پرهیز از تشدید منازعات فرقهای بین اهل سنت وشیعیان تبدیل به مسالهای مهم در کشور شده است. از اینرو اولیای حکومت نیز فعال شده و مرتب در این خصوص هشدار میدهند. خامنهای در سخنانش به مناسبت روز بعثت پیامبر گرامی اسلام با دعوت به تشکیل امت واحده اسلامی گفت: «امروز دشمنان به مقابله علنی با اسلام روی آوردهاند و مهمترین وسیله آنها، ایجاد اختلافهای عقیدتی و جنگ شیعه و سنی است که اگر نیروی خرد و اندیشه بکارگرفته شود، میتوان دست دشمن و انگیزههای او را دید و در مسیر اهداف بدخواهان اسلام قرار نگرفت»
حسن روحانی نیز در اظهار نظری مشابه اعلام کرد: «تفرقه، بیعدالتی، خشونت و افراطی گری به عنوان بزرگترین گرفتاریهای تحمیلی جبهه کفر بر دنیای اسلام است…. امروز انقلاب اسلامی منادی اتحاد و همدلی و کنار گذاشتن اختلافات امت اسلامی در مقابل جبهه کفر است.» ادعای خامنهای و روحانی در نسبت دادن منشا اصلی نزاعهای فرقهای در جهان اسلام به غرب و یا جبهه کفر نوعی فرافکنی و خلاف واقع گویی است. اختلافات خونین و پر دامنه بین شیعه و سنی تاریخی طولانی در جهان اسلام دارد و امری کاملا درونی است.
ممکن است کشورهای خارجی و نیروهای غیر اسلامی از این مساله در مقاطعی بهره جسته باشند اما نقش آفرینی آنها معلول پدیده شکاف و رویارویی خصمانه بین بخشهایی از اهل سنت وشیعیان است. عامل اصلی که اختلافات را به سمت برادر کشی در میان مسلمانان و جنگهای بیحاصل و مخرب کشیده است ارادههای سیاسی و معطوف به قدرت بودهاند که خواستهها و امیالشان در بهرهگیری از امتیازات قدرت و ثروت را در زیر پوشش باورهای اصیل اسلامی گنجاندهاند. همچنین تعصب، جزمیت، تنگ نظری، پارادایم یکسان سازی عقیدتی، عدم رواداری، و از همه مهمتر تفسیر هویتطلبانه از دین اسلام بسترهای فرهنگی این نزاع تاریخی و دیرپا را شکل دادهاند.
کارگزاران جمهوری اسلامی علیرغم ادعای رهبران مبنی بر وحدت شیعه و سنی با ترویج حداکثری شیعهگرایی و نگرشهای آخرالزمانی در جهان اسلام باعث تشدید تنشهای فرقهای شدهاند. از زاویهای دیگر ادعای آنها برای رهبری جهان اسلام نیز به اختلافات دامن زده است. طبیعی است کسی که خود خوانده ولی امر مسلمانان جهان نامیده میشود در بین اکثریت مسلمانان که مشرب سنی دارند ایجاد حساسیت میکند.
اما در پرتو جنگ داخلی و فاجعه انسانی سوریه و قدرت گرفتن اسلامگرایان افراطی همسو با القاعده و سلفیهای جهادی بعد از بهارعربی درگیریهای خونین و زیان بار بین شیعه وسنی افزایش چشمگیری یافته و ثبات در جهان اسلام را به خطر انداخته است. علیرغم موضعی که خامنهای و دیگر چهرههای وابسته به بخش مسلط قدرت در خصوص متهم کردن آمریکا و بخشی از روحانیون و فقهای سنتی منتقد حکومت به برافروختن آتش نزاع شیعه و سنتی اتخاذ کرده اند، ولی رفتارهایی از سوی نهادها و اشخاص حکومتی صورت میگیرد که معیارهای تبعیض آمیز و مغایرت حرف و عمل آنها را آشکار میسازد.
شبکه قرآن در هفتههای گذشته برنامهای تحت عنوان شب آسمانی برگزار کرد که در آن با عدهای اهل سنت که مدتی وهابی شده و سپس تغییر مذهب داده و شیعه شده بودند، مصاحبه کرده بود. افراد از تشرف خود به شیعه به عنوان «روزی که هدایت شدم» یاد میکردند. سمتگیری برنامهای به سمت تبلیغ برای تغییر مذهب از سنی به شیعه بود. ایجاد حساسیت و القای گمراهی اهل سنت در این برنامه حتی با انتقاد برخی از جریانهای حکومتی و مدافع نظام نیز همراه شد.
در برخوردی دیگر مولوی عبدالحمید که از بزرگان اهل سنت ایران است و مشی معتدلی و معقولی دارد نسبت به اظهارات آیتالله مکارم شیرازی و حرفهای علم الهدی امام جمعه موهن و خشونت طلب مشهد اعتراض کرد که نسبت به وضعیت اهل سنت در ایران ایجاد حساسیت کرده و برخوردهای انقباضی و کنترل کننده را پیشنهاد کرده بودند.
