اورژانسی شدن برجام

دونالد ترامپ بالاخره بعد از کش و قوس های بسیار  تعلیق تحریم های هسته ای ایران را برای چهار ماه دیگر تمدید کرده و در عین حال  بار دیگر  پایبندی جمهوری اسلامی به اجرای تعهدات خود در برجام را تایید نکرد. اگرچه این تصمیم ترامپ نگرانی های پدید آمده در عرصه های سیاست بین الملل و اقتصادی ایران را تا حدی نه چندان پر دامنه تعدیل کرد ،اما برجام را بیش از پیش لرزان ساخت. ترامپ در موعد قبلی به کنگره آمریکا فرصت داد تا اصلاحیه ای در خصوص برجام تدوین کند و تهدید کرد در غیر این صورت تعهدی به تداوم پذیرش برجام نخواهد داشت.

کنگره در فرصت مقرر نتوانست طرحی را ارائه نماید. ترامپ با عدول از موضع گیری اولیه خود با تمدید دوباره تعلیق تحریم ها تصریح کرد که برای آخرین بار چنین کاری انجام می دهد و در صورت عدم اصلاح برجام در موعد چهار ماهه بعدی از برجام خارج خواهد شد. البته این تصمیم ترامپ محصول برایند نظرات متفاوت در دولت آمریکا بود. بخشی از کابینه نظیر تیلرسون وزیر خارجه و مکمستر مشاور امنیت ملی موافق خروج از برجام در این مقطع نبودند.  محور های مورد نظر ترامپ برای تغییر مفاد کنونی برجام بشرح زیر هستند:

  • بایستی از ایران بخواهد اجازه بازرسی‌های نظامی در تمامی سایت‌های مورد درخواست بازرسان بین‌المللی را بدهد.
  • بایستی تضمین کند ایران هرگز حتی به ساخت سلاح هسته‌ای نزدیک نمی‌شود.
  • بر خلاف این توافق هسته‌ای مفاد آن طرح نبایستی تاریخ انقضا داشته باشند. سیاست من این است که تمامی مسیرهای ایران برای دستیابی به بمب، نه برای ده سال بلکه برای همیشه بسته شوند.
  • این طرح بایستی به صراحت -برای اولین بار- در قوانین آمریکا ذکر کند که موشک‌های دوربرد و برنامه‌های تسلیحات اتمی، جداناپذیر هستند و ساخت و آزمایش موشک‌ توسط ایران بایستی مشمول تحریم‌های شدید شود

آنگونه که مقامات ارشد کاخ سفید اظهار داشته اند مخاطب تقاضای تغییر برجام دولت ایران نیست، بلکه وی از شرکای اروپایی انتظار دارد که خواسته های وی را تامین کنند. ترامپ همچنین از کشور های اروپایی خواسته است تا فشار ها واقدامات تنبیهی بیشتری در خصوص برنامه موشکی جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران و نهاد های مسئول در نقض حقوق بشر اعمال کنند.

جمهوری اسلامی همانگونه که انتظار می رفت به شکلی رسمی با هرگونه بازنگری در برجام مخالفت کرد. مقامات دولت های روسیه و چین نیز در مخالفت با خواسته های ترامپ تاکید کرده اند. اگرچه اتحادیه اروپا هنوز به شکل رسمی به تقاضای ترامپ واکنش نشان نداده است، اما بررسی موضع گیری های پراکنده دولت های اروپایی روشن می سازد که آنها تمایلی به تغییر در برجام نداشته و از شکل کنونی آن راضی هستند. در واقع اتحادیه اروپا برجام را دستاورد خود در خاورمیانه می داند و خواهان حفظ آن است.

این مساله و تاکید بخش های مهمی از هیات حاکمه آمریکا در حفظ همگرایی با اروپا عامل مهمی در تصمیم ترامپ در باقی ماندن دولت آمریکا در برجام داشته است. ترامپ در مواجهه با این مانع کوشیده است تا مزایای برجام برای جمهوری اسلامی را حداقل سازد و در این خصوص موفقیت های نسبی غیر قابل انکاری داشته است. عباس عراقچی از تیم مذاکره کننده هسته ای ایران نیز تایید کرده است که ترامپ جلوی سرمایه گذاری بلند مدت خارجی در ایران را گرفته است. به نظر می رسد اخلال در سرمایه گذاری در اقتصاد ایران و گسترش فضای عدم قطعیت بیش از ارزیابی عراقچی بوده و نه تنها سرمایه گذاری خارجی در میان مدت و بلند مدت را متاثر ساخته بلکه تاثیر کاهنده بر سرمایه گذاری داخلی و دوری طولانی اقتصاد ایران از رونق فضای کسب و کار داشته است.

اما آنچنان که مشخص است، ترامپ رضایت به این مساله ندارد  ومی خواهد یکی از وعده های انتخاباتی خود در اصلاح برجام را تحقق بخشد که از دید وی یکی از بدترین قرارداد های خارجی در طول تاریخ آمریکا است.

در کنار این تمایل شخصی عواملی دیگری نیز در صحنه سیاسی آمریکا وجود دارد که  خواست بازنگری در مفاد برجام را تقویت کرده است.

