نظام به آن در شرایط متلاطم منطقه به آن نیاز دارد.
در این مقطع رهبری و بخش مسلط قدرت برای نمایش اقتدار در منطقه، ترسیم چهره باثبات از جمهوری اسلامی در دنیا و برخورداری از مقبولیت مردمی بالا نیاز به استقبال مردم وبخصوص معترضان از صندوقهای رای دارند. حضور اصلاحطلبان باعث قبول عملی محدوده جدید سیاست ورزی مجاز خواهد بود. نظام در این دوره بخش دیگری از اصلاحطلبان را به حوزه غیر خودیها و مرز با اپوزیسیون مشابه ملی- مذهبیها رانده و عرصه را برای حضور آنان در میدان سیاست تنگ تر کرده است. مشارکت فعال اصلاحطلبان و تلاش برای دریافت سهمیه مقرر باعث میشود تا طرح نظام برای پالایش اصلاحطلبی را بپذیرند. بازنده اصلی این رویکرد چهرههای شاخص و نیروهای میانه و رادیکال اصلاحطلبان خواهند بود.
رفسنجانی
اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخاباتهای پیش رو موقعیت خاصی دارد. اگر چه شورای نگهبان و بخشی از اصولگرایان برنامه حدف کامل او را در انتخابات پنجمین دوره خبرگان داشتند، اما به نظر میرسد مصلحت سنجی ارادههای بالاتر در هرم قدرت حکم به تایید صلاحیت وی داد. در عین حال رد صلاحیتها در انتخابات خبرگان در حدی گسترده انجام شد که وی نتواند فراکسیون قدرتمندی در مجلس خبرگان تشکیل دهد.
اما حمله رفسنجانی به شورای نگهبان به دلیل رد صلاحیت حسن خمینی وضعیت جدیدی پدید آورده است. هاشمی تندتر از حدی که انتظار میرفت، شورای نگهبان را مورد انتقاد قرار داد. در عین حال تصریح کرد توانی برای حل مشکل رد صلاحیت شدهها ندارد. واکنش خشمگین و تند اصولگرایان افراطی و تهدید وی به زندانی شدن، هشدارهای ابتدایی به رفسنجانی است تا جلوتر از این مرحله نرود. بعید به نظر میرسد صلاحیت وی برای شرکت در رقابتهای انتخاباتی خبرگان مشمول تجدید نظر قرار بگیرد.
رفسنجانی اگر بر رویکرد انتقادیاش استمرار ورزد، آنگاه احتمال خانه نشینی او افزایش مییابد و نظام سیاست معمول را کنار میگذارد، سیاسی که مبنی بر حفظ وی با موقعیتی ضعیف در بلوک قدرت است. رفسنجانی نیز نشان داده که با برخوردهای نوسانی توانایی گریز از هزینهها را دارد، مگر انکه خطای محاسبه از هر دو طرف معادله موجود را تغییر دهد.
در مجموع بر خلاف تبلیغ و فضا سازی اصلاحطلبها، نظام و اصولگرایان خواهان حضور گسترده مردم در پای صندوقهای رای و گرم کردن تنور انتخابات از سوی اصلاحطلبها هستند.