حمله موشکی به سوریه و تشدید تقابل جهانی

حمله نظامی محدود سه کشور آمریکا، فرانسه و بریتانیا به سه مرکز منتسب به فعالیت های شیمیایی تسلیحاتی دولت سوریه در هفته گذشته واکنش های گسترده ای به همراه داشت که هنوز ادامه دارد. تاخیر یک هفته ای در انجام ماموریت تحقیق هیات وابسته به سازمان منع اشاعه تسلیحات شیمیایی ، مسئله را همچنان در مرکز توجه رویداد های جهانی نگه داشته است. ماجرا در حمله هوایی ارتش سوریه روز ۷ ماه آوریل به شهر دوما در منطقه غوطه شرقی شروع شد.89E04AA2-AB03-41BB-8449-B82BB7E6D1FD_w1023_r1_s

حمله نظامی گسترده که باعث کشته شدن ده ها نفر شد، آخرین مقاومت ها را از بین برده و منجر به تسلیم کامل مخالفان مسلح سوری  و انتقال کامل شهر به دولت سوریه شد. بر مبنای گزارش شاهدان محلی در این حمله از گاز های اعصاب و کلر استفاده شده و بیش از چهل نفر که در بین آنان کودکان وزنان بودند، کشته شدند. سازمان بهداشت جهانی نیز تایید کرد که در مراجعه به مراکز درمانی آثار استنشاق گاز های سمی در بین ۵۰۰ نفر  مشاهده شده است.

بررسی سابقه رفتار بی رحمانه دولت سوریه نشان می دهد که این حکومت پرهیزی از استفاده از بمب های شیمیایی ندارد. در طول جنگ داخلی سوریه بیش از ۵۰ مورد از حملات شیمیایی توسط دولت سوریه گزارش شده است که آخرین آنها در خان شیخون مورد تایید تلویحی کارشناسان سازمان ملل قرار گرفت. پذیرش خلع سلاح شیمیایی توسط بشار اسد بعد از تهدید دولت وقت آمریکا به حمله و خودداری از اجرای کامل آن نیز تقویت کننده صحت استفاده از تسلیحات شیمیایی توسط دولت سوریه است.

دولت های غربی و به طور مشخص آمریکا ، فرانسه و بریتانیا  ابتدا اعلام کردند بر اساس ارزیابی آنها در حمله هوایی یادشده از بمب شیمیایی استفاده شده است. دولت سوریه این ادعا را تکذیب کرد که با حمایت دولت های روسیه و ایران همراه شد. دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا با انتشار یک سری توئیتر  حکومت های ایران و روسیه را علاوه بر بشار اسد هدف قرار داد و اعلام کرد که آنها هزینه پرداخت می کنند.

دولت روسیه نیز در واکنش با تهاجم کلامی به دولت آمریکا در ابتدا مدعی شد اساسا هیچ حمله شیمیایی در دوما واقع نشده و این اتفاق سناریوسازی دستگاه امنیتی بریتانیا بوده است. اما بعدا روس ها اظهار داشتند چندین محموله از مواد شیمیایی نظامی  در مراکز وابسته به گروه های مخالف سوری در دوما کشف کرده اند.

مهلت چند روزه دولت آمریکا برای بررسی چگونگی واکنش باعث  تنش ها بین مفامات کرملین و کاخ سفید را به اوج رساند. تهدید روسیه به  هدف قرار دادن موشک های آمریکا و واکنش متقابل ترامپ بر دقیق بودن موشک های این کشور برای مدتی بازار گمانه زنی ها پیرامون برخورد مستقیم نظامی آمریکا و روسیه را داغ کرد. در نهایت سه کشور آمریکا، فرانسه و بریتانیا در اقدامی هماهنگ با شلیک ۱۰۵ موشک سه  نقطه مرکز تحقیقاتی برزه واقع در اطراف دمشق، انبارهای مهمات ارتش سوریه در ۱۵ مایلی مرکز استان حمص و پایگاه‌های گارد ریاست‌جمهوری و لشکر چهارم ارتش سوریه در اطراف دمشق را هدف قرار داده و این مراکز تقریبا به صورت کامل تخریب شدند. ارتش سوریه و مقامات نظامی روسیه مدعی شدند که بین ۵۰ تا ۷۰ عدد از موشک ها توسط سپر دفاعی مهار شدند، اما مقامات پنتاگون اعلام کردند که تمامی موشک ها با موفقیت به هدف ها اصابت کردند.

