موفقیت جنبش اعتراضی اوکراین و فرار یانوکویچ بار دیگر قدرت مردم و توانایی نافرمانی مدنی و عصیان هدفمند را آشکار ساخت. مردم اوکراین بعد از سه ماه مبارزه و مقاومت در سرمای استخوان سوز و طاقت فرسای کیف توانستهاند به خواستههای خود دست یابند و دوباره امید به زندگی بهتر، برخورداری از کرامت انسانی ، آزادی و حکومت قانون در اوکراین زنده شود.
اگرچه خودداری رییس جمهوری مخلوع اوکراین که نگاه به روسیه داشت از امضای تفاهمنامه سیاسی و اقتصادی با اتحادیه اروپا استارت اعتراضات را زد اما بررسی عمیق تحولات نشان میدهد این موضوع فقط فرصت جرقه بار شروع و بهانه بود. آنچه مردم را به خیابانها آورد خشم و نارضایتی آنها از وضع موجود و تلاش برای استیفای حقوقشان بود. البته نمیتوان انکار کرد که ساکنان غرب اوکراین تمایل به حفظ و برقراری رابطه خوب با غرب دارند و میخواهند بخشی از اروپای متحد باشند. اما ارزش اروپا برای آنها در ارزشهای غربی و نظامهای دموکراتیک نهفته است. آنها از تحقیری که توسط حکومت شدند و بازگشت وابستگی به روسیه به خشم آمده بودند. بیاعتنایی دولت و غرور یانوکویچ باعث انفجار انبار باروت انباشته شده نارضایتی عمومی شد.
اما سخن اصلی در این یادداشت قدرت مردم است که وقتی در مسیر درست به راه بیافتد معجزهوار معادلات سیاسی را تغییر میدهد. به بیان دقیقتر قدرت اعتراضات خیابانی و فرا نهادی مردم مد نظر است زمانی که خیابانها تبدیل به رژه معترضان و روز آزمایی آنها با حکومتهای ناصالحی میشود. به ناگاه مردمی که تا دیروز در نظم سیاسی موجود مهار شده بودند و هیچ نشانی از تغییر در سیمای جامعه قابل مشاهده نبود و همه چیز تحت کنترل نهادهای قدرت و تنظیم امور همگانی تصور میشد، به راه میافتند و تجمیع نیروهای فردی، زلزلهای در عرصه سیاسی پدید میآورد.
تضمینی نیست که لزوما برونداد نافرمانی مدنی و فلج شدن قدرت توسط ابرجنبش اجتماعی نتیجه مثبت پایدار و برگشت ناپذیری را به ارمغان آورد. اما آنچه بهوقوع پیوست آغازگر مسیر بهبود و اصلاح است. مردم اوکراین بعد از سال ۲۰۰۴ به خوبی آموختهاند که پیروزی در نبرد با دولتی که با ملتش به تقابل میپردازد و راه سازگاری در پیش نمیگیرد، برای پیشرفت امور و رشد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کافی نیست.
مسیر تعالی یک جامعه نیز لزوما در گذر زمان خطی نیست بلکه بیشتر حالت مدور و فراز و نشیبی دارد. اما خلق قدرت ملت در هنگام نیاز که نهادها و رویههای موجود توان حل مشکلات و تحقق خواستههای مردم را از دست دادهاند، کارآمدترین و موثرترین سلاح جامعه است.
قدرت ملت پشتوانه و سرمایه اصلی یک جامعه برای نجات و رهایی است. هیچ قدرتی در برابر اراده یک ملت اصالت ندارد. اصحاب حکومت همیشه در معرض فساد و آلودگی به آفات قدرت هستند. پویایی، کارآمدی و خود اصلاحگری حکومتها در گذر زمان از دست رفته و یا ضعیف میشود. وقتی حکومتی دچار صلبیت میشود و دیگر ویژگیهای حکومت خوب را از دست میدهد، تنها نیرویی که میتواند شر آن را کم نماید خلق قدرت مردم است.
