دور چهارم مذاکرات هستهای در وین بدون نتیجه مشخصی به پایان رسید. عدم برگزاری نشست خبری مشترک ظریف و اشتون بعد از پایان مذاکرات نشان داد که نه تنها موفقیتی حاصل نشد بلکه مذاکرات در رویارویی با موانع پسرفت کرده و با ریسک معکوس شدن روند مواجه است . قرار است ایران و ۱+۵ در ماه خرداد دو جلسه دیگر داشته باشند.
این دور از مذاکرات حساس و تعیینکننده بود و انتظار میرفت که نگارش پیشنویس توافقنامه جامع آغاز شود ولی چنین نشد. جواد ظریف ابتدا اعلام کرد که در جلسه با اشتون بر سر چارچوب کلی توافنامه و محتویات آن صحبت کرده اما هر چه گفتگو های سه روزه جلوتر رفت، معلوم شد که اختلافات بر سر موضوعات کلیدی آن قدر است که اجازه نگارش متن پیشنویس توافقنامه را نمیدهد.
مذاکرهکنندگان ایرانی با تصریح در عدم پیشرفت، غرب را به زیادهخواهی و نادیده گرفتن واقعیتها متهم کردند. از اظهار نظر های منسوب به هیئت مذاکرهکننده ایرانی معلوم میشد که غرب خواهان عدول آنها از نکاتی شده بود که از دید آنها خط قرمز محسوب میشده است.
دیپلماتهای غربی و مقامات آمریکایی نیز به نوبه خود حکومت ایران را به عدم واقعبینی متهم ساختند. از دید آنها هنوز حکومت آماده اتخاذ تصمیمات دشوار نیست. آنها اعلام کردند که انتظار بیشتری از ایران داشتند.
مایکل مان سخنگوی اشتون تاکید کرد مذاکرات دقیق، پیچیده و سخت بود و از تلاشها برای تدوین توافقنامه خبر داد.
از قبل قابل پیشبینی بود که حل و فصل مسائل و تفاهم درازمدت هستهای کار دشوار و پیچیدهای است. اما اولین تلاش جدی برای نگارش متن پیشنویس نشان داد که این کار سختتر از آنی است که تصور میشود.البته بنبست کنونی به معنای آن نیست که امکان توافق تا پایان اقدام مشترک شش ماهه ژنو وجود ندارد ولی احتمال آن در قیاس با قبل از دور چهارم کمتر شده است. این واقعیت باعث شد تا عباس عراقچی بر خلاف اظهارات خوشبینانه اولیه ظریف بگوید، اگر در مهلت شش ماهه اول توافق جامع نهائی نشد فاجعه رخ نداده است. او کوشید فضا را برای تمدید اقدام مشترک شش ماهه ژنو مساعد سازد.
دلایل ناکامی
دلایل ناکامی این دور از مذاکرات را میتوان در دو سطح سیستماتیک و تحولات در مدیریت پرونده هستهای ایران بررسی کرد.
به لحاظ سیستماتیک و ساختاری انجام توافق با توجه به تقابل هویتی حکومت ایران و غرب و ارزش راهبردی بازدارندگی پروژه هستهای برای بخش مسلط قدرت، کار دشواری است. در توافق مقدماتی به دلیل مقطعی بودن و عدم تعهد دائمی دو طرف حساسیتها را کاهش داده بودند. اما در توافق جامع این گونه نیست و با موشکافی و وسواسهای بالا موضوعات را دنبال میکنند.
آنچه دو طرف و بهخصوص حکومت ایران را به پای مذاکره کشاند ضرورتهای مقطعی و نیاز های کوتاه مدت است که نوعی تنشزدایی را تجویز میکند. اما این اراده متقابل بر بنیاد شکنندهای قرار دارد و مولفههای اصلی تصمیمگیری بازیگران در چارچوب تقابل عمل میکنند.
حکومت ایران میخواهد ساختار هستهای و در اصل توان بازدارندگی آن را حفظ کند و در فرصت مناسب، عظمتطلبی اتمی مد نظر رهبری را ادامه دهد. غرب و بهخصوص آمریکا نیز میخواهد حتی المقدور نقطه گریز هستهای و بازگشت ایران به نقط قبل از توافق ژنو را عقبتر انداخته و مدت زمان دستیابی احتمالی به قابلیت ساخت جنگ افزار اتمی را به دو سال افزایش دهد. نزدیک کردن این دو دیدگاه کار دشوار و پیچیدهای است و توافق با کندی جلو خواهد رفت.
اما بعد از دور سوم گفتگوهای اتمی، تغییراتی در نحوه مدیریت پرونده هستهای ایران صورت گرفت. البته معلوم نیست این تغییرات به یکباره صورت گرفته و یا از قبل چنین برنامهریزی شده است.
ابتدا صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی به میدان آمد و از نیاز ایران به حداقل ۵۰ هزار سانتریفوژ سخن گفت. سپس تحرکات میدانی اصولگرایان افراطی و نزدیک به رهبر در انتقاد از توافق ژنو افزایش یافت و در برگزاری نشست «دلواپسیم» به اوج رسید.
