خامنه‌ای و پرده‌برداری از نقطه عزیمت نرمش قهرمانانه

خامنه‌ای در دیدار با مقامات و مدیران نظام، از چگونگی شکل‌گیری سیاست “نرمش قهرمانانه” و دور جدید مذاکرات هسته‌ای پرده‌برداری کرد. او در عین حال با گسترش و تحکیم خطوط قرمز، مسیر دستیابی به توافق جامع را پیچیده‌تر ساخت.
اگر طبق ادعای او، توصیه‌های علنی‌اش با خط مشی‌ ترسیمی در جلسات خصوصی با حسن روحانی و مذاکره‌کنندگان هسته‌ای یکسان باشد و تعارضی بین نگاه راهبردی‌ او و مانورهای تاکتیکی‌اش بروز پیدا نکند، دستیابی به توافق هسته‌ای پایدار، قطعی و جامع در صورت عدم عقب‌نشینی بیشتر اوباما و همراهی تروئیکای اروپایی، ناممکن می‌شود و فضا در بهترین حالت به سمت توافق نسبی و محدود پیش می‌رود.

Obama_Rohhani_Khamenei-600x360

خامنه‌ای می‌خواهد تمامی تحریم‌های آمریکا اعم از دولت و کنگره و شورای امنیت سازمان ملل به محض اجرای تعهدات از سوی ایران برداشته شوند. او گفت مشروط شدن تعهدات طرف مقابل و رفع تحریم‌ها به راستی‌آزمائی اقدامات ایران از سوی آژانس بین‌المللی هسته‌ای را نمی‌پذیرد. تاکید دیگر او آن بود که دوره زمانی محدودیت فعالیت‌های هسته‌ای ایران کمتر از ده سال باشد و هیچیک از مراکز نظامی و غیر هسته‌ای ایران مورد بازرسی قرار نگیرند. او تحقیق و مصاحبه با کارشناسان و مسئولان برنامه هسته‌ای را نیز رد کرد و افزود که فعالیت‌های تحقیقاتی هسته‌ای این کشور نباید در دوره زمانی خاص با محدودیت مواجه باشد.

مانورهای دیپلماتیک

قیودی که خامنه‌ای مشخص ساخت، سخت‌گیری بر سر مفاد توافق را افزایش می‌دهد و حوزه انعطاف و مانور مذاکره کنندگان ایرانی را تقریبا به نقطه صفر می‌رساند. بدین ترتیب او توپ را به زمین اوباما انداخته که برای توافق هسته‌ای با ایران و به جا گذاشتن میراث سیاسی، اشتیاقی غیرمتعارف از خود نشان داده است. اما این شرایط کار را برای اوباما به‌خصوص در مواجهه با کنگره و دولت‌های اروپایی دشوار می‌سازد.

خامنه‌ای صریح‌تر و کامل‌تر از گذشته فاش ساخت چگونه سیاست نرمش قهرمانانه پیش از ریاست جمهوری روحانی ریل‌گذاری شد. بدین ترتیب روایت او به عنوان کسی که حرف آخر را در دیپلماسی و سیاست‌گذاری خارجی می‌زند، روشن می‌کند که جلو رفتن مذاکرات هسته‌ای ارتباطی به ۲۴ خرداد و ریاست جمهوری روحانی ندارد و در اصل پیروزی روحانی، محصول عقب‌نشینی تاکتیکی نظام در حوزه هسته‌ای و تنش‌زدایی کنترل شده در رویارویی با غرب بوده است. به عبارت دیگر، نقش روحانی و ظریف در هموارسازی مسیر مذاکرات و موفقیت نسبی در دستیابی به اقدام موقت ژنو بوده است.

خامنه‌ای شروع کار را تمایل دولت امریکا اعلام کرد که از طریق یکی از «حکام خوشنام منطقه» به اطلاع حکومت رسیده است. به احتمال قریب به یقین منظور او سلطان قابوس پادشاه عمان است. بعد از این پیام و ادعای حل مشکلات با پذیرش ایران هسته‌ای و برداشتن تحریم‌ها در یک دوره زمانی شش ماهه، خامنه‌ای پذیرفت تا مرحله مخفی نرمش قهرمانانه شروع شود و حکومت نیز اماده عقب‌نشینی و اعطای امتیازاتی در صورت رعایت وعده‌های دولت آمریکا شود. خامنه‌ای همچنین گفت که دستیابی به غنی‌سازی بیست درصدی با هدف افزایش قدرت چانه‌زنی و مانور های دیپلماتیک بوده است.

