چرا اسرائیل مقصر اصلى فاجعه انسانى غزه است؟

فاجعه انسانى غزه ابعاد وحشتناکى پیدا کرده و بیم آن مى‌رود که تعداد کشته شدگان به مرز درگیرى خونین و دهشتبار سال ٩-٢٠٠٨ برسد. تاکنون نزدیک به ۶۷۰ نفر از فلسطینى‌ها جان بأخته‌اند که هفتاد و پنج درصد آن غیر نظامى هستند. تعداد کودکان در میان تلفات انسانى بالا است. تعداد کشته شدگان اسرائیل تاکنون به سى و یک نفر بوده است و به استثناء دو نفر همه نظامى هستند. معلوم نیست رایزنی‌های منطقه‌ای و جهانی برای آتش بس فوری به نتیجه برسد.

st.gaza_.Zaytun.neighbourhood.gi_.jpg_-1_-1

این یادداشت پاسخى اجمالى به سوالى است که چرا مقصر اصلى فاجعه انسانى غزه رفتار سبعانه دولت اسرائیل است. منتها قبل از تشریح دلائل تاکید مى‌شود که نگارنده حماس را هم در تشدید خشونت‌ها و قربانى شدن ساکنان بى پناه غزه مقصر مى‌داند. همچنین مدافع تشکیل دو دولت در چارچوب صلح عادلانه و شرافتمندانه فلسطین – اسرائیل است. همچنین ذات واحدى براى اسرائیل قائل نیست اگرچه روند غالب و مشترک در بین دولت‌هاى تاریخى اسرائیل ارتکاب جنایات بر علیه مردم فلسطین و نقض حقوق اساسى آن‌ها بوده است، ولى این روند تغییر ناپذیر نیست. حماس را نیز برابر نهاد و معرف مردم فلسطین نمى‌داند. همچنین از کشته شدن اسرائیلى‌ها نیز خشنود نمى‌شود و با قتل و خون‌ریزى مشکل اصولى دارد. در عین حال از عملکرد بى‌رحمانه ارتش اسرائیل منزجر است . با فسطینى‌هایى که مرتکب قتل شهروندان غیر نظامى اسرائیل مى‌شوند و یهودى ستیزى نیز مخالفت جدى دارد.

اما دلائل پیش‌گفته به اختصار بشرح زیر هستند:

زمینه و عوامل ریشه‌اى

در هر نزاع و مناقشه‌اى نخست باید توجه کرد ریشه‌ها و بستر درگیرى چیست؟ امتناع دولت اسرائیل از احقاق حقوق مردم فلسطین به شکل ساختارى و مبنائى مخالفت مسلحانه با آن را موجه مى‌سازد. رفتار دولت نتانیاهو عملا به‌گونه‌اى است که جز بن‌بست هیچ راه مسالمت‌آمیزى را پیش روى فلسطینى‌ها قرار نمى‌دهد. نتانیاهو حتى راضى نشد در حین مذاکرات دستور تعلیق شهرک‌سازى در کرانه باخترى را بدهد.

خواسته‌هاى کلان مردم فلسطین صلح عادلانه، بازگشت آوارگان و مهاجران، تشکیل دولت مستقل فلسطین با پایتخت بیت‌المقدس شرقى، عقب نشینى اسرائیل به قبل از مرز‌هاى ١٩۶٧، توقف شهرک سازى در کرانه باخترى است. اما در کوتاه مدت توقف حملات نظامى، رعایت موازین حقوق بشرى، ترک محاصره و امکان فعالیت آزاد و امن اقتصادى است. کارشکنى اسرائیل در مسیر صلح بذرهاى خشونت و نفرت را مى‌پراکند.

مجازات جمعى

اسرائیل همیشه در برابر تخلف و خطاى یک فرد و یا یک گروه به مجازات جمعى فلسطینى‌ها مى‌پردازد و ابایى از به خطر انداختن جان و اموال کسانى که تقصیرى نداشته‌اند، ندارد. مجازات جمعى شیوه‌اى ظالمانه و متعلق به دوران مقابل عقلانیت بشر است.

جنایات جنگى

دولت اسرائیل در حملاتش تفکیکى بین نظامى و غیر نظامى قائل نمى‌شود. هدف قرار دادن افراد عادى از مصادیق جنایت جنگى طبق کنوانسیون ژنو است. بنابراین از نقطه نظر حقوقى طبق قوانین جهانى و همچنین به لحاظ أصول وجدانى و اخلاقى عملکرد ارتش اسرائیل در هدف قرار دادن غیر نظامیان موجب ارتکاب جنایت جنگى است. نتیجه جنایت‌هاى ارتش اسرائیل مرگ، زخمى شدن، اسارت، آوارگى، نابودى خانه و دارایى‌هاى ده‌ها هزار فلسطینى است.

اقدام نامتناسب

عملیات ارتش اسرائیل بعد از ربوده شدن و قتل سه جوان اسرائیلى رخ داد. آن‌ها ده‌ها نفر از فلسطینى‌ها از جمله اعضاء حماس و مقامات سابق را بازداشت کردند و بدون مشخص شدن نتیجه تحقیقات حماس را متهم ساختند. البته تکذیب نکردن رسمی حماس ایجاد شائبه کرد اما آن‌ها تایید نکردند و هنوز على‌رغم گذشت سه هفته از منازعه، دولت اسرائیل از ارائه سند محکمه‌پسند در مورد ادعاى دخالت در قتل سه جوان یاد شده خودداری کرده است.

اسرائیل افراد زیادى را بازداشت کرد دیگر اقدامات بعدى توجیهى نداشت و زیاده روى بود. سیستم گنبد آهنین این کشور نیز توان بازدارندگى در برابر حملات موشکى را دارا است و اکثر آن‌ها را دفع مى‌کند. پرتاب پراکنده موشک از داخل خاک فلسطین قبلا نیز وجود داشت و اسرائیل به صورت موضعى و محدود حمله تلافى جویانه انجام مى‌داد. بنابراین یورش هوایى و زمینى سنگین به غزه عملى غیر متناسب و به دلیل تلفات شدید و غیر قابل مقایسه، جنایت‌کارانه است.

بهره‌بردارى

رصد کردن رفتار دولت اسرائیل أشکار مى‌سازد که از مناقشه اخیر براى تضعیف و ضربه زدن به توان موشکى، زیر ساختى و سیاسى حماس بهره‌بردارى کرده است. توان موشکى مورد ادعاى اسرائیل قبل از این مناقشه وجود داشت و دولت اسرائیل به جز پاره‌اى اقدامات محدود کننده و ایجاد مهار کارى انجام نمى‌داد و ظاهرا مشکلى نیز نبود. از این رو بهره‌بردارى سیاسی نشان دهنده برخورد ابزارى دولت اسرائیل با صلح‌، امنیت و جان مردم این کشور و بى‌اعتنایى به نقض حقوق گسترده مردم فلسطین است.

در مجموع از دلایل فوق می‌توان نتیجه گرفت دولت اسرائیل که سیاهه طولانی از جنایت، نقض حقوق بشر و اقدامات تروریستی در کارنامه خود دارد و یکی از متخلف‌ترین دولت‌ها در نقض قوانین جهانی است، در فاجعه انسانی اخیر غزه مقصر اصلی است. بی‌اعتنایی جامعه جهانی و برخورد تبعیض آمیز غرب، نه تنها صلح اسرائیل و فلسطین را بیش از گذشته دشوار می‌سازد تبعات مهمی در افزایش بی‌ثباتی و رشد گرایش‌های افراطی در خاورمیانه خواهد داشت.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.