دعوت مجمع دانشجویی عدالت خواه دانشگاه تهران از سید علی خامنه ای برای حضور در دانشگاه و پاسخگویی نسبت به مشکلات و کارنامه نظام در آستانه چهل سالگی رویدادی مهم در عرصه سیاسی ایران بود. موضع گیری این تشکل دانشجویی که با نظرات محمود احمدی نژاد همسویی دارد، در امتداد نامه جمعی از دانشجویان اصول گرا قابل تفسیر است که چندی پیش با صدور بیانیه انتقادی محدوده اعتراض به وضعیت موجود سیاسی را گسترش دادند. امضا کنندگان بیانیه یادشده عمدتا از مسئولان و فعالان سابق و فعلی بسیج های دانشجویی و تشکل های اصول گرا بودند.
اگرچه مواضع آنها در چارچوب کلان گفتمان اصول گرایی است و از مفاهیم روشنفکری و دمکراسی خواهی تهی است، اما در تشدید بحران مشروعیت نظام و ریزش پایگاه اجتماعی نهاد ولایت فقیه تاثیرگذار است و پیامد آن مستقل از خواست آنها تقویت گفتمان اپوزیسونل است.
اکنون با توجه به انتشار گزارش هایی در پایگاه های اطلاع رسانی رهبری در خصوص دیدارها با دانشجویان و دانشگاهیان و برخورد تبلیغاتی صداو سیما در این خصوص معلوم می شود که دعوت یادشده برای خامنه ای چالش ساز شده است. ازاینرو گردانندگان بیت رهبری ، چاره را در برخوردی شتابزده یافته اند تا با انتشار فهرست دیدار ها و جلسات وی با دانشجویان در طول دوران ۴۰ ساله بعد از انقلاب مدعی شوند که وی همیشه پاسخگوی دانشجویان بوده است!
وب سایت دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای مطلبی با عنوان ” ۴ سال پاسخگویی” منتشر کرده که حاوی گزارشی اجمالی از جواب های خامنه ای به برخی از پرسش های دانشجویان در دوران ریاست جمهوری و رهبری وی است. همزمان صداو سیما نیز گزارش تصویری تبلیغاتی از جلسات دانشجویی و دانشگاهی رهبری پخش کرده و با مانور دادن بر روی ۲۴۶ دیدار دانشگاهی، سعی کرده خامنه ای را فردی ملتزم به پاسخگویی در برابر دانشجویان و اساتید جلوه بدهد!جزوه دیگری نیز در وب سیاست خامنه ای منتشر شده که به صورت تفصیلی متن کامل پاسخ های خامنه ای به سئوالات دانشجویان در ۹ دیدار در حد فاصل سال های ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۲ را بازتاب داده است.
وجه مشترک همه این اقدامات زیر سئوال بردن انتقاد به رهبری از موضع عدم پاسخگویی است و با تصویرپردازی های خاص کوشش شده تا حضور و تعامل های خامنه ای با جامعه دانشگاهی راضی کننده به نظر برسد .بخصوص با دادن آمار های کمی و برجسته کردن تعداد زیاد جلسات که به طور متوسط در دوره رهبری ۲۹ ساله وی ۹ عدد در سال بوده است .
بدینترتیب معلوم می شود در فضای ناپایدار سیاسی کنونی و تشدید وخامت بحران اقتصادی، مسئولان نهاد ولایت فقیه عدم پاسخگویی را باعث آسیب پذیری خامنه ای دانسته ،می کوشند برای وی کارنامه ای درست کنند و با پروپاگاندا و تبلیغات در جامعه و فضای رسانه ای جابیندازند.
اما دست آنها خالی است و با ردیف کردن سیاهه ای از دیدار های تشریفاتی و رسمی نمی توانند از پس چالش پاسخگویی رهبری و ضعف بزرگ وی در این خصوص بربیایند.
خامنه ای از زمانی که رهبر شده است تا الان که ۲۹ سال می گذرد، حاضر نشده است خود را در برابر سئوالات رسانه های داخلی و خارجی قرار دهد. از این زاویه بشدت مورد انتقاد قرار داشته است. همچنین نوع سخنان و موضع گیری هایش نشان می دهد که همیشه ازپاسخگویی در برابر عملکرد نظام نه تنها طفره رفته بلکه سعی کرده از موضع یک فرد بیرون از نظام که مسئولیتی در قابل اقدامات کارگزانش ندارد، در قامت یک طلبکار صحبت کرده و رهنمود بدهد.
