رفسنجانی و کارگردانی رهبری خامنه ای

انتشار فیلم ۱۹ دقیقه ای از مجلس خبرگان ابعاد تازه ای از چگونگی انتخاب خامنه ای را آشکار ساخت. اطلاعات جدید، نقش محوری اکبر هاشمی رفسنجانی در تعیین خامنه ای در جایگاه رهبری را روشن می سازد. رفسنجانی در زمان حیات بار ها و بار ها به این واقعیت اذعان داشت و مستقیم  وغیر مستقیم نقش آفرینی خود در انتخاب و تثبیت رهبری خامنه ای را متذکر می شد. اما اصول گرایان افراطی و مدافعان ولایت مطلقه خامنه ای با رد ادعاهای وی می کوشیدند رهبری خامنه ای را امری از پیش قطعی شده و گریز ناپذیر بر اساس تمایل اکثریت اعضا مجلس خبرگان جلوه دهند که بیان خاطره رفسنجانی در ایجاد آن نقش تعیین کننده نداشته است.

اما این فیلم نشان می دهد مجموعه موضعگیری های رفسنجانی تاثیر مهمی در رهبر شدن خامنه ای داشته و به نوعی وی  کارگردانی صحنه را بر عهده داشته است. رفسنجانی ابتدا نظر به جانشینی آیت الله منتظری داشت و با اصرار وی قائم مقامی ایشان در سال ۱۳۶۴ در مجلس خبرگان تصویب شد. اما در ادامه و بخصوص در سال ۱۳۶۵ بعد از ماجرای مک فارلین با آیت الله منتظری زاویه پیدا کرد. آخرین نامه های سید مهدی هاشمی به آیت الله منتظری حاکی از این این جمعبندی است که اکبر هاشمی رفسنجانی و سید احمد خمینی در پی برخورد با وی بوده و نمی خواهند مشکل حل شود. احمد خمینی با جمع بندی غلط از ماجرا فکر می کرد با کنار گذاشتن آیت الله منتظری از جانشینی، زمینه برای رهبری وی بعد از پدرش مساعد می شود. برخی از شنیده ها و مواضع تایید نشده نشان از هماهنگی سید احمد خمینی و اکبر هاشمی رفسنجانی در برکناری آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری دارد. اما انتشار فیلم بخش هایی از جلسه مجلس خبرگان آشکار می سازد که رفسنجانی در فضای بعد از استعفای تحمیلی آیت الله منتظری برنامه ای متفاوت با سید احمد خمینی داشته و در اندیشه رهبر کردن سید علی خامنه ای بوده است. دلایل  کارگردانی رفسنجانی در  جلسه جلوس خامنه ای به مسند ولایت فقیه  را می توان بشرح زیر دسته بندی کرد:

