کندی فزاینده کلید روحانی

این روز ها دولت روحانی در حال تجربه کردن سرسختی چالش های برآمده از تقابل نهاد ولایت فقیه و واقعیت های عرصه سیاسی است. در دوره پیشا برجام به دلیل نیاز به دولت به جز هیاهو های تعدیل کننده دلواپس ها مانع جدی از سوی نظام پیش روی دولت نبود. همچنین افکار عمومی نیز توقعاتش را موکول به تحقق برجام کرده بود.

اینک آن دوره به پایان رسیده و هنگام عمل کردن دولت به وعده ها فرارسیده است. اما رصد کردن اوضاع نشان می دهد کلید بنفش معجزه گر ادعایی کفگیرش به ته دیگ خورده و دچار کندی فزاینده شده است.

111861_463

در این شرایط عده ای از مدافعان برنامه اعتدال و حامیان اصلاح طلبی پارلمانتاریستی باز به حربه نخ نمای آرامش و کاهش مطالبات متوسل شده اند. آنها در صورتبندی غلط تقاضا برای تحقق مطالبات و اجرای وعده ها را برنامه جناح مقابل توصیف می کنند و حل مشکلات کشور را زمان بر می دانند که ممکن است که به دور اول ریاست جمهوری روحانی دست ندهد! از سوی دیگر شدت گرفتن حملات سپاه، ائمه جمعه و رهبری را نیز برنامه افراطی ها برای تند کردن فضا بشمار آورده و با تجویز انفعال در عرصه عمومی و کنار گذاشتن مقاومت، به بسنده کردن پیروزی در انتخابات مجلس توصیه می کنند. در همین راستا رفسنجانی با کشیدن ترمز، تنش با اقتدار گرایان را برای کشور چون سم دانسته و اسحاق جهانگیری معاون اول نیز همراه با جمعی دیگر از مسئولان دولتی در دیدار با رهبری اطمینان خاطر داده که “دولت، اقتصاد مقاومتی را نسخه‌ی شفابخش مشکلات اقتصادی کشور می‌داند”. خامنه‌ای نیز استقبال کرده و گفته: “با توجه به اشتغالات فراوان و گسترده رئیس جمهور محترم، معاون اول رئیس جمهور که دارای جایگاه ممتازی است می‌تواند نقش ویژه‌ای برای فرماندهی قرارگاه اقتصاد مقاومتی ایفا کند”.

اما این استدلال ها از جنس توجیه است و بیشتر از آنکه به معنا و صفت اصلاح طلبی را دنبال کند، در پی حفظ کرسی های قدرت در پوشش اسم اصلاح طلبی است.

مشکلات کشور در پایان دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد و حجم وسیع معضلات آشکار بود. تجربه دوران اصلاحات نیز نشان می داد اقتدار گرایان اهل کوتاه آمدن در برابر رای مردم نیستند. پس با این شرایط مدافعان فوق باید مسئولانه توضیح بدهند چرا روحانی آن وعده ها را داد؟ حامیان تحول خواهی محافظه کار در برابر رویکرد های جامعه محور و خواستار تغییرات بنیادی مانور می دادند که برنامه سیاسی آنها امکان پذیر نبوده و یا زمان طولانی را می طلبد. اما اکنون با فراموش کردن وعده حل مشکلات در کوتاه مدت، بر روی طولانی بودن پروسه حل مشکلات تاکید می کنند. از آنان باید پرسید یا روحانی وضعیت را نمی دانست که طبیعتا این عدم اطلاع، کیفیت و کارایی پایین تیم اعتدال را نشان می دهد. اما اگر می دانست و با علم به معضلات در باغ سبز به مردم نشان داد ، پس باید گفت عمل فریبکارانه و پوپولیستی مرتکب شده است.

روحانی وتیمش انتظارات را در پیش از انتخابات و قبل و بعد از برجام بالا بردند. اول به غلط اکثر مشکلات اقتصادی و سیاست خارجی را مرتبط با تحریم ها دانستند و سپس مدعی شدند بعد از برداشته شدن تحریم ها اتفاقات بزرگ مثبتی به یک باره رخ می دهد. حتی سخنگوی دولت در روز های اخیر مدعی رشد ۶ درصدی اقتصاد کشور در سال ۹۵ شده است. از خرداد ۹۲ تا کنون می توان سیاهه بلند بالایی از ادعا های بلند پروازانه روحانی و حلقه یارانش ارائه داد.

مطالبه خواسته ها به شکلی معقول حق مردم و رای دهندگان است. اما مستقل از این مساله ، خود دولت انتظارات ر ا بالا برده است. از این رو مسئولانه نیست در هنگام تحقق وعده ها، پای جریان رقیب وسط کشیده شود و تقاضا برای تحقق خواسته ها به برنامه سیاسی افراطی ها تحریف گردد.

بالا گرفتن آتش توپخانه بخش مسلط قدرت هدف عقب راندن دولت به محدوده های کنترل شده را دارد که در نهایت برونداد دولت فرق خاصی با دوره احمدی نژاد نکند. اقتصاد مقاومتی اسم رمز فراموش کردن وعده های اعتدال و جلوگیری از تبدیل برجام به مدلی برای حل معضلات سیاست داخلی و سیاست گذاری کلان در عرصه دیپلماسی است . فرجام عقب نشینی و انفعال در پوشش جلوگیری از تند شدن فضا، ناتوانی کلید روحانی از باز کردن قفل معضلات کوچک و بزرگ کشور بوده و در نتیجه یاس بوجود آمده تقویت کننده تکرار تجربه سر برآوردن احمدی نژاد در فصل ناکامی اصلاحات خواهد بود.

رمز گشایی از سخن عزیز جعفری وقتی تلویحا می گوید دولت روحانی را مردم عوض خواهند کرد، بدین معنا است که واپس نشستن در برابر حملات ، ظرفیت تغییر دهنده حداقلی جریان اعتدالی و اصلاح طلبان حاضر در قوه مجریه را در روندی تدریجی از بین می برد. در چنین شرایطی عاملی که باعث شکل گیری دولت شده است بعنی رای های معترض به وضع موجود و سیال از صحنه کنار می روند و در نتیجه جناح میانه روی حکومت در انتخابات های بعدی قافیه را خواهد باخت. سپاه با قرار دادن تابلوی ورود ممنوع در برابر دولت اعتدال و متهم کردن به غرب زدگی می کوشد تا آنها از در سازش وعقب نشینی در بیایند و در پی تغییرات معنا دار و پایدار در عرصه های سیاسی و فرهنگی نباشند. بدینترتیب تسلیم در برابر این حملات باعث می شود فرش مقبولیت نسبی مردمی از زیر پای دولت کشیده شود و دیگر نیازی به کودتا و حرکت های تند نباشد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.