رصد کردن تقریبا سه دهه رهبری وی روشن می سازد که او هیچگاه مسئولیت تصمیمات اصلی نظام را نپذیرفته و آنها را به دیگران نسبت داده است. همیشه اتفاقات خوب به حساب رهبری گذاشته شده و مشکلات و اشتباهات محصول اقدامات مسئولان دیگر بوده که رهبری یا از سر عدم دخالت در وظایف قانونی آنها ویا محذوریت ممانعت نکرده است. دیدارهای وی نیز حالت یک طرفه و از بالا به پایین داشته است. به صورت مهندسی شده تریبون هایی در خدمت برخی قرار گرفته که اکثریت قاطع سئوال کنندگان به لحاظ گفتمانی وسیاسی با وی هم نظر بوده اند. تعداد دانشجویانی که نظرات انتقادی ابراز کرده اند کم شمار بوده و آنها نیز در چارچوب جو خاص جلسه مجبور به خودسانسوری شده اند. خامنه ای هیچگاه در یک جلسه پرسش و پاسخ باز و حتی نیمه باز هم در دانشگاه ها حضور نیافته است. جلسات وی با دانشجویان و اساتید دانشگاه ها به صورتی مهندسی شده است که اولا وی در جایگاه یک ” رهبر فرزانه و خردمند”، ” دانای کل” ، ” مرشد و هدایت کننده” در مقابل دانشجویان قرار بگیرد ، ثانیا جلسه به گونه ای مدیریت می شود که در نهایت مهر تایید به نظام و عملکرد نهاد ولایت فقیه زده شود. با دانشجویانی که سئوال انتقادی ابراز داشته اند نیز معمولا مشابه سنت حوزه های علمیه به گونه ای برخورد می شود که گویی شبهه داشته وبا پیش فرض های غلط و یا عدم اطلاع از واقعیت ها ذهنیت نادرستی پیدا کرده اند.
تریبون دادن علنی به نظرات انتقادی که در سالیان اخیر بروز یافته است، بیشترحربه ای تبلیغاتی بوده تا وجهه یک رهبر صبور و اهل مدارا و در عین حال مظلوم از او در افکار عمومی ترسیم شود.
اما حضور رهبری در جلسات مهندسی شده با دانشگاهیان که با هدف مشروعیت آفرینی برای نهاد ولایت فقیه سازماندهی می شود، پاسخگویی در شکل درست آن نیست بلکه وی باید در جلسه ای در دانشگاه حضور پیدا کند که دانشجویان همه آزادانه فرصت شرکت در برنامه را داشته و از قبل گزینش نشده باشند.، همچنین امنیت برای بیان آزادانه وبدون ترس از پیامد ها نیز برقرار باشد .
پاسخگویی فراتر از پرسش و پاسخ است. از آنجاییکه اظهارات اخیر خامنه ای نشان می دهد که وضعیت نابسامان اوضاع را قبول دارد، لذا به عنوان کسی که بیشترین اختیارات در قلمرو حکومتی را دارد و با مداخله های گسترده و تمام نشدنی تقریبا سیاست گذاری در همه حوزه های کشور را در دست گرفته است، باید اقدامی انجام دهد و به تصحیح خطاها بپردازد و یا حداقل مسئولیت خودش در مشکلات را بپذیرد. اما رهبری بر عکس با فراکنی و دامن زدن به نظریه ئوطئه خود را از مسئولیت در قبال وضعیت فلاکت بار کشور مبرا ساخته و به گونه ای نظام را مدیریت می کند که مسئولان رده پایین تر و روسای سه قوه تنها مسئول اوضاع شناخته شوند. این برخورد از اساس با منطق پاسخگویی تعارض دارد.
در مجموع به نظر می رسد نگرانی از ریزش در جامعه هدف نهاد ولایت فقیه و تشدید آسیب پذیری خامنه ای نسبت به گریز از پاسخگویی باعث شده تا ساختن رزومه برای پاسخگویی رهبری در دستور کار گردانندگان نهاد ولایت فقیه قرار بگیرد. اما این فضاسازی های کاذب به مانند برنامه های مهندسی شده دیدار با دانشجویان و دیگر گروه ها و اقشار اجتماعی بعید است جواب بدهد وبر عکس موقعیت خامنه ای در جامعه را ضعیف تر می سازد.