  • نمایشی بودن پیشنهاد شورای رهبری

تا پیش از این در روایت رسمی توضیح داده می شد که مسئولان طراز اول نظام نظر به رهبری شورایی داشتند که با مخالفت اکثریت اعضاء مجلس خبرگان منتفی می شود. رفسنجانی در خاطرات خود در تاریخ از روز ۱۴ خردا د۱۳۶۸ می گوید :« قبلا در مشورت‌های سران قوا و جمعی دیگر از بزرگان به این نتیجه رسیده بودیم که شورایی مرکب از آیات خامنه‌ای، موسوی اردبیلی و مشکینی رهبری را به عهده بگیرند». اما آنچه در فیلم ۱۹ دقیقه ای مشاهده می شود نادرست بودن این ادعا را نمایان می سازد. هیچ اراده جدی در مجلس خبرگان برای دفاع از رهبری شورایی دیده نمی شود. ابراهیم امینی با توجه به حذف شورای رهبری در اصلاحات پیشنهادی شورای بازنگری قانون اساسی، رسما خواهان کنار گذاشته شدن رهبری شورایی می شود! در حالی که استدلال وی کاملا مخدوش بوده و از منظر فقهی نیز باطل است. پیشنهاد حذف رهبری شورایی در حد پیشنویس پیشنهادی شورای بازنگری بوده و تا زمانی که مورد تایید ملت قرار نمی گرفته ارزش قانونی نداشته است. مبنای عمل تا قبل از تصویب تغییر در قانون اساسی، قانون اساسی مصوب سال ۵۸ بوده است. رفسنجانی و خامنه ای که مدعی موافقت با رهبری شورایی بودند هیچکدام در دفاع از شورایی شدن ولایت فقیه بعد از آیت الله خمینی سخن نگفتند. برخورد آنها این تصور را قوت می بخشد که نه تنها جدیتی در بحث شورایی نداشتند بلکه طرح ضعیف این ادعا تعارفی مقدماتی برای جلو بردن گزینه اصلی و برخورد پیچیده برای اختفای برنامه مورد نظر بوده است. آنها اگر واقعا به دنبال رهبری شورایی بودند با توجه به نفوذ شان در مجلس خبرگان و حرف شنوی برخی از نمایندگان از آنها می بایست به صورت جدی به دفاع از رهبری شورایی و اقناع نمایندگان می پرداختند. رفسنجانی پیش از آنکه خامنه ای نطقش را شروع کند، این نکته را به وی تذکر می دهد که شما باید از رهبری شورایی دفاع کنید. اما این اتفاق زمانی است که عملا موضوع منتفی شده و حکم نذر روغن ریخته برای امام زاده را دارد. رفسنجانی بعد از این صحبت و در حالی که انتظار می رود به صورت محکم از رهبری شورایی دفاع کند به ناگاه به رفع شبهات از رهبری خامنه ای می پردازد. !بدینرتیب عدم دفاع از رهبری شورایی باعث شد تا اکثریت خبرگان در شرایط استیصال ایجاد شده به سمت رهبری فردی و در نتیجه انتخاب ناگزیر یکی از سران سه قوه سوق داده شوند. همچنین سکوت  رفسنجانی و خامنه ای در خصوص رهبری فردی نیز می تواند عملی هوشمندانه برای ترغیب بیشتر خبرگان به سمت مقصد طراحی شده ارزیابی شود. دفاع هر کدام از آنها می توانست موجب سوء ظن شود.

  • اداره ضعیف و حسنقلیخانی مجلس

این فیلم ۱۹ دقیقه نشان می دهد  ضای جلسه و تصمیم گیری با بی نظمی گسترده همراه بوده و آئین نامه اجرای جلسات عملا اجرا نشده است. فضا کاملا با هرج و مرج همراه است. افراد متعددی همزمان صحبت می کنند و کنترل جلسه از دست هیات رئیسه خارج شده است. ساز و کار شمارش آراء معلوم نیست  و اصلا تناسب با اهمیت و حساسیت جلسه ندارد و بیشتر یک رفتار محفلی را نشان می دهد. اما مهمترین ایراد قضیه عدم استفاده از رای مخفی است که لازمه تصمیم گیری درست و اصولی است. در  انتخاب روسای مجلس در جمهوری اسلامی از شیوه رای گیری مخفی استفاده می شود اما در کمال تعجب در این جلسه که  نفر اول ساختار قدرت انتخاب می شود، رای  گیری علنی است و طبیعتا تعارفات  افراد تصمیم آنها را دستخوش قرار می دهد. به عنوان مثال همین فیلم نشان می دهد که برخی ابتدا موقع رای گیری برای خامنه ای نشسته بودند اما بعدا تحت تاثیر فضا سازی  ایستاده و موافقت خود را با رهبری او اعلام کردند. این نحوه ضعیف اداره جلسه که فرصت بحث منطقی و تصمیم گیری سنجیده را سلب کرده و حس استیصال و سردرگمی را تشدید می کند، می تواند بخشی از سناریو برای جا انداختن طرح مورد نظر باشد.

  • میدان داری فعالانه رفسنجانی

این فیلم به خوبی نقش بالا و موثر رفسنجانی در انتخاب خامنه ای به عنوان جانشین آیت الله خمینی را روشن می سازد و تایید کننده این فرضیه است که وی پیش از جلسه این طرح را داشته و با در درست گرفتن مدیریت جلسه  برنامه اش را پیاده کرده است. در حالی که علی مشکینی رئیس مجلس خبرگان بود اما فیلم ۱۹ دقیقه ای نشان می دهد که اداره جلسه عملا در اختیار رفسنجانی بوده و او حاکم مطلق است. خامنه ای در ابتدای نطقش اشاره به صحبت خصوصی با رفسنجانی در یک هفته یا ده روز قبل از جلسه مجلس خبرگان می کند که در آنجا پیشنهاد رفسنجانی برای رهبر شدن را رد کرده است! این عبارت که با سکوت و عدم تکذیب رفسنجانی مواجه می شود، هم سندی محکم در  نمایشی بودن طرح شورای رهبری است و هم روشن کننده برنامه رفسنجانی برای اداره نهاد ولایت فقیه بعد از آیت الله خمینی.

