رشد سرطانی بسیج

مراسم بزرگداشت بسیج امسال به فرصتی برای برجسته‌سازی نقش این نیرو و ارتقای آن در سلسله مراتب حکومتی تبدیل گشت. یکی از دلایل این امر رییس جمهور شدن روحانی است که باعث شده تا نیرو‌های بسیجی که در زمان ریاست جمهوری احمدی‌نژاد بدنه دولت را اشغال کرده بودند، دیگر موقعیت سابق را نداشته باشند. احمد جنتی در نماز جمعه تهران نسبت به جای‌گزینی نیرو‌های بسیجی و انقلابی در دولت هشدار داد.

3_1

سردار عزیز جعفری فرمانده سپاه در سال‌روز تشکیل بسیج در دانشگاه تهران با تجلیل از بسیج گفت که پست‌های کلیدی نظام باید در اختیار نیرو‌های بسیجی قرار بگیرد. وی در بخشی از سخنانش گفت: «تا زمانی‌که پست‌های کلیدی نظام و سلسله مراتب مسوولیتی در کشور توسط نیروهای انقلابی و بسیجی و با این تفکر اشغال و غالب نشود، ما هم‌چنان در مرحله سوم انقلاب خواهیم ماند.»

او فرق بسیج با نیرو‌های سپاهی را غیر موظف بودن آن‌ها ذکر نمود و مدعی شد بسیج نیروی مردمی خودجوش است. اما بررسی واقعیت‌ها خلاف این امر را نشان می‌دهد. در تغییر الگوی سازمانی سپاه، نیروی مقاومت بسیج مستقیما زیر نظر فرمانده سپاه قرار گرفت. عزیز جعفری فرمانده بسیج هم است. بسیج پوشش مردمی دارد اما در واقع نیروی حکومتی است که از دولت به معنای قوه مجریه مستقل است اما در خدمت رهبری است.

عزیز جعفری اظهار نظری دارد که به خوبی بیان‌گر وابستگی سازمان کنونی بسیج است. وی با دسته ‌بندی تهدیدات علیه جمهوری اسلامی به تهدید نرم، تهدید نیمه‌ سخت (شورش‌‌های مردمی بدون سلاح گرم)، تهدیدهای اقتصادی-سیاسی داخلی و خارجی) و تهدید سخت (شورش‌‌های مسلحانه، جنگ داخلی و جنگ خارجی) وظیفه مبارزه با تهدید نرم را به بسیج غیرنظامی، نیمه‌ سخت را به بسیج نظامی و سخت را به نیروی زمینی سپاه و بسیج نظامی محول می ‌کند.

جعفری شاخصه بسیج را اطاعت پذیری محض از ولایت فقیه تبیین کرد. به نظر وی «هر نیرویی که خودش را در انقلاب اسلامی تعریف می‌کند و خود را انقلابی می‌داند اگر این اطاعت پذیری محض را نداشته باشد، ما نمی‌توانیم بگوییم این نیرو، نیروی انقلابی با ویژگی‌های اسلامی است، حتی اگر ذاتا انقلابی باشد و روحیه انقلابی و طرفداری از مردم داشته باشد، مثل نیروهای چپ یا کمونیستی که این‌ها از طبقه محرومین حمایت می‌کنند ولی ویژه‌گی بارز نیروی انقلابی مومن شیعه اطاعت محض از ولایت است.»

هدف کوتاه مدت از سخنان جعفری ایجاد مانع در برابر جای‌گزینی نیرو‌های بسیجی در دولت است ولی در درازمدت از سیاست نظام برای یک‌پارچه سازی هیات حاکمه پرده بر می‌دارد.

هم‌چنین نقدی مسوول سازمان بسیج در اظهار نظر دیگری مدعی شد بسیج بزرگترین شبکه ورزشی کشور را در اختیار دارد. اظهارات وی بشرح زیر است: «ساخت و افتتاح ۱۰۰۰ سالن ورزشی با مدیریت و روحیه بسیجی در طول کمتر از یک سال و نیم، کاری عظیم و باور نکردنی است که این کار توسط دستگاه‌های اداری معمولی حداقل با صرف ۵ برابر اعتبار بسیج در طول ۵ سال انجام می‌شد.»

