چهل سالگی انقلاب بهمن ۵۷ و نیاز به انقلابی دیگر

چهلمین سالگرد انقلاب بهمن ۵۷ فرصتی برای برسی شرایط کنونی سیاسی ایران و چشم انداز راهبردهای سیاسی  مطرح برای قرار دادن کشور در مسیر درست استبحث پیرامون چگونگی ماهیت انقلاب و اینکه انحراف پیدا کرد و یا اینکه سرنوشت محتوم آن مسیر تاریخی بود که جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته پیموده است، جدلی و گسترده است.  توجه به ترکیب متنوع و متکثر نیروهای انقلابی و ارتباط فعالیت ها در انقلاب با حرکت های  پیوسته در تاریخ معاصر ایران که بعد از انقلاب مشروطه در تکاپوی قرار دادن کشور در مسیر بهبود و پیشرفت با رعایت موازین انسانی و حاکمیت قانون بودند در این بحث ضرورت دارد.

در انقلاب بهمن ۵۷ گفتمان های متفاوت و بعضا متعارضی وجود داشتند که مقصد ناهمسانی را دنبال می کردنددرست است که گرایش های غالب در هیات سنت گرایی ایدئولوژیک (تئوری ولایت فقیهو انقلاب پرولتاریا (چپ ایدئولوژیکنه ظرفیتی برای دمکراسی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش داشتند و نه منجر به توسعه پایدار می شدند، اما توان نیروهای دمکراسی خواه به پشتوانه طبقه متوسط هم کم نبود و می توانست در شرایطی رشد کندازاینرو می توان گرایش های متفاوتی برای انقلاب تعریف کرد که در فضای خاصی قابلیت قدرت گرفتن داشتنداما به لحاظ تاریخی سنت گرایان ایدئولوژیک با رهبری آیت الله خمینی در سایه حذف خونین و خشن دگراندیشان و مخالفان و جامعه توده ای سرکوب گر بر دیگران چیره یافتند و مناسبات استبدادی را در قالب شدیدتر بنیادگرایی اسلامی شیعه محور در ساختار قدرت بازسازی کردند.

بدین‌ترتیب دوگانههای متقاوتی برای تبیین انقلاب و ضدانقلاب در ارتباط با انقلاب بهمن ۵۷ قابل تعریف استجمهوری اسلامی گرایش های مخالف با قرائت بنیادگرایانه اسلامی از انقلاب را ضد انقلاب نامیده و سرسختانه آنها را در چهار دهه گذشته سرکوب کرده استضد انقلاب محور مشترک برخورد حکومت با تمامی گروه ها و کنشگران منتقد و مخالف بوده استاما از زاویه حاکمیت قانون، موازین انسانی و دولت مدرن دمکراتیک توسعه گرا جایی که جمهوری اسلامی ایستاده است و مبانی گفتمانی و سیاسی آن تناسب با ضد انقلاب داردازاینرو منطقی نیست که لزوما فرجام هر کنش و حرکت انقلابی را مشابه رویداد بهمن۵۷ رفتن به ناکجا آباد قلمداد کردتوالی انقلاب ها و ضدّ انقلاب ها در معنای عام و با درنظر گرفتن پویش انقلابی به عنوان حرکتی رو به جلو برای رسیدن به آینده ای بهتر محصول شرایط مشخص در چارچوب موازنه قوا وآرایش صف بندی های اجتماعی و سیاسی است.

 ازاین رو براساس تجارب ناکام رویکرد های اصلاح طلبانه (رفورمیستیدر ایران بعد از انقلاب ، متوقف کردن سیر قهقرایی کنونی نیازمند حرکت انقلابی است تا نهادهای پایه ای قدرت  تغییر یافته و ساختار قدرت دمکراتیک  مستقر شودمراد از انقلاب در این نگرش آخرین تحولات مفهومی، سیاسی وتاریخی است که در چارچوب انقلاب های آرام ( مخملینمبتنی بر خلق قدرت مردم در پویش مبازراتی خشونت پرهیز دسته بندی می شود.

انقلاب سیر تحول موضوعی و محتویی گسترده ای را طی کرده استاکنون اشکالی از انقلاب وجود دارد و نمی توان انقلاب های کلاسیک چون فرانسه وشوروی را تنها قرائت ممکن از انقلاب ها دانستانقلاب های مخملی و آرام که تنها در بعد شکلی بر تجمیع قدرت مردم در مبارزه بی خشونت برای پایان دادن به بقای نهاد های ناکارامد و فاسد سیاسی و استقرار نهاد های موثر و مبتنی بر عدالت و آزادی تاکید دارند، جدید ترین اصناف انقلاب هستند.  در  جدید ترین مدل های انقلابی پدیده هایی مانند خشونت ، ادعا های مبتنی بر شکل گیری انسان و جامعه طراز نوین ، یوتوپیا پنداری و تحقق سریع اهداف موضوعیت ندارندبحث اصلی تاکید بر اصلاح ناپذیری ساختار موجود و ضرورت بازسازی سیاسی دولت به معنای کلیت نظام سیاسی و روابط آن بر اساس موازین دمکراسی و اعلامیه جهانی حقوق بشر است.

