آیتالله علی خامنهای همانطور که پیشبینی میشد واکنش تندی به حرفهای اخیر باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا و نشست او با مقامهای عربی در کمپ دیوید نشان داد. او با تکرار مواضع پیشینش اظهار داشت که استکبار و در راس آن آمریکا عامل اصلی شکل گیری جاهلیت مدرن است که به ادعای او بسیار خطرناکتر و مجهزتر از جاهلیت پیش از اسلام است.
آیتالله خامنهای جاهلیت مدرن را از افکار سید قطب وام گرفته که تاثیرات زیادی بر نظرات و دیدگاههای وی دارد. رهبر جمهوری اسلامی آهنگ حملات را به حکومت عربستان سعودی نیز شدت بخشید و آنها را بدتر از حاکمان دوران پیش از اسلام موسوم به جاهلیت بشمار آورد. در عین حال تاکید کرد که جمهوری اسلامی میتواند با تکیه به دو اصل «بصیرت» و «عزم و همت» در مقابل غرب بایستد و آن را شکست دهد.
سخنان خامنهای صریحتر از قبل بایستگی تداوم راهبرد خصمانه با آمریکا را گوشزد کرد و روشن ساخت هدف از نرمش قهرمانانه تنش زدایی و کاهش ابعاد بحران در رویارویی با دولت متخاصم است و عادی سازی و تغییر راهبردی رابطه با آمریکا در دستور کار حکومت نیست. رهبر جمهوری اسلامی امکان آشتی و نزدیکی گفتمان جمهوری اسلامی و غرب را منتفی دانست.
محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، در مصاحبه با اشپیگل، نشریه آلمانی نیز اظهارات مشابهی را بیان داشت و گفت به دنبال رابطه حسنه با دولت آمریکا نیستیم.
تلاش برای دستیابی به مصالحه اتمی با آمریکا و پذیرش عقب نشینی در فعالیتهای هستهای که محصول نگرانی از افزایش تاثیرات مخرب تحریمهای کمرشکن و استفاده از فرصت سیاست تعاملی اوباما است، تعارضی ملموس با دیدگاههای راهبردی خامنهای را نمایان میسازد. این تعارض باعث شده تا توان او در کنترل مسائل به طور نسبی کاهش یافته و سردرگمی در داخل نظام نیز افزایش یابد. نکته یاد شده توافق جامع هستهای را حتی در صورت تصویب شدن شکننده میسازد.
خامنهای مدعی شد که مذاکره کنندگان آمریکایی خواستههای جدیدی را طرح کردهاند وبا «پر رو» خواندن آنها اعلام کرد نظام اجازه بازرسی از مراکز نظامی و گفتوگوی نمایندگان آژانس با کارشناسان اتمی ایران را نمیدهد. حرفهای وی موفقیت در انعقاد توافق جامع هستهای را در هالهای از ابهام فرو برد. البته هنوز امکان به نتیجه رسیدن بر سر توافق جامع وجود دارد ولی فراز و نشیبهای احتمالی بیشتر از گذشته به نظر میرسد و انجام آن دشوارتر شده است.
اما برونداد سخنان خامنهای به مناسبت سالروز بعث پیامبر اسلام و بازدید از مراسم دانشآموختگی دانشجویان افسری و تربیت پاسداری دانشگاه امام حسین، پنجرهای است که به فهم راهبرد منطقهایاش کمک میکند.
او با درک آسیب پذیری جمهوری اسلامی نسبت به صورتبندی منازعه خاورمیانه در چارچوب «رویارویی شیعی- سنی» کوشید تا تقابل با آمریکا را به عنوان معیار صف بندی جا بیاندازد.
