وزیر اطلاعات، وزیر «دکور» و زوال امید

تغییر در عملکرد وزارت اطلاعات از خواسته‌های مهم برخی از رای دهندگان به روحانی بود. روحانی نیز در ایام تبلیغات انتخاباتی روی این موضوع مانور داد.
بعد از رئیس جمهور شدن او، یونسی از مشاورانش از رویکرد جدید امنیتی دولت یازدهم سخن گفت که تفاوت‌های زیادی با دولت‌های نهم و دهم خواهد داشت. اما روحانی نتوانست کاندیداهای اصلی و اولویت‌دار خود را در راس وزارت اطلاعات قرار دهد و سرانجام با توافق با رهبری محمود علوی انتخاب شد.علوی در برنامه‌هایش از به‌وجود آوردن حس امنیت، حفظ آبروی افراد و دفاع از حق الناس صحبت کرد.

Alawi-Mahmood

بخش‌هایی از برنامه وی عبارت بودند از “حفظ جایگاه و نقش حاکمیتی آن در پرتو هدایت و رهنمودهای رهبری، حفظ استقلال وزارت و جلوگیری از تاثیرپذیری آن از جریان‌های سیاسی، تقویت نگاه فراجناحی و ملی در سطح وزارت، رعایت موازین شرعی و قانونی در اقدامات اطلاعاتی، صیانت از مسئولان سازمان در مقابل تهدیدات و آسیب‌های احتمالی، تدوین منشور اخلاق حرفه‌ای در وزارت اطلاعات، توسعه و حفظ سرمایه انسانی و بازنگری در چرخه گزینش، بهره‌گیری از فناوری و روزآمد کردن دستگاه‌ها و ابزارها در فرآیند اطلاعاتی، ایجاد نشاط و امید در میان کارکنان و توجه به نیازهای به حق معیشتی‌شان.”

محمود علوی تقدم احکام شرع، قانون و اخلاق بر عملکرد وزارت اطلاعات، پایان دادن به فضای امنیتی ، ممنوعیت تجسس و دخالت در حوزه خصوصی افراد به غیر از احتمال وجود توطئه را از اصول حاکم بر عملکرد وزارت اطلاعات خواند. او در عین حال اعلام کرد در هر زمینه‌ای از جمله خودی و غیرخودی، دوست و دشمن، فتنه و انحراف تابعی از مهندسی رهبری انقلاب خواهد بود و آن را نقشه راه و حجت شرعی دانست.

در صحبت‌ها و برنامه علوی بر خلاف حیدر مصلحی و محسنی اژه‌ای تاکید زیادی بر جنگ نرم و براندازی خاموش نشد. او گذرا از این مسائل عبور کرد و بر روی حفظ امنیت جامعه و مردم ، همگرایی بین سران نظام، دفاع از حقوق عامه، کمک به دیپلماسی پایدار و نقش مثبت اطلاعات در ایجاد آرامش و امید در کشور تاکید داشت.

رویکرد علوی که خود در انتخابات مجلس نهم توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شده بود، از زمان رسیدن به پست وزارت، تنها در سطح گفتمانی و اعلام مواضع، تفاوت‌های چشمگیری با محسنی اژه‌ای و حیدر مصلحی داشته است.او توانسته برخی از معاونت‌ها را تغییر دهد و برخی از نیروهای قدیمی مدیر در دوره وزارت یونسی را جایگزین سازد. اما سطح تغییرات کمی و کیفی در حالی که نزدیک یکسال از عمر وزارت علوی می‌گذرد در پرسنل وزارت اطلاعات محدود بوده است. اکثرا مدیران استانی سابق جابجا شده و از مدیر کلی یک استان به استان دیگر رفته‌اند.

عملکرد وزارت اطلاعات تاکنون تغییر خاصی با ادوار گذشته نداشته و هنوز فاصله زیادی با عملکرد وزارت اطلاعات در دوره مدیریت یونسی دارد. اگر چه در آن دوران نیز وزارت اطلاعات کماکان در پارادایم اقتدار گرایی تعدیل یافته عمل می‌کرد و تطابقی با نگرش امنیتی در چارچوب دمکراسی نداشت.