تیم هستهای سابق نیز به میدان آمد و کارامدی و مهارت مذاکرهکنندگان کنونی را زیر سئوال برد. خامنهای نیز در مقاطع مختلف نظر خود مبنی بر ایستادگی در برابر زیاده خواهی غرب، حفظ ساختار هستهای، پیوند نزدن مذاکرات به رفع تحریمها و غیر قابل بحث بودن دامنه و ابعاد فعالیتهای موشکی ایران را برجسته ساخت.
طبق ادعای اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، اختیارات مذاکرهکنندگان هستهای کاهش یافته بود. در اظهار نظری مشابه علاءالدین بروجردی رئیس کمیسیون فوق اعلام کرد که تیم مذاکرهکننده در چارچوب تصمیمات شورای امنیت ملی عمل میکند و چارچوب فعالیتهای آن به شکلی دقیق تعیین شده است.همچنین رهبری اشراف کامل بر مذاکرات و نحوه هدایت آنها دارد. علی لاریجانی نیز از مذاکره کنندگان خواست تا با در نظر گرفتن خطوط قرمز ومصلحتهای نظام مذاکرات را فرصتی برای اثبات حقانیت مواضع حکومت به شمار آورند. همچنین مواضع رهبری و فرماندهان سپاه حسن نیت حکومت ایران در مصالحه هستهای را زیر سئوال برد.
در این فضا که اصولگرایان افراطی و نیرو های نزدیک به رهبری تاثیرگذاری خود بر مذاکرات را افزایش دادند، دامنه انعطاف و حوزه عمل مذاکرهکنندگان هستهای نیز محدود شد و این محدودیت آثار خود را در دور چهارم مذاکرات نشان داد.
بخش مسلط قدرت میخواهد امتیازاتی که در حوزه تعداد سانتریفوژها، سقف ذخیره اورانیوم، مشروط شدن ابعاد غنیسازی که به تصویب ۱+۵ در توافقنامه موقت ژنو داده شده، در توافقنامه جامع نباشد و همچنین محدودیتی در خصوص فعالیتهای تحقیقاتی اعمال نشود.
انتظارات فوق به خوبی در خطبه صدیقی در نماز جمعه تهران قابل مشاهده است. او تلویحا دولت روحانی و مدافعان مصالحه اتمی را متهم کرد که به نام استقلال از سیاستهای بخش بالادستی قدرت تسلیم شرط دشمن شدهاند.
فضای ایجاد شده دولت روحانی را در موضع تدافعی قرار داد. سخنان روحانی در سازمان انرژی اتمی شباهت بیشتری با مواضع رهبری داشت و از موضع قبلی خود کمی فاصله گرفت.
این گارد دولت و حکومت فضای مانور برای کم کردن فاصلهها و توافق را تنگ کرد. برخورد محافظهکارانه دولت نیز در ناکامی این دور از گفتگوها نقش داشت. غرب در ادامه مواضع قبلیاش بار دیگر نشان داد که خواهان عقبنشینی ایران و دریافت امتیازات بیشتر از حکومت برای توافق جامع است.
نقاط اختلاف
طبق اخباری که از مذاکرات به بیرون درز کرده و راستآزمائی آنها دشوار است، تقریبا در تمامی حوزهها، اختلاف نظر وجود دارد. تنها در زمینه راکتور آب سنگین اراک تفاهمی کلی حاصل شده تا با طراحی مجدد فناوری پلوتونیوم تولید شده به میزان قابل صرفنظر کردن، کاهش یابد. اما در حوزههای دیگر اختلاف برقرار است که در ادامه به تفکیک توضیح داده میشود. ● تعداد و نوع سانتریفوژها
رصد کردن تحولات نشان میدهد بر سر تعداد مجاز سانتریفوژها اختلاف نظر وجود دارد. اگر چه مقامات ایرانی تکذیب کردند اما به نظر میرسد این تکذیب را نباید جدی گرفت. غرب خواهان کاهش سانتریفوژهای فعال به ده هزار عدد است اما ایران در وهله اول میخواهد محدودیتی نداشته باشد و در سطح بعدی حداقل ۵۰ هزار تا سانتریفوژ فعال داشته باشد. غرب خواهان عدم استفاده از سانتریفوژهای پیشرفته است اما ایران متقابلا میخواهد محدودیتی نداشته باشد.
● پذیرش غنیسازی به عنوان یک حق
ایران میخواهد غنیسازی به عنوان حق در توافقنامه به رسمیت شناخته شود و فعالیت های ایران مشمول محدودیت و مشروط شدن از سوی غرب نباشد و ایران بر اساس نیاز هایش و مصلحتهایی که در نظر میگیرد ،برنامههایش برای غنی سازی اورانیوم را تنظیم کند.
اما غرب به دلیل نگرانی از انحراف برنامه هستهای ایران به مسیر نظامی بر روی غنیسازی اورانیوم حساسیت به خرج میدهد. اولویت آنها برچیده شدن تاسیسات هسته ایران است اما چون چنین چیزی امکانپذیر نیست خواهان محدود شدن توان غنیسازی اورانیوم در حدی است که قابل کنترل باشد. آمریکا بر روی عدم تصریح به غنیسازی به عنوان یک حق اصرار دارد.