با رصد کردن موضعگیری ها و اطلاعات منتشر شده می توان نتیجه گرفت که هدف سه کشور انجام عملیات  نظامی محدود با رویکرد تاکتیکی  بود تا در برابر اقدامات بشار اسد در استفاده از بمب شیمیایی و تسلیحات کشتار جمعی با در نظر گرفتن خطوط قرمز روسیه در سوریه ایجاد بازدارندگی کند. بر خلاف اظهارات اولیه ترامپ، فرماندهان نظامی آمریکا و در راس آنها جیمز متیس وزیر دفاع توانستند رئیس جمهور را قانع کنند که عملیات تنبیهی در سطحی طراحی و اجرا شود که  منجر به افزایش زیاد تنش با روسیه نگردد. دولت های فرانسه و بریتانیا نیز ملاحظات مشابهی داشتند.

بررسی پیامد های این اتفاق را در محور های زیر می توان دسته بندی کرد:

  • انگیزه اصلی

برخی ادعای مقامات آمریکا در حساسیت نسبت به بمب شیمیایی را زیر سئوال برده اند و حمله صورت گرفته را بهانه جویی برای تقویت موضع مخالفان سوری و حتی تروریست ها بشمار آورده اند. این ادعا ها فاقد مستند بوده و بیشتر ناشی از تئوری توطئه است. اگرچه نمی شود به شکل  قطعی ان را رد کرد، اما شواهد نشان می دهد غرب نسبت به استفاده از بمب شیمیایی در مجموع حساسیت بیشتری از روسیه دارد. علاوه بر این گسترش استفاده از این تسلیحات مخرب با توجه به فعالیت های تروریست ها در کشور های غربی تهدیدات جدی را متوجه امنیت ملی آنها می کنند. البته روابط تیره بین دولت روسیه و دولت های سه گانه فوق  (بخصوص اختلاف دولت بریتانیا بر سر جاسوس روسی مسموم شده در لندن با گاز سمی)   بی تاثیر نیست ، اما با توجه به مواضع رهبران آنها که هر سه  منتقد  مداخله در سوریه بوده و تاکیدی بر کناره گیری بشار از قدرت نداشتند دیگر مولفه ای است که احتمال صحت ادعای آنها را افزایش می دهد. اما این حرکت اگرچه توان دولت سوریه در استفاده از تسلیحات شیمیایی را کاهش داد اما ان را به صورت کامل از بین نبرده و تضمینی هم وجود ندارد که بازدارندگی آن موثر واقع شود، همانطور که حمله به خاطر استفاده از بمب های شیمیایی در خان شیخون حدود یک سال پیش مانع از استفاده مجدد ادعایی نشد.

 

  • ابعاد نظامی

ارزیابی ها از میزان و دامنه این حرکت  متفاوت بوده است. اما با توجه به فکت ها برد این حمله را می توان بین  دو قطب “اقدام نمایشی و نمادین” و ” اقدام بزرگ” ارزیابی کرد  که هم بشار اسد و متحدان منطقه ای اش در حدی محدود تنبیه شوند و هم روسیه بداند که غرب تحت تاثیر تهدید ها از صحنه کنار نمی کشد. حتی شاید بتوان گفت مخاطب اصلی ولادیمیر پوتین بود که انتظار دارد غرب ساماندهی سوریه را به روسیه واگذار کرده و موازنه قوای بعد از سقوط شوروی با دادن امتیازاتی به روسیه تغییر کند. ترامپ به دنبال خروج  نظامی های آمریکا  از سوریه است و هدف این برخورد تغییر حکومت سوریه و یا تاثیرگذاری مستقیم در روند تحولات جنگ داخلی نبود.

