موضعگیری مبهم خامنه ای بعد از توافق جامع هسته ای این سئوال را در عرصه عمومی پیش آورده است که نگاه واقعی وی به توافق چیست. خامنه ای تاکنون سخنی در تایید مفاد توافق به زبان نیاورده است و همچنین به تاثیر مثبت و ویژه آن در بهبود وضعیت کشور اشاره نکرده است. او تنها از زحمات و فعالیت های تیم مذاکره کننده هسته ای تشکر کرده و در پاسخ به نامه روحانی نیز خواهان ارجاع توافق به مجاری قانونی پیشبینی شده یعنی شورای امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی شده است. دولت روحانی و تیم مذاکره کننده مدعی هستند که توافق در چارچوب نظارت کلان و هدایت رهبری انجام شده و خطوط قرمز و نقطه نظرات وی در نظر گرفته شده است. اما در مقابل برخی از اصول گرایان افراطی نظیر حسین شریعتمداری مدعی هستند سکوت خامنه ای به معنای نارضایتی وی از توافقات نهایی بوده و خواهان اهتمام مجلس و شورای امنیت ملی در تغییر ویا مخالفت با جمعبندی مذاکرات وین هست. حساسیت جعفری فرمانده سپاه نسبت به نادیده گرفته شدن برخی از خطوط قرمز نیز باعث شده تا زمزمه های مخالفت رهبری قوت بگیرد.
اما رصد کردن مواضع خامنه ای و سیر تحولات مذاکرات هسته ای با توجه به ساختار حقیقی تصمیم گیری جمهوری اسلامی نشان می دهد بدون موافقت خامنه ای امکان به نتیجه رسیدن مذاکرات توافق جامع در وین وجود نداشت. اما وی در ظاهر