● برنامه موشکی
برنامه موشکی دیگر حوزه منازعه است. مذاکرهکنندگان ایرانی همانطور که خامنهای دخالت در فعالیتهای موشکی ایران را احمقانه نامید، ورود به حوزه فعالیتهای موشکی در توافق جامع هستهای را خط قرمز میدانند.
اما غرب و به ویژه آمریکا در این خصوص مصر است که ابعاد برنامه موشکی ایران نیز محدود شود. در این میان استدلال مذاکرهکنندگان ایرانی در بیارتباطی این دو مقوله ضعیف است. چون طبق اقدام مشترک ژنو در توافق جامع و دراز مدت ایران باید قطعنامههای سازمان ملل را رعایت کرده و نگرانیها را برطرف سازد. محدودیت در برنامه موشکی ایران در قطعنامههای تحریم شورای امنیت سازمان ملل آمده و علاوه بر کشور های مهم غربی، روسیه و چین نیز آن را امضا کردهاند.
مقامات ایرانی که توافقنامه ژنو را امضا کرده و آن را پیروزی بزرگ قلمداد کردند در نادیده گرفتن بخشی از محتوی آن کار سختی دارند که آمریکا را راضی کنند که به برنامه موشکی ایران نپردازد. یکی از دیپلماتهای آمریکایی به رویترز گفته است که در حضور ظریف به مسئله تمایل آمریکا به بحث و گفتگو بر سر برنامه موشکهای بالیستکی ایران اشاره کرده ولی او فقط خندیده است.بنابراین مسئله گفتگو در خصوص برنامه موشکی ایران بر خلاف تصور مذاکرهکنندگان ایرانی برای طرف غربی جدی است. ●تحقیق و توسعه
یکی از امتیازات و برگهای برنده اقدام مشترک ژنو باز بودن دامنه فعالیتهای تحقیقاتی از سوی ایران و نبود هیچگونه محدودیتی بود.
اعلام ساخت و آزمایش نسل جدید سانتریفوژها غرب را به فکر انداخته تا در توافقات جامع نیز محدودیتی در این خصوص اعمال نماید. اما حکومت ایران اصرار دارد که هیچگونه محدودیت و تنگنایی در خصوص تحقیق و توسعه در انرژی و فناوری هستهای نداشته باشد.
● چگونگی برداشته شدن تحریمها
ایران میخواهد تحریمها به یکباره و بعد از توافق جامع برداشته شوند و هیچگونه محدودیتی برای برنامه هستهای این کشور مطابق اعضاء «انپیتی» وجود نداشته باشد. اما غرب بر رفع تدریجی تحریمها اصرار دارد و همچنین یک بازه زمانی ده ساله را برای عادی شدن فعالیتهای هستهای ایران پیشنهاد میکند.
● ابعاد نظامی احتمالی
دور جدید همکاری ایران با آژانس به صورت کامل محقق نشده است. آخرین دیدار نمایندگان سازمان انرژی هستهای با آژانس موفقیتآمیز نبود. ایران هنوز مدارک و پاسخهای مورد نظر در خصوص سئوالات آژانس در خصوص انفجار ها و استفاده از چاشنیهای سیم انتقالی انفجار (EBW) را نداده است.
اقدامات شفافساز ایران بیشتر از قبل شده اما در حد انتظارات آژانس نیست. بدون آنکه آژانس با اطمینان از عدم وجود برنامههای نظامی در فعالیتهای هستهای ایران سخن بگوید رسیدن به توافق جامع هستهای از سوی غرب دور از انتظار است.
همچنین غرب خواهان بازرسیهای بیشتر و مفصلتر بازرسهای آژانس و دسترسیهای بیشتر آنها به مراکز هستهای ایران است، امری که تاکنون محقق نشده است. در این راستا غرب بر پذیرش الحاقیه «ان پی تی» از سوی ایران در متن نهائی توافق جامع تاکید دارد.
اختلاف و فاصله زیاد در این حوزهها چشمانداز روشنی را در حل مسائل ترسیم نمیکند اما در عین حال موانع بر طرف ناشدنی نیستند. اگر چه احتمال دستیابی به مصالحه هستهای به طور نسبی کمتر شد اما هنوز نمی توان دستیابی به توافق جامع هستهای را در این مرحله منتفی دانست. طبیعت مذاکرات پیچیده و حساس با فراز و نشیب همراه است. در دورهای بعدی مذاکره فضا روشنتر میشود اما آنچه موثر است اهرمهای فشار دو طرف است که میتواند سرنوشت مذاکرات را تعیین نماید.
در این دوره نقش و تاثیر رهبری و مدافعان سیاستهای هستهای دولت قبل در مسیر مذاکرات افزایش یافت. حال باید دید روحانی در برابر افزایش فشارها تسلیم میشود و برخورد محافظهکارانه را ادامه میدهد یا اینکه با ابتکاراتی میکوشد بنبست کنونی را بشکند.