 

  • قوانین جهانی

سه کشور غربی با حمله خود قوانین جهانی در شورای امنیت سازمان ملل را نقض کردند. اما توجه به این قانون شکنی فقط یک جنبه مساله را روشن می سازد. قواعد حقوقی زمانی ارزش دارند که مضمون شکلی و مفاد آنها با کارکردی که برای آن تعریف شده مطابقت داشته باشد. نگاه پوزیتویستی و ظاهر گرا به قانون کاستی های خودش را دارد. مشکل اصلی فعلی بن بست در شورای امنیت سازمان ملل با جانبداری روسیه از حکومت جنایتکار سوریه است. دولت سوریه با راه اندازی کشتار جمعی بر اساس شاخص های حکمرانی درست، مشروعیتش را از دست داده است. وقتی دولت روسیه با بهره گیری از حق وتو ظرفیت عمل را از جامعه جهانی سلب کرده است، جامعه جهانی در تنگنای حقوقی قرار گرفته است.  حمایت اکثریت دولت های دنیا از حمله موشکی به سوریه در همین چارچوب قابل درک است. در فاجعه خان شیخون معلوم شد که دست های حکومت سوریه به آن جنایت آلوده بوده است، اما مقامات کرملین با جانبداری های خود مانع شدند که سازمان ملل اقدامات تنبهیی و جبرانی موثری داشته باشد. البته  برخورد مشابهی را دولت آمریکا با طرفداری از اسرائیل دارد. بنابراین ریشه یابی مشکل روشن می سازد که  بن بست موجود در شورای امنیت سازمان ملل معضل اصلی است که به نوبه خود نیازمند سلب حق وتو و تغییر در ساختار تصمیم گیری سازمان ملل است تا قدرت های بزرگ قوانین جهانی را بازیچه مقاصد سیاسی خود نکنند.

 

  • تاثیرات در سوریه

حمله نظامی محدود صورت گرفته تاثیر چندانی در معادلات میدانی سوریه ندارد و اساسا چنین هدفی را تعقیب نمی کرد. همانطور که ترامپ در موضع گیری هایش روشن ساخت آمریکا برنامه ای برای سوریه ندارد و به صورت دو فاکتو تداوم حکمرانی بشار اسد پذیرفته شده و فعلا کوشش می شود محدوده بی رحمی و جباریت سیاسی دولت وی کمتر شود. هدف حملات ساقط کردن بشار اسد و تقویت موضع مخالفانش نبود. مخالفان سوری اعم از معتدل ها و اسلام گرایان جهانی نیز هیچیک برخورد مثبتی با  اقدام یادشده نداشتند و تاثیر آن را ناچیز دانستند. حتی این حمله کل ظرفیت های تسلیحات شیمیایی سوریه را نیز از بین نبرده است. طبق روایت برخی از مقامات نظامی جدا شده سوریه هنوز مراکز دیگری وجود دارند و این فناوری نیز قابل بازسازی است. به نظر می رسد در تداوم روند حاکم بر سال گذشته حکومت اسد به پیشروی در بازپس گیری مناطق اشغال شده ادامه دهد.  تنها شکل گیری توافق بین کشور های غربی با ترکیه و بلوک همسو با عربستان سعودی و داشتن اراده برای تحقق این توافق می تواند معادلات کنونی را تغییر دهد که فعلا چنین چیزی در چشم انداز پیش رو مشاهده نمی شود.

 

بنابراین می توان گفت مانگارترین پسامد حمله موشکی آمریکا، فرانسه و بریتانیا به سوریه، تشدید منازعات با روسیه  و افزایش احتمال بازگشت مناسبات جنگ سردی است. اکنون روابط آمریکا و روسیه در بد ترین حالت بعد از فروپاشی شوروی قرار دارد. اتفاقات و موضع گیری های طرفین در جریان تحقیقات  هیات ۹ نفره کارشناسی سازمان منع اشاعه تسلیحات شیمیایی  نشان می دهد که ماجرا تمام نشده و رویارویی طرفین در مسیر کشمکش سیاسی و کلامی تداوم یافته است. البته خویشتن داری آمریکا از هدف قرار دادن نقاطی که روسیه به آنها حساس بود و تحرکات مقامات روسی نشان می دهد هر دو دولت تمایلی به رویارویی مستقیم نظامی ندارند و ازاین رو تشدید سطح تنش ها ممکن است در شرایطی متوقف شود. اما بر اساس داده های موجود و کنش ها و واکنش های کنونی می توان  انفجار ها در دوما را نقطه عطفی در افزایش درگیری بین روسیه و غرب بشمار آورد که در آینده پیش دیدنی احتمال مهار آن بالا ارزیابی نمی شود.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.