رفسنجانی در ادامه جلسه در پی درخواست محسن مجتهد شبستری خاطراتی را از آیت الله خمینی نقل می کند که یکی با حضور روسای سه قوه و نخست وزیر بوده و دیگری خصوصی با بنیانگذار جمهوری اسلامی بوده است. این اشارات در تناقض با وصیت نامه آیت الله خمینی است که در ابتدای جلسه قرائت شده بود. آیت الله خمینی به صراحت هر کونه انتساب نقل قول به وی که در زمان حیاتش در رسانه های کثیر انتشار منتشر نشده است، را فاقد اعتبار و حجیت اعلام می کند. رفسنجانی با طرح اینکه شاهدانی دارد سعی می کند تناقض ادعایش با وصیت نامه آیت الله خمینی را توجیه کند که به لحاظ منطقی غیر قابل قبول است. ادعای وی که آیت الله خمینی نظر به رهبری خامنه ای داشته نقش مهمی در تصمیم مجلس خبرگان ایفا می کند. وی با این کار و خرج کردن از آیت الله خمینی، قبای ولایت را پیشاپیش به تن خامنه ای می نشاند.

موضوع مهم دیگر این ماجا چگونگی طرح درخواست محسن مجتهد شبستری است که این خاطره را می دانسته است! در صورتی که طبق ادعای رفسنجانی ، خامنه ای حاضران را از نقل و پخش نظر آیت الله خمینی در آن خصوص منع کرده بود. طبیعتا موسوی اردبیلی و میرحسین موسوی به دلیل تعلق به جناح چپ نظام تمایلی به علنی سازی این موضوع نداشتند. آنها بعدا نیز هیچگاه درستی این خاطره را تایید نکردند. بنابراین رفسنجانی و خامنه ای در مظان اتهام قرار می  گیرند که با علنی سازی این موضوع و چه بسا طرح آن با افرادی نظیر مجتهد شبستری  برای جا انداختن رهبری خامنه ای زمینه سازی کرده اند. بررسی درستی این ادعا محتاج مطلب جداگانه ای است اما یکی دیگر از دلایل عدم مشروعیت قانونی انتخاب خامنه ای طرح این ادعای باطل و غیر قابل قبول بر مبنای وصیت نامه آیت الله خمینی است.

  • تایید توان اجتهادی بالای خامنه ای

رفسنجانی در ادامه و جایی که خامنه ای عدم شناسایی اجتهاد و تخصصش در استنباط های شرعی را طرح می کند وارد می شود  و با دادن شهادت مدعی می شود که خامنه ای  تخصص و قدرت استخراج احکام را دارد و فقط نیازمند وقت و مشاوره از سوی فقهای مسلط بر موضوعات مورد نیاز است. حال مستقل از اینکه اساسا خبرویت و دانش فقهی رفسنجانی در سطح بالایی نبوده و شهادت وی از جنبه تخصصی فاقد ارزش است، اما این ادعا نیز در پوشش دادن به ضعف فاحش موقعیت فقهی و اجتهادی خامنه ای و زمینه سازی برای  ادعای مرجعیت کاذب وی در آینده نیز موثر بوده است.

بنابراین با مجموعه این توضیحات می توان نتیجه گرفت احتمال رهبری خامنه ای بدون حمایت فعال رفسنجانی ضعیف بوده وی در این رویداد نقش موثری ایفا کرده است. همچنین او پیش از برگزاری جلسه طرح رهبر کردن خامنه ای را مد نظر داشته و پرداختن به بحث شورای رهبری با کارگزاران ارشد نظام طرحی تاکتیکی و با هدف حساسیت زدایی بوده تا در زمان مورد نظر  تصمیم برای رهبری خامنه ای در مجلس خبرگان اتخاذ شود.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در پژوهش‌های تاریخی, مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.