تداوم انتصاب قطره‌چکانی استانداران

روند تعیین استاندار‌ها در دولت یازدهم کماکان با آهنگ کند جلو می‌رود. علی رغم گذشت صد روز از شروع به کار ریاست جمهوری روحانی هنوز ۱۰ استان کشور در حدود ۳۲ درصد توسط استاندار‌های احمدی نژاد اداره می‌شوند. در ادامه مطلب قبلی به بررسی سوابق استاندار‌هایی که در ماه گذشته منصوب شدند پرداخته می‌شود.

vezaratkeshvar

استان گیلان

محمد علی نجفی به عنوان استاندار گیلان انتخاب شد. او تا پیش از این مشاور ترکان در سازمان مناطق آزاد کشور بود. وی متولد آستانه اشرفیه و دارای مدرک دکترای مدیریت استراتژیک است که سابقه معاونت طرح و برنامه و امور اقتصادی سازمان منطقه آزاد تجاری ــ صنعتی کیش و سرپرستی منطقه ویژه اقتصادی انزلی را در کارنامه کاری خود دارد.

از دیگر سوابق نجفی می‌توان به مواردی چون عضو هیئت مدیره شرکت فولاد مبارکه اصفهان، عضو هیئت مدیره شرکت صنایع مس شهید باهنر، عضو هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت هلدینگ هتل‌های پارس، عضو هیئت مدیره شرکت بورس بین‌المللی نفت و گاز و پتروشیمی، رییس هیئت مدیره و مدیرعامل سازمان چای کشور، سرپرست شرکت عمران گیلان، معاون برنامه‌ریزی و اداری مالی استانداری گیلان، رییس دانشگاه جامع علمی‌کاربردی گیلان، رییس هیئت مدیره اتحادیه مرکزی تعاون روستایی ایران و مدیرکل تعاون روستایی استان گیلان اشاره کرد.

او از چهره‌های تکنوکرات است. فعالی سیاسی نیست و به هیچ‌یک از گروه‌های سیاسی وابستگی تشکیلاتی ندارد اما به جمع اصلاح‌طلبان تعلق دارد. هم‌چنین سابقه فعالیت قبلی در استاندار گیلان نیز دارد. اما در سالیان اخیر در منطقه آزاد کار می‌کرد.

 

استان آذربایجان شرقی

اسماعیل جبارزاده در راس استانداری آذربایجان شرقی قرار گرفت. او متولد شهر خوی و از نیرو‌های بومی است. جبارزاده عضو حزب کارگزاران سازندگی و از چهره‌های شاخص در اصلاح‌طلبان حد وسط است. نقطه عزیمت فعالیت‌های او سپاه تبریز است. بعد‌ها از دانشگاه تبریز در رشته علوم آزمایشگاهی مدرک دکتری گرفت و در حال حاضر عضو هیات علمی دانشکده پزشکی دانشگاه تبریز است. جبارزاده از «جانبازان» جنگ نیز است. جبارزاده در مجالس چهارم، پنجم، ششم و هفتم نماینده تبریز در مجلس بود. در مجلس ششم جبارزاده عضو در هیات رییسه عضویت داشت. جبارزاده جزو بخش میانی کارگزاران است و صلاحیت وی در مجلس هفتم تایید شد. وجهه سیاسی جبارزاده پررنگ است.

 

استان یزد

سید محمد میرمحمدی با حکم رحمانی فضلی استاندار یزد شد. وی متولد شهر اردکان و از نیرو‌های بومی است. میر محمدی نزدیک به عیسی کلانتری است و قبل از استاندار شدن قائم مقام خانه کشاورز بود. او دارای مدرک فوق لیسانس در رشته مدیریت دولتی است و از دانشگاه تهران مدرک مهندسی منابع طبیعی گرفته است. میر محمدی در سال‌های آخر حکومت شاه در فعالیت‌های دانشجویی فعال بود و به مدت سه ماه نیز در زندان گذراند. بعد از انقلاب فعالیت‌های مدیریتی‌اش را از بنیاد مستضعفان شروع کرد. در سوابق وی مواردی چون معاونت بهره برداری و صنایع چوب سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور، معاون وزیر کشاورزی و رییس سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور، رییس موسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور، معاون وزیر کشاورزی در امور شیلات و آبزیان، رییس شورای عالی جنگل و مرتع و خاک و عضو دبیرخانه شورای عالی کشاورزی در نخست وزیری وقت، معاون وزیر کشاورزی در امور حقوقی و مجلس و اطلاع رسانی(یزدفردا)، جانشین وزیر کشاورزی در امور بازرگانی و مدیرعامل سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران، قائم مقام حقوقی و امور مجلس وزارت نفت، معاون حقوقی و امور مجلس وزارت نفت مشاهده می‌شود.

