خامنه ای و پاسخ گویی به خداوند

جواد کریمی مقدس از نمایندگان مجلس نهم چندی پیش فاش ساخت که خامنه ای در دیدار خصوصی به محمود احمدی نژاد و علی لاریجانی هشدار داده تا اختلافات را پایان دهند و گفته است : «اگر در قیامت خداوند از من بپرسد چه کردی؟ من می‌گویم که کسی جز این‌ها را نداشتم.»

khamenei1391
خامنه ای در این سخنان خود از هر گونه خطائی مبرا کرده و اینگونه القاء می کند که در روز حساب فقط خداوند وی را به خاطر عملکرد زیر دستانش و کسانی که با حمایت های پیدا و پنهان وی در عرصه سیاسی بر کشیدند ، سرزنش می کند!
اما وی بمانند دیگر نظراتش ، در توهمی عمیق بسر می برد. بر اساس سنت های الهی ، آموزه های قران ، سیره نبوی و مرام علوی ، سیاهه سیئات خامنه ای آنقدر طویل است که تنش های احمدی نژاد و لاریجانی اصلا در آن موضوعیتی ندارد.
یکی از نام های قیامت یوم تبلی السرائر است روزی که راز ها آشکار می شود . در آن روز پرده تزویر و ریای خامنه ای و فریبکاری های گسترده وی فرو می افتد. آن روز بزرگترین گناه وی فرعونیت خواهد بود.
او به ناحق در امتداد ولی فقیه سلف ، حقوق خداوند و احاطه او بر سرنوشت آدمیان را از آن خود کرده است . امری که در قاموس ذات اقدس الله در قران مجید فرعونیت نام دارد. فرعون مصر منکر خداوند نبود بلکه اختیارات و شئونی که خاص خداوند است را از آن خود کرده و مدعی چنین حقوقی بود و آزادی و انتخاب انسان ها را سلب کرده بود. این چنین بود که موسی رسالت می یابد تا او را که طغیان کرده و از جایگاه آدم جایز الخطا خارج شده و مخلوقان خداوند را مجبور به زندگی تحمیلی کرده است ،به جای خود بنشاند و بندگان خداوند را از زیر یوغ بندگی وی رها سازد .
خداوند انسان را آزاد خلق کرده و شیطان را نیز اجازه داده تا هر چه در توان دارد آدمی را وسوسه کرده و به خطا رهنمون سازد. سرنوشت انسان در انتخاب آزادانه و غیر اجباری او در دو گانه خیر و شر و پرورش استعداد هایش در این دوگانه متضاد تعیین می شود. استبداد و مجبور ساختن انسان ها به اعمال و بینش خاص و سلب آزادی آنها با مشیت خالق و حقیقت اسلام بیگانه است. اجبار و شان خدایی برای خود قائل شدن مصداق بارز طاغوت است.
اما خامنه ای نه تنها خودسرانه و خود خوانده مدعی نیابت خداوند شده بلکه مدعی برخورداری از حقوق و جایگاه خداوند نیز است. در حالی که او فاقد تمامی شرایط و خصوصیات لازم است. خامنه ای خشم خداوند را بر انگیخته چون یکی از بزرگترین معصیت ها را مرتکب شده است.
او در پیشگاه الهی و روزی که همه عالم به زبان آمده و شهادت می دهند ، باید پاسخگوی طغیان ،فرعونیت و تبختر مشمئز کننده اش باشد. او خود پسندی و عجب را به اوج رسانده و موقعیتی را که تنها و تنها متعلق به خداوند است ، از آن خود کرده و بنام اراده خداوند ، اغراض سیاسی و مقاصد قدرت طلبانه خود را دنبال می نماید.
یکی از بزرگترین مناهی در پیش خداوند دروغ است .دستگاه عریض و طویل امارت خامنه ای به شکل سیستماتیک و مستمر شرنگ دروغ ، خدعه و نیرنگ را در کام جامعه می ریزد و مجاز و برساخته های کذب آلود را به جای واقعیت ها می نشاند. خامنه ای عامدانه کوشیده است چشمان و وجدان جامعه را مختل ساخته و قدرت تشخیص و حقیقت یابی مردم را از بین ببرد.
خون های ناحق و آبرو های ریخته شده بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی ، روشنفکران و مردم عادی، دیگر گناه بزرگ و خبیثانه ای است که خامنه ای مرتکب شده است.
در اسلام قبح ریخته شدن خون یک فرد به ناحق از قتل جمعی افراد کمتر نیست. ترور شخصیت ، دشنام ،پرونده سازی ، دروغ وافترا در دوران رهبری ۲۳ ساله خامنه ای چون نقل و نبات نثار مخالفین و منتقدین شده است. کسانی بیگناه ترور و اعدام شدند ویا در زیر شکنجه ها وفشار های جسمانی و روحی مجبور به اعتراف های دروغ شدند تا ادعا های کذب و پارانوئیای دستگاه ولایت فقیه ثابت شود.
همه این شرارت ها در پرونده خامنه ای ثبت شده و در روز جزا باید پاسخگو باشد. دادگاه عدل الهی دیگر قوه قضائیه جمهوری اسلامی نیست که جای شاکی و متشاکی عوض شود و با زور ، تطمیع و تحریف و القاء دروغ بتوان عدالت را از معنا تهی ساخت . شریح های قاضی را در جایگاه عدل علی نشاند . آنجا حقایق روشن می شوند و جایی برای انکار نیست.

بنابراین فهرست سیئات و معاصی خامنه ای بسیار طولانی تر از آنی است که او بخواهد نگران تفرقه و درگیری اطرافیانش باشد! او پرونده سنگینی دارد و راه مفری از عقوبت سنگین اعمال ننگینش ندارد. او باید جواب دهد که چرا ارزش ها و اصول اسلامی را تقض کرده است. فرامین خداوند را ملعبه دست ساخته و دیانت را بد نام کرده است. او بنام خدا ، فرامین ابلیس را ترویج کرده و جان صد ها انسان را ستانده است ، اختلاس ها و حیف و میل اموال عمومی در دوره رهبری وی به اوج رسید، دروغ ، تهمت ، نفاق و افترا شیوه اصلی کارگزاران حکومتی وی بدل شده و زندگی را به کام ملتی تلخ ساخته است. خامنه ای حق انتقاد واعتراض را از شهروندان سلب کرده و با وحشت پراکنی حکومت می نماید. چنین فردی مصداق سلطان جائر است و خداوند فرجامی تیره ر ابرای کسانی که در برابر خلق و خالق عصیان کرده اند ، بشارت داده است.
دیر یا زود زمان تقاص خامنه ای و خرد شدن امپراطوری پوشالینش فرا می رسد. او خود در درگاه قادر متعال مجرم اصلی است و بار جرم وی نیز بر اساس ارزش ها و تعالیم اسلام بسی سنگین است.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.