آیتالله خامنهای سازمان یافتهتر از آیتالله خمینی در آرزوی گسترش نهضت بیداری اسلامی است. در سطح کلان وی مشوق قدرت گرفتن گرایشهای بنیاد گرای اسلامی است که اولویت فعالیتهایشان رویارویی با آمریکا و گفتمان حکومت دینی با تفسیر ایدئولوژیک از فقه به عنوان بدیل لیبرال- دمکراسی است. اما در سطح پایینتر خامنهای به دنبال هژمونی شیعیان در جنبش بیداری اسلامی ادعایی وی است. از این رو سیاستهای منطقهای حکومت که سپاه قدس مجری اصلی آن است پدیده چند وجهی است. هر جا که موقعیت برای قدرت گرفتن شیعیان مساعد است سیاست تصرف قدرت سیاسی تجویز میشود. در این شرایط نیز هوشمندی و انعطاف نظام حکم میکند سهم از قدرت متناسب با پایگاههای اجتماعی نیروهای هدف باشد. در جاهایی که چنین پتانسیلی وجود ندارد حمایتهای محدود و گسترش حوزههای نفوذ و کارهای تشکیلاتی توصیه میشود. در شرایطی نیز که منافع مهم تری با کشورهایی چون چین، روسیه و… مطرح است، مصلحت اندیشی حکم به نادیده گرفتن مطالبات شیعیان و احاله دادن آن به آیندهای نامعلوم میدهد. همچنین همین مصلحت اندیشی در مواقعی مانند افغانستان ناچار به ترجیح مقطعی غیر شیعیها میشود.
ولی برایند همه این سیاستهای به ظاهر متفاوت تبدیل جمهوری اسلامی و نهاد ولایت فقیه به مرکز معنوی و هدایت جهان اسلام است. «ولی امر مسلمانان جهان» تنها یک تعارف نیست بلکه این عنوان عظمتطلبی شیعهمحور نهفته در آن برای تحقق آرزوی تاریخی شیعیان در تصدی خلافت اسلامی را بازتاب میدهد. البته این عنوان از منظر دیگر روایت مذهبی- شیعی لقب «قبله عالم» پادشاهان عرفی ایران نیز هست، که ریشههای عمیق تصور فوق را در ذهن و ضمیر جامعه ایرانی نمایان میکند.
با توجه به نظر غالب فقهای شیعه که بر دوری از تلفیق ولایت مذهبی و سیاسی در دوره غیبت تاکید دارند، ادعای اتصال حکومت به ظهور امام دوازدهم شیعیان مطرح میشود.
اما صرفنظر از خواست و اعتقادات رهبران جمهوری اسلامی که در زمره شیعیان غالی (اهل غلو و بزرگ نمایی) قابل دستهبندی هستند، عناصر دیگری نیز باعث میشوند تا شیعه گرایی گریز ناپذیر شود. بلند پروازیهای حکومت و عظمت طلبی که همپوشانیهایی با خواست تاریخی و موقعیت ژئوپلتیک ایران در برتری بر خاور میانه دارد، حکم به استفاده از شیعیان میدهد. شیعیان در دنیا نسبت به ایران و به خصوص حکومتی که به شیعه و اسلام بها میدهد، نظر مثبتی دارند. این مولفه باعث میشود شیعیان به لحاظ راهبردی ابزار مناسبی برای پیشبرد سیاستهای منطقهای حکومت باشند.
از سوی دیگر، گفتمان جمهوری اسلامی در گرایشهای بنیاد گرای سنی زمینه نفوذ بالایی ندارد. سلفیها، اخوانیها و القاعدهایها کنترل فضا را در اسلامگرایان سنی در دست دارند و آنها حاضر به دنبالهروی از جمهوری اسلامی نیستند. تجربه حماس مثال روشنگری است که وفاداری و سمت گیری نهایی آنها با بلوک عربی- سنی است و حمایتهای مالی، تسلیحاتی و سیاسی جمهوری اسلامی نتوانست رابطه استراتژیکی بین آنها برقرار نماید. بنابراین تنها گرایشهای شیعی بنیاد گرا و دولت-محور مخاطب بالقوه خواست جمهوری اسلامی در زعامت جهان اسلام و تحویل آن به «امام زمان» هستند. البته بدیهی است با توجه به اقلیت بودن شیعیان، شیعه گرایی نمیتواند گفتمان جنبش باشد بلکه رهبر جمهوری اسلامی و مدیریت را هدف قرار میدهد. این رویکرد نیاز دارد به نحوی پیچیده بسته بندی گردد تا هژمونی شیعیان را پنهان سازد.
حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان و تحولات بعد از بهار عربی موازنه قوا در خاورمیانه را با تغییرات بزرگی همراه ساخت. جمهوری اسلامی نیز از این فرصت برای گسترش سیاست توسعه طلبی منطقهای خود استفاده کرده و شبکه نیروهای وابسته به خود در کشورهای دیگر را تثبیت و گسترش داده است. البته اتفاقاتی نیز در کشورهای خاورمیانه رخ داد که منشا اصلی آنها معادلات محلی است به عنوان مثال ریشه اصلی منازعات در یمن و سوریه مذهبی نیست، اما مداخلات ایران و محور عربستان- ترکیه به آن بعد رویارویی مذهبی بخشیده است. البته در کنه این رویارویی مذهبی نیز رقابتهای سیاسی و ژئوپلتیک نهفته است. ولی انگیزه بخش مسلط قدرت در جمهوری اسلامی سنت گرایی ایدئولوژیک شیعه محور است که سعی میکند با گسترش نفوذ خود در جغرافیای منطقه زمینه را برای رهبر جمهوری اسلامی عملی ولی فقیه مساعد سازد. برافراشتن عکسهای وی در سوریه و عراق، تقویت گروههایی که وفاداری نهایی آنها به نهاد ولایت فقیه در ایران است و تاکیدات مکرر فرماندهان سپاه بر عمق راهبردی پیروی از خامنهای در مسلمانان جهان مستندات معتبری در پردهبرداری از سیاست دوگانه حکومت هستند که در ظاهر بر طبل وحدت اسلامی میکوبد اما در باطن به دنبال بسط هژمونی خود است.
در شرایطی که خاورمیانه در حال گذار است و هنوز شکل نهایی خود در دوره پس از «بهار عربی» را پیدا نکرده است، دولتهای عربستان سعودی و ترکیه نیز میکوشند قدرت منطقهای خود را گسترش داده و آرز وهای بلند پروازانه بازسازی خلافت «خلفای راشدین» و «امپراتوری عثمانی» را در سیاستهای کلان مد نظر دارند. این سیاستها و احساس نگرانی عربستان از گسترش نفوذ ایران به مرزهای شرقی آن باعث شده تا تصادم عظمت طلبی سه جریان یاد شده خاور میانه را در دور جدیدی از بیثباتی و منازعههای مخرب قرار دهد.
از این رو رهبر جمهوری اسلامی به دلیل آنکه سیاستهای آل سعود بیش از پیش به مانعی برای جلو بردن هلال شیعی تبدیل شده است، بر شدت حملات و مشروعیت زدایی از حکومت عربستان افزوده است. خامنهای بیش از پیش در سخنانش از مرزهای جغرافیایی و سیاسی ایران فراتر میرود و در قالب مجموعه بزرگتر انقلاب اسلامی که بدون مرز است مواضعش را بیان میکند. او رسما از مداخله حکومت در مناقشههای منطقهای و دیگر کشورهای مسلمان حمایت میکند.
در عین حال سخنان خامنهای در خصوص امکان گسترش جنگهای نیابتی به مرزهای ایران، نشان میدهد مواضع تند فرماندهان نظامی ایران جنبه بازدارنده و دفاعی نیز دارد.
البته کماکان راهبرد سیاسی حکومت پرهیز از درگیری نظامی مسقیم با عربستان و در عین حال افزایش سطح جنگهای نیابتی است. در عین حال وضعیت حساس و شکننده منطقه به گونهای است که یک اقدام حساب نشده میتواند فضا را از کنترل طرف درگیر خارج ساخته و به رویارویی از قبل پیشبینی نشدهای ارتقاء دهد.
یکی از پیامدهای بالقوه مسیری که حکومت در گسترش نفوذ منطقهای پیموده است، شکل گیری شبح جنگ و منازعه نظامی بر آسمان ایران است. جنگ محتملی که ایران را تهدید میکند، دیگر به مانند سابق مربوط به بحران هستهای نیست بلکه میتواند محصول تحولات در موازنه قوای منطقهای باشد. البته احتمال آن در چارچوب شرایط کنونی ضعیف است.
رهبر جمهوری اسلامی هنوز امید به توافق با حکومت ترکیه دارد و مشابه عربستان آن را بمثابه تضاد اصلی نمیداند. بنابراین تنها مقاومت در برابر اقدامات ترکیه در سوریه و ناامیدسازی آنها از تغییر بشار اسد در دستور کار قرار دارد. اما اگر ائتلاف ترکیه- سوریه و اردن وارد مداخله نظامی در سوریه شود، آنگاه سیاست حکومت ایران در قبال ترکیه ممکن است دستخوش تغییری بزرگ شود.