میر محمدی نیز چهره سیاسی نیست. وی بیشتر نزدیک به جریان اعتدالی روحانی و نزدیک به حلقه مدیران رفسنجانی است.

 

استان همدان

محمد ناصر نیکبخت به استانداری همدان برگمارده شد. نیکبخت هم در دوران اصلاحات و هم در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد در وزارت کشور مدیر بود. وی متولد شهر دیشموک از توابع استان کهکیلویه و بویراحمد است.

سوابق وی عبارت هستند از:

فرمانداری کهگیلویه، مدیر کل بازرسی استانداری کهگیلویه و بویر احمد، مدیر کل اداری و مالی کهگیلویه و بویر احمد، مدیر کل شهر و روستا، فرماندار میناب، مدیر کل امور اقتصادی استانداری هرمزگان، مدیر کل امور اقتصادی استانداری تهران، معاونت برنامه‌ریزی استانداری همدان و معاونت پشتیبانی و توسعه منابع. نیکبخت موضع نیز فعالیت سیاسی خاصی ندارد و به جناح‌های سیاسی نیز وابسته نیست.

 

استان اردبیل

مجید خدابخش به عنوان هشتمین استاندار اردبیل برگزیده شد. وی متولد شهر اردبیل و مدرک دکتری مدیریت دولتی دارد. هم‌چنین از دانشگاه شیراز مدرک فوق لیسانس مهندسی الکترونیک کسب کرده است. خدابخش با فعالیت‌های دانشجویی در دانشگاه شیراز کار سیاسی را شروع کرد. اول انقلاب عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز بود. بعدا به مدت کوتاه به سپاه اردبیل پیوست. بعد ها به اداره مخابرات رفت. او سابقه فعالیت طولانی در استانداری دارد. سوابق وی عبارت هستند از:

ریاست اداره مخابرات اردبیل، معاون مدیر کل مخابرات استان آذربایجان غربی، معاون برنامه‌ریزی استانداری آذربایجان غربی، معاونت عمرانی و سیاسی استانداری آذربایجان شرقی و ریاست مراکز صنعتی آلومینیوم المهدی، ایران پویا، موتورسازان تراکتورسازی، ماشین سازی تبریز، صنایع تجهیزات نفت و شرکت پتروامید آسیا.

خدابخش به اصلاح‌طلبان نزدیک است اما وابستگی تشکیلاتی به هیچ‌یک از جریان‌های سیاسی ندارد.

 

استان چهار محال بختیاری

قاسم سلیمانی استاندار چهار محال بختیاری شد. او از نیروهای بومی استان است. مدرک لیسانس روان‌شناسی از دانشگاه اصفهان دارد. فعالیت‌های سیاسی و فرهنگی وی از آموزش و پرروش شروع شد.

سلیمانی مواردی چون مدیرکل تعاون استان چهارمحال و بختیاری از سال ۷۶ تا ۷۹، مدیرکل تعاون استان اصفهان از سال ۷۹ تا ۸۲، مدیرکل کار و امور اجتماعی استان اصفهان از سال ۸۲ تا ۸۳.

معاونت برنامه‌ریزی، اداری و مالی استانداری خراسان جنوبی ۸۲ تا ۸۵ را در کارنامه کاری خود دارد.

سلیمانی از نیرو‌های نزدیک به طیف سنتی اصلاح‌طلبان است و سابقه فعالیت محدودی در استانداری نیز دارد.

 

۶ استاندار جدید مورد موافقت اکثریت نمایندگان مجلس در استان‌های متبوعه بوده‌اند. استانداری بزرگترین سابقه مدیریتی همه آنان است.

بدین‌ترتیب تعداد استاندار‌هایی که گرایش اصلاح‌طلبی دارند و یا به آن نزدیک هستند به ۱۳ نفر رسید. منتها همه آنان به گرایش محافظه‌کار و نزدیک به نظام اصلاح‌طلبان تعلق دارند و جزو چهره‌های درجه یک جریان فوق نیستند.

کندی مشهود وزیر کشور در تکمیل استاندار‌های جدید باعث شده است تا ۱۰ استان کشور هنوز در وضعیت بلاتکلیفی و سردرگمی به سر ببرند. روند کند تعیین استاندار‌ها از نقاط ضعف دولت یازدهم بوده و تاکنون سابقه نداشته است.

استاندار‌های انتخاب شده نیز بر اساس ملاک‌های ی چون توانایی مدیریتی، شایسته سالاری،تخصص و تطبیق با گفتمان اعتدال،مهارت اجرایی، امتیاز بالایی نمی‌گیرند.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.