البته بهتر ان است که قدرت مردمی در قالب نهادها و جنبشهای ناظر نهادینه شود. اما این مهم وقتی اثر گذار است که حکومتها اتوریته نظارت افکار عمومی و گروههای ناظر را بپذیرند. شاید ایده دولت کوچک در برابر جامعه مدنی بزرگ نگاه دارنده جوامع از حکومتهای فاسد و خودکامه باشد.
اینکه چگونه جنبش اجتماعی نیرومندی مانند اوکراین شکل میگیرد و به پیروزی دست پیدا میکند، هنوز نامشخص است. دانشمندان علم سیاسی نتوانستهاند از این پدیده شورانگیز رمز گشایی کنند. اما میتوان گفت این جنبشها موقعی پیروز میشوند که در برابر خشونت ویرانگر و نفرت انگیز دولتی قرار میگیرند.
پیشاپیش اراده جدی برای ورود تا پایان مبارزه اعضای جنبش را به هم پیوند داده است. ادغام افراد در جمع و برتری قائل شدن برای هویت جمعی مبارزه وآمادگی برای فداکاری و ایثار دیگر ویژگی و شرط شکل گیری جنبش اعتراضی نیرومند است. معترضان اوکراینی صحنههای با شکوه به یاد ماندنی از مبارزه جمعی، کمک به یگدیگر، تقسیم غذاهای گرم و لباسهای زمستانی آفریدند. ابتکار در شیوههای مبارزه نیز دیگر مهارت قابل اعتنای اوکراینیها بود. رهبری واحد، موثر و جمعی دیگر نقطه قوت آنها بود.
جنبش اعتراضی اوکراین ابتدا کاملا مسالمت آمیز بود اما وقتی آماج خشونت بیرحمانه دولتی واقع شد برای دفاع از خود و موجودیتش در میدان استقلال کیف از سنگ و سلاحهای سرد استفاده کرد تا با دفاع مشروع از خود مهاجمان را به عقب براند. در این رویکرد زنان و مردان با هم بودند. تصاویر زنانی که سنگ جمع کرده و به سمت نیروهای پلیس پرتاب میکردند نمونه جدیدی از مبارزه زنانه و کنشگری انقلابی زنان را نشان داد که تصویرهای فانتزی از زن و صلحجویی انفعالی را زیر سوال برد.
اوکراین درسهای زیادی برای جامعه ما دارد که جنبشهای ناکام و موفقیت آمیز زیادی را در قرن گذشته تجربه کردهایم. آنها به ما آموختند که اعتراضات خیابانی اول اراده مستحکم میخواهد. طرف باید آماده باشد تا آخر طرح وخواست خود را عملی نماید. ثانیا طرح و برنامه و رهبری کارآمد میخواهد. یک فن است. رهبری که با ایمان وعزم محکم برای پیروزی آمده است.
در هنگام شکل گیری جنبش اعتراضی در برابر دولتهای متصلب و خودکامه، موازنه وحشت حرف آخر را میزند. حکومتی که به نیروهای نظامی و انتظامیاش دستور شلیک و یا سرکوب بیرحمانه میدهد کمتر از معترض بیسلاح در خیابان نمیترسد. سرکوب از وحشت بر میخیزد تا با ارعاب و وحشت پراکنی بیشتر، شجاعت رهایی بخش فرد عاصی را مقهور سازد. حال اگر نیرویی که به میدان آمده و نافرمانی مدنی پیشه کرده است، شهامت، تدبیر و استقامت ویژه و موثری از خود بروز دهد معادله وحشت معکوس میشود وترس فزاینده ماشین سرکوب را به تدریج فلج میسازد.
قدرت مردم فقط توان تخریب و پایین کشیدن قدرتهای خودکامه و معارض با اراده ملت را ندارد بلکه قدرت ایجابی و سازندگی نیز دارد. اکنون مخالفان اوکراین باید قدرت و وحدت بهوجود آمده را صرف بازسازی دموکراتیک قدرت، آشتی ملی و التیام شکاف در ملت و پایان دادن به فضای دوقطبی در جامعه کنند. قدرت اعجاز آفرین اوکراینیها در خیابان اگر تداوم یابد میتواند نقائصی چون نهادهای ضعیف، اقتصاد بحران زده و فساد مزمن و گسترده را درمان کند.