از این رو کاملا روند رو به رشد و گسترش بسیج در تمامی سطوح جامعه قابل مشاهده است. حاکمیت از این طریق می‌کوشد تا جامعه مدنی موازی و کاذبی به عنوان ادامه وجودی خود در جامعه درست کند تا از طریق سازمان‌دهی آن‌ها تهدیدات موجود در جامعه و مقاومت‌ها را از بین ببرد و حوزه نفوذ و اقتدار حکومت را گسترش دهد.

در حال حاضر بسیج زیر شاخه‌های تشکیلاتی در ۲۲ قشر جامعه به‌شرح زیر دارد: «(سازمان بسیج ورزش‌کاران، سازمان بسیج اصناف، سازمان بسیج مساجد و محلات، سازمان بسیج جامعه پزشکی، سازمان بسیج هنرمندان، سازمان بسیج کارگری، سازمان بسیج علمی، پژوهشی و فناوری، سازمان بسیج جامعه زنان، سازمان اردویی، راهیان نور و گردش‌گری، سازمان بسیج حقوق‌دانان، سازمان بسیج دانش آموزی، سازمان بسیج اساتید، سازمان بسیج دانشجویی، سازمان ورزش بسیج، سازمان بسیج سازندگی، سازمان بسیج طلاب و روحانیون، سازمان بسیج عشایری، سازمان بسیج فرهنگیان، سازمان بسیج مداحان، سازمان بسیج مهندسین، سازمان بسیج پیش‌کسوتان، سازمان بسیج کارمندان».

تقریبا در تمامی اقشار جامعه بسیج حضور سازمان یافته دارد. آمار دقیقی از نیرو‌های بسیجی در دست نیست. امسال مسوولین بسیج مدعی شدند که تعداد نیرو‌های رسمی بسیج از مرز بیست میلیون گذشت.

این رقم آشکارا اغراق و خلاف واقع است. اما شاید بتوان گفت نیرو‌های اصلی و پیرامونی بسیج اعم از نظامی و غیر نظامی و اعضای عادی بین ۲ تا ۳ میلیون در کل کشور را تشکیل می‌دهند. البته اگر چه ساختار سازمانی بسیج از بالا به پایین و حالت سلسله مراتب نظامی دارد. اما یک‌پارچگی مواضع در بین نیرو‌ها و به‌خصوص رده‌های پایین وجود ندارد.

در دو دهه‌های برخی از نیرو‌های صادق و آرمان‌گرای این مجموعه دچار تحول شده و به نقادی حکومت روی آورده‌اند. هم‌چنین اگر چه بخش عمده فعالیت‌های بسیج تحکیم مناسبات استبداد دینی، گسترش تبعیضات سیاسی و ترویج واپس‌گرایی فرهنگی است اما در عین حال برخی از کار‌های آن از جمله محرومیت‌زدایی،فعالیت‌های خیریه، آباد سازی زمین‌های بایر، ساخت مجموعه‌های ورزشی و رفاهی مفید است. اما رشد سرطانی بسیج در کل برای کشور مضر و خطرناک است. توقف گسترش اشغال پست‌های دولتی توسط بسیج در دولت یازدهم تا حدی اثر مهار کننده دارد ولی با توجه به فرا دستی بخش‌های انتصابی و منابع وسیعی که در اختیار آن‌ها است، بعید است روند صعودی رشد بسیج متوقف شود.

قدرت گرفتن جنبش اعتراضی و بخصوص فعال شدن مجدد جنبش دانشجویی و حرکت‌های پاد فرهنگ در بین جوانان می‌تواند چون سدی در برابر رشد سرطانی بسیج عمل نماید.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.