هیات حاکمه آمریکا در زمان اوباما با این تصور در انعقاد توافق هسته ای جامع با جمهوری اسلامی انعطاف نشان داد که این توافق منجر به تعدیل تدریجی رفتار جمهوری اسلامی در عرصه جهانی و منطقه ای شود. آنها بر روی تسری فضای مذاکره ای برجام بر دیگر حوزه های مناقشه حساب کرده بودند. تداوم راهبرد سیاست خارجی تقابلی و دشمن محور از سوی بخش مسلط قدرت جمهوری اسلامی و ناکامی روحانی در گسترش تنش زدایی به حوزه های دیگر و متوقف ماندن برجام در سطح یک امر موردی باعث شده است تا کفه ترازو به نفع منتقدان برجام در آمریکا سنگین شود. همچنین افزایش سطح تنش بین دولت های ایران و آمریکا در فضای پساداعش در خاور میانه دیگر مولفه ای است که به نفع این روند عمل می کند.

ولی در خصوص اینکه چگونه به  هدف رسید، در هیات حاکمه آمریکا اختلاف نظر وجود دارد. اقلیتی مانند ترامپ  به  خروج از برجام با هزینه فاصله گرفتن از اروپا نظر مثبت دارند. اما اکثرا در فکر چاره اندیشی مشترک با اروپا هستند.

باب کروکر رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا و از چهره های برجسته جمهوری خواهان با سناتور بن کاردین از حزب دمکرات کمیته فراجناحی تشکیل داده اند تا راهکاری مناسب پیدا کنند. تمرکز آنها بیشتر بر ایجاد مسیر موازی برای اعمال تحریم های تازه مشترک با اتحادیه اروپا  و دست نزدن به چارچوب کنونی برجام است.

اروپا بعید به نظر می رسد تن به خواسته های ترامپ در خصوص اصلاح برجام بدهد. اصرار بر بازنگری در برجام و مشروط کردن بقای آن با توجه به مواضع جمهوری اسلامی و دولت های روسیه و چین عملا به فروپاشی برنامه مشترک توافق جامع اتمی منجر می شود. اروپا نیز نسبت به قدرت گرفتن جمهوری اسلامی در منطقه و برنامه های نظامی آن ملاحظات مشترکی با دولت آمریکا دارد اما می خواهد این مساله در چارچوبی جداگانه و پرهیز از شتابزدگی در برخورد های تنبیهی حل و فصل شود. در این راستا دولت های عربستان سعودی و اسرائیل نیز با لابیگری به پشتیبانی از اصلاح برجام پرداخته اند.

بدینترتیب سرنوشت برجام در سه ضلعی مذاکرات آتی بین کنگره  و دولت آمریکا ، گفتگو های  اروپا و آمریکا  و تعاملات روسیه و غرب مشخص می شود.

ن زور آزمائی بین دولت های ایران و آمریکا و گفتگو های جداگانه بین طرف ها و از همه مهتر تهدید ترامپ به خروج از برجام باعث شده تا  ناپایداری برجام تشدید شده و حیات آینده این توافق چندجانبه به طور جدی  زیر سئوال برود. همچنین مزیت ها و جذابیت های برجام برای ایران و بخصوص افکار عمومی نیز کاهش یابد. در واقع برجام الان حکم بیماری را دارد که در بخش اورژانس بیمارستان بستری شده است.

مقامات حکومت ایران از هر دو جناح که ابتدا تصور می کردند، ترامپ از برجام خارج خواهد شد، اکنون تداوم تعلیق تحریم های هسته ای را موفقیتی برای خود ارزیابی می کنند. اما در واقع این وضعیت موقت و شکننده است. اگرچه نوسانات ترامپ در موضعگیری ها، عملی شدن  تهدید وی را با تردید مواجه می سازد، اما او صریح تر از قبل بر روی اصلاح برجام پافشاری کرده است. از آنجا که  تقاضا های وی قابلیت تحقق ندارند لذا راهی جز خروج از برجام برای ترامپ باقی نمی ماند. منتهی تصمیم گیری در این خصوص در انحصار ترامپ نیست و دیگر بخش های هیات حاکمه به مانند وی مساله را ساده ارزیابی نمی کنند.

ممکن است توافق اروپا برای اعمال تحریم های تازه در خصوص سیاست های منطقه ای و موشکی جمهوری اسلامی در قالبی جدید ترامپ را به تجدید نظر وادارد. منتهی تحقق این سناریو نیازمند ان است که هدف تهدید کنونی ترامپ افزایش فشار بر اروپا باشد. در غیر این صورت با خروج آمریکا ، برجام دیگر موضوعیتش را از دست می دهد. بر اساس مکانیزم “چکاندن ماشه” تحریم های کمرشکن آمریکا بر می گردد. می توان پیشبینی کرد دول اروپایی باقی بمانند اما حضور آنها ریسک بزرگ معاملات بانکی، تجاری و اقتصادی شرکت ها با ایران را کاهش نمی دهد .ازاینرو وضعیت غیر عادی  اقتصاد ایران غیر تشدید شده و عملا امتیاز برجام برای حکومت ایران به حداقل می رسد. مقامات حکومت همانگونه که اعلام کرده اند برنامه هایی را در دستور کار دارند که می توان سرفصل مشترک آنها را توسعه فعالیت های هسته ای تا مرز خطوط قرمز اروپایی ها دانست و همچنین افزایش فعالیت های حساس در خاورمیانه تا از این طریق مانعی در برابر فشار های آمریکا ایجاد کنند. کارسازی این سیاست ها در مقایسه با تشدید بحران اقتصادی معلوم نبوده و حتی در صورت موفقیت اروپا و آمریکا دراعمال تحریم های سنگین در مسیری جدید، نرمش قهرمانانه در برنامه موشکی نیز بعید نیست.

ماه های آینده برای برجام که اینک بستری شده است، حساس تر از قبل شده و ممکن است به مرگ زودرس آن منجر شود.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.