عبدالحمید در خصوص مکارم شیرازی گفته بود: «در رابطه با آیتالله مکارم شیرازی باید عرض کنم که ایشان کتابهای متعددی دارند و بنده با مطالعه بعضی از کتابهای ایشان، در هیچکدام از آنها مسایل اختلافی را ندیدم و توهینی به اهلسنت صورت نگرفته است و خود ایشان اظهار داشته است که در هیچ یک از کتب ایشان مطلبی علیه اهلسنت وجود ندارد. اما برخی اظهارات ایشان در شرایط کنونی برای ما نگران کننده است. زیرا سن ایشان بالا رفته و گزارشهایی را که به ایشان میدهند زودتر باور میکنند و بدون تحقیق آنها را مطرح میکنند و گزارشهایی که ما در ملاقات با ایشان نیز شنیدیم برای ما نگران کننده و تعجب آور بود. این قبیل سخنان برای وحدت و همچنین برای شخصیت خود ایشان ضرر دارد. در شبکه ولایت که زیر نظر ایشان و به نام ایشان اداره میشود، فعالیت این شبکه در جهت تخریب اهلسنت است و نه تقریب اسلامی. گرچه گردانندگان شبکه مدعی هستند که توهین نمیکنند، اما ناظران بیطرف معتقدند که در این شبکه مسایلی بدتر از توهین مطرح میشود.»
وی در پاسخ به حرفهای علم الهدی نیز چنین گفته بود: «جناب آقای علم الهدی امام جمعه یکی از بزرگترین و مهمترین شهرهای ایران است. اظهار نگرانی درباره افزایش جمعیت اهل سنت و یا نگرانی از پیشرفت اهلسنت در زمینههای فرهنگی و تحصیلی، خرید زمین و سکونت اهلسنت در مشهد و شهرهای دیگر، سخنان بسیار تأسف برانگیزی هستند.»
او در پایان ابزار نگرانی کرده بود که چنین حرفهایی، سبب تحریک افراطیون شیعه و قتلهای زنجیرهای اهل سنت است. علماء اهل سنت در استان سیستان و بلوچستان، کردستان و کرمانشاه در ایران پس از انقلاب از قربانیان خشونتهای پنهان دولتی و ترورها بودهاند. اما در واکنش به نگرانیهای بحق مولوی عبدالحمید، رسانههای حکومتی به او حمله کرده و طلاب وابسته به حکومت حوزه علمیه زاهدان را تعطیل کردند.
این اقدامات موید مغایرت فاحش در نحوه عمل حکومت با حرفها و مواضع ظاهری مسوولان بلند پایه آن است. البته حساسیت نسبت به اهل سنت فقط از ناحیه حکومت نیست برخی از مراجع سنتی غیر دولتی نیز خواهان سختگیری بر اهل سنت هستند. در این راستا اظهار نظر اخیر آیت الله وحید با توجه به پر رنگ بودن خصلت شیعه گرایی هویت محور در آراء وی، تحول بزرگی در این خصوص محسوب میشود. اظهارات ایشان بهشرح زیر است:
«دین اسلام، دین رحمت و رسول اسلام، رسول رحمت است. این دین، آن رفتار پیغمبر و امیرالمؤمنین(ع) جایی برای حرکتهای تکفیری و این تندروها باقی نمیگذارد. فقاهت در این گونه جریانها از بین رفته است، سب و لعن علنی جایز نیست و دستور خود ائمه بر خلاف این است.در روایات دو مطلب آمده یکی نفی و دیگری اثبات. نفی این که نباید با اتباع مذاهب دیگر دشمنی کرد و به مقدسات آنها توهین نمود و لعن وسب بزرگان آنها جایز نیست. زیرا موجب دور کردن آنها از اهل بیت(ع) و معارف آنها میشود. دیگر این که فرمودند؛ در نمازهای جماعت آنها شرکت و به آنها محبت کنید، از مرضای آنها عیادت و سخنان و معارف ما را برای آنها بیان کنید.»
برخوردهای نفی کننده و نفرت پراکنی مذهبی از برخورد سطحی و فقدان نگاه عمیق به آموزههای اسلامی بر میخیزد و انحراف از شکل درست اسلام است. مشترکات شیعیان و اهل سنت به مراتب بیشتر از اختلافات آنها است. امروز اختلافات به تاریخ دور بر میگردند و مکاتب و باورهای شکل گرفته قابل تغییر و یکسان سازی نیستند. خشونت نیز وضعیت را بدتر کرده و مشکلات را بغرنجتر میسازد.
بنابراین گرایشهای داخلی جهان اسلام بهتر است به جای خصومت و کشمکش به سمت گفتگو و همزیستی مسالمت آمیز روی آورند. حق آزادی مذهب را به رسمیت بشناسند و به دنبال تبلیغ باورها و دیدگاههای دینی خود شان باشند. تلاش برای تغییر مذهب دیگران یا یکسان سازی مذهبی رویکرد غلطی است. در مواجهه با تکفیریها و سلفیهای افراطی حمله به بزرگان اهل سنت جایز نیست و باید گرایشهای میانه رو معقول آنان را ترغیب کرد تا با افراطیها مقابله نمایند.
نوع برخورد امامان شیعه و بخصوص حضرت علی و امام صادق با کل جامعه مسلمانان هم عصر شان در این خصوص روشنگر است. ادعای وحدت اسلامی از ناحیه حکومت تا زمانی که با پایان دهی به سخت گیریها بر اهل سنت همراه نگردد، شعاری تو خالی بیش نخواهد بود.
همچنین از مراجع سنتی شیعه و بخصوص جریانهایی مثل شیرازیها که دسترسی زیادی به شبکههای ماهوارهای دارند انتظار میرود تا در افزایش تقریب و نزدیکی بین مسلمانان بکوشند و از برخوردهای تحریک کننده و بخصوص توهین به رهبران اهل سنت پرهیز نمایند.