راست‌آزمایی مدعاها

اما علائم و نشانه‌ها، در درستی ادعای خامنه‌ای ایجاد تردید می‌کند که صرف تمایل دولت آمریکا زمینه‌ساز «نرمش قهرمانانه» شده باشد. البته رویکرد آشتی‌طلبانه اوباما و جان کری، متغیر مهم و تاثیرگذاری بوده اما حکومت ایران نیز متقابلا در صدد کاهش تنش‌ها بوده است. در اصل نگرانی از افزایش تبعات مخرب تحریم‌ها در ابعاد داخلی و خارجی نقشی مهم در تغییر سیاست هسته‌ای و متوقف کردن سیاست تقابلی ایفا کرده است.

پیش از خامنه‌ای، علی‌اکبر ولایتی و علی‌اکبر صالحی مدعی شده بودند که سیاست جدید هسته‌ای ایران با ابتکار انها کلید خورده است. محمود احمدی‌نژاد نیز نخست با پادشاه عمان گفتگو کرده بود. نکته مهم در این میان همزمانی شروع مذاکرات هسته‌ای مستقیم و مخفیانه با آمریکا، آن هم مستقل از تیم مذاکره کننده هسته‌ای با رهبری سعید جلیلی، با اوج حملات ظاهری خامنه‌ای به آمریکا است. این مذاکرات که در تابستان سال ۹۱ شروع شد در دوره‌ای بود که اظهارات رهبری علیه آمریکا شدت یافته بود.

چرخش خامنه‌ای و تمایل او به کاهش ابعاد درگیری با آمریکا فرصتی برای نیرو هایی در داخل حکومت فراهم ساخت که تداوم رویارویی هسته‌ای را به مصلحت نمی‌دانستند. البته هنوز معلوم نیست رویکرد خامنه‌ای تا چه میزان واقعی و یا صرفا یک تغییر تاکتیکی بوده است.

سند ویکی‌لیکس

در این خصوص سندی که اخیرا از سوی ویکی‌لیکس منتشر شده، تا حدی روشنگر است. در این سند محرمانه، مقرن بن عبدالعزیز رییس وقت دستگاه اطلاعاتی عربستان گزارشی به ملک عبدالله پادشاه فقید عربستان می‌دهد که رهبری جمهوری اسلامی (مرشد اعلی) تغییری در مواضع هسته‌ای انجام داده و از اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت در حل بحران هسته‌ای کمک خواسته است. این نامه که در تاریخ ۴ اردیبهشت ۱۳۹۱ صادر شده است، به درخواست رفسنجانی برای میانجی‌گری عربستان سعودی اشاره می‌کند. البته معلوم نیست این ادعا واقعیت داشته یا اینکه رفسنجانی و یا نزدیکانش از این طریق می‌خواسته‌اند برنامه خودشان را جلو ببرند و سفیر مصالحه هسته‌ای باشند.

اما در صورت صحت این گزارش که احتمال آن بالا است، رفسنجانی نیز جزء نخستین افرادی است که سعی کرده در چارچوب تحول درسیاست هسته‌ای نظام نقش‌آفرینی کند. مشابه این الگو در هنگام تمایل آیت‌الله خمینی به حل مساله گروگان‌ها نیز رخ داد و کارگزاران وقت حکومت، از چندین کانال با مقامات ارشد آمریکایی تماس مستقیم و غیر مستقیم برقرار کردند.

تشدید وضعیت خاکستری

بدین ترتیب در روزهای پایانی موعد دستیابی به توافق جامع، بعد از دو بار تمدید مذاکرات، وضعیت خاکستری تشدید، و نقش‌آفرینی دولت محدودتر شده است. خامنه‌ای صریح‌تر از گذشته به میدان آمده و مدیریت کلان مذاکراتی را که با هدایت او شروع شده، در دست گرفته است. عقب‌نشینی‌های دولت آمریکا در روز های گذشته در خصوص تعیین تکلیف ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته‌ای ایران و تفسیر سهل‌گیرانه از قرارداد الحاقی، او را امیدوارساخته که پیشروی‌هایش با موافقت تصمیم‌گیران کاخ سفید همراه شود که به زعم او به توافق بیشتر نیاز دارند.

خامنه‌ای از مذاکره‌کنندگان حمایت کرد اما در عین حال به انتقادات مخالفان اصولگرای تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای نیز مشروعیت بخشید و تلویحا از ظریف خواست به حرف‌های جماعت موسوم به دلواپسان توجه نشان دهد. سرنوشت توافق هسته‌ای در روز‌های حساس پیش رو نامعلوم است و دستیابی به آن بیش از پیش به تصمیمات سخت سیاسی دو طرف گره خورده است.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.