در وضعیت محدودیت‌های سیاسی، وزارت اطلاعات رویکرد جدیدی نشان نداده است. این مسائل باعث شده تا ذهنیتی بوجود بیاید که علوی دکور است و کنترل و نفوذی بر زیر مجموعه خود و دستگاه امنیتی کشور ندارد.

دراین راستا سخنان دکتر پور فلاح معاون اطلاعات داخلی وزیر اطلاعات که جزو مدیران بلندپایه این وزارت خانه است در همایش همایش فضلا، اساتید و روحانیون استان خراسان رضوی روشنگر است.

وی ارتباط با روحانیت و دانشگاهیان را لازمه امنیت پایدار معرفی کرده و گفته است: «مروز دشمنان متوجه جایگاه والای روحانیت شده و مطمئناً برای آن نقشه و توطئه چیده اند .روحانیت و حوزه های علمیه مشهد، قم و نجف علاوه بر اینکه باید با هم در ارتباط باشند، شایسته است که با دستگاه های اطلاعاتی نیز ارتباط داشته باشند.»

پورفلاح با تاکید اینکه باید با تمام جریانات و افکار سیاسی ارتباط داشته باشیم و در راستای جذب افراد به نظم اسلامی تلاش نماییم، اظهار داشت: «رکن و اساس نظام اسلامی، ولایت فقیه می‌باشد که وظیفه ما جذب سرباز برای اردوگاه رهبری است و اگر کسی قصد خروج از آن را داشته باشد باید او را به سمت این اردوگاه هدایت نمود. … البته باید با تیزهوشی مراقب افرادی بود که قصد ضربه زدن به ستون و رکن این اردوگاه را دارند.»وی با ذکر اینکه از بعد از پیروزی انقلاب کانون سرمایه‌گذاری دشمن در عرصه‌های دین، اخلاق، سیاست، فرهنگ، رسانه و روابط اجتماعی بوده است، تصریح کرد: «بعد از بروز جریان بیداری اسلامی رشد شیعه هراسی توسط دشمنان قوت گرفته است که باید نسبت به این مسأله توجه ویژه‌ای صورت گیرد.»

سخنان پور فلاح مملو از کدها وکلیدواژه‌هایی است که مدیران ارشد امنیتی جمهروی اسلامی در دو دهه اخیر به کار برده‌اند. او آشکارا می‌گوید که وزارت اطلاعات به دنبال جذب نیرو و تعامل با گروه‌ها در راستای نظرات ولی فقیه است. طبیعی است جلب نظرات خامنه‌ای با ممانعت از اصلاح در رویه‌ها و سیاست‌های امنیتی حکومت گره خورده است.

وقتی بلندپایه‌ترین مفام امنیتی داخلی وزرات اطلاعات و مسئول رویداد های مربوط به توسعه سیاسی و فرهنگی چنین می‌گوید، دیگر دشوار بتوان انتظار تحول در دیدگاه‌های وزارت اطلاعات را داشت. اظهارات او همچنین از چرایی انفعال و فقدان تاثیرگذاری وزرات اطلاعات در جریان رفع حصر موسوی، رهنورد و کروبی و همچنین وقایعی چون حمله به زندانیان سیاسی در اوین و فراهم نشدن فضای فعالیت برای احزاب سیاسی منتقد پرده بر می‌دارد.

عدم تغییر محسوس در فعالیت نهادهای اطلاعاتی نیروی انتظامی و سپاه پاسداران نیز نشان می‌دهد بخش مسلط قدرت اطمینان خاطر یافته که تغییری استراتژیک در عملکرد وزارت اطلاعات رخ نخواهد داد. در دوران تصدی وزارت اطلاعات توسط یونسی، رهبری بعد از ناامید شدن از تذکرات‌، دستور تشکیل اطلاعات موازی و مدیریت برخورد با مخالفان سیاسی و مدنی را به آنها سپرد.

ولی تاکنون چنین اتفاقی مشاهده نشده است. البته اطلاعات سپاه و کار های موازی اطلاعاتی در دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد نیز ادامه یافت و کماکان نیز وجود دارد.

از این رو ناامیدی نسبت به تحول و تغییر ملموس و اثر گذار در وزارت اطلاعات رو به افزایش است. این مسئله نقطه مهمی از آسیب‌پذیری روحانی را تشکیل می‌دهد و حتی می‌تواند گریبان دولتمردان اعتدال را نیز بگیرد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.