چهل سالگی انقلاب بهمن ۵۷ بازتاب دهنده این واقعیت است که وارونه گرایی صورت گرفته در چهار دهه گذشته باید دستخوش تغییر کیفی شود و مسیر موجود به گونه ای دگرگون شود که انحرافات و استحاله های صورت گرفته اصلاح شوندشکل گیری فصل جدیدی در سیاست ایران بعد از اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶ و تداوم اعتراضات پراکنده صنفی و اجتماعی در کنار تشدید وخامت بحران مشروعیت و ابرچالش های متعدد شرایط را به صورت بالقوه برای حرکت انقلابی مساعد ساخته است.  تئوری انقلاب مداوم تروتسکی که البته ابتدا توسط کارل مارکس در مکتوب«خطاب به جامعۀ کمونیست‌ها» در سال ۱۸۵۰ استفاده شد، در شرایط کنونی ایران می تواند، کارساز واقع شود تا مطالبات  دو و نیم انقلاب تاریخ معاصر ایران به تعبیر عباس امانت را به سرمنزل مقصود برساند.

منتهی تحقق این رهیافت سیاسی نیازمند الزاماتی استنخست تبیین مدار حرکت انقلابی در چارچوب گذار مسالمت آمیز به دمکراسی است تا هدفگذاری نه ایجاد جامعه یوتوپیایی باشد و نه حکومت ایدئولوژیک در قالبی دیگر، بلکه تنها استقرار مردم سالاری ،حاکمیت ملی در چارچوب تحقق حقوق شهروندی و رعایت توامان توسعه و دمکراسی را در نظر داشته باشدازاینرو بر خلاف انقلاب بهمن ۵۷ نباید صرف ضدیت و مخالفت با جمهوری اسلامی مبنای تعریف نیروی انقلابی باشد، بلکه در کنار جنبه های سلبی ، موارد ایجابی نیز ارزش همسانی داشته باشددر انقلاب آینده شایسته نیست دست دوستی به هر نیرویی دراز کرد که با جمهوری اسلامی مخالف است بلکه ضمن شرط لازم باور به تغییر همه جانبه ساختار قدرت موجود ، پایبندی به موازینی چون دمکراسی، استقلال کشور و منافع مالی و سرزمینی ایران نیز بایستگی داردهمچنین از حرکتهایی چون تصفیه خشن و خونین ، پاکسازی و انتقام گیری باید اجتناب شودکسانی که در جنایت ها مشارکت داشته  ویا در غارت اموال عمومی و فساد اقتصادی سهیم بوده اند باید در دادگاه های صالح محاکمه شده ودر کنار کشف حقیقت، عدالت اجرا شوداز انقلاب جدید انتظار نمی رود که بشارت دهنده رستگاری انسان و وعده های یوتوپیایی باشد، بلکه با نگاهی واقع بینانه و در عین تعهد به آرمان ها به عنوان راهنمای عمل بدور از شعار زدگی و هیجان سالاری نهاد های دمکراسی و تحقق مشارکت عمومی سازمان یافته را تاسیس کند.

هدف و مقصد نهایی استقرار ساختار قدرت نوین مبتنی بر دمکراسی ، کرامت انسانی و رفاه اجتماعی برای آحاد ایرانیان و پایان دادن به تمامی اشکال تبعیض نهادینه شده و پوشیده استاین کنش انقلابی دریچه ای برای تشکیل جامعه مدنی مقتدر است و ضمن اتکا به خلق قدرت توده مردم در پی تقدیس توده ها و ترویج جامعه توده ای نیستحرکت انقلابی نوین ایران شایسته نیست که اسیر احساسات توده های مردم شود بلکه باید با رویکردی عقلانی تغییر و تحولات بنیادی را بر اساس ضرورت های تاریخی و سیاسی تبیین کندمنجی گرایی و جنبش های آخر الزمانی موضوعیت ندارند، بلکه تلاش برای پی افکندن سیستم و نظام جدید سیاسی و اجتماعی موضوعیت دارد تا هر ایرانی از امنیت، رفاه و آزادی لازم برای زیستی در خور شان انسانی در چارچوب امکانات موجود برخوردار شودالبته این فرایند طولانی و زمان بر خواهد بودمطلوبیت کنش انقلابی در تحقق سریع و به یک باره این خواست ها نیست بلکه مقصود قرار دادن نظام سامان دهی کشور در ریل درست است تا در فرایند تدریجی مشکلات حل شده و اوضاع سامان یابدساختار قدرت فاسد و معیوب کنونی و فلج شدن نهادهای حاکمیتی مختلف سرنوشتی جز ویرانی بیشتر و از هم گسیختگی فزاینده روابط اجتماعی پیش روی کشور قرار نمی دهد و امید به اصلاح آنان در  چارچوب ساختار حقوقی و حقیقی قدرت حکم گره زدن بر باد را دارد.

ازاین‌رو چهل ساله شدن عمر انقلاب اسلامی به شکلی نمادین ضرورت شکل گیری انقلابی جدید برای متوقف کردن آوار انقلاب قبلی و پایان دادن انحرافات در مسیر حکمرانی و اداره عرصه عمومی را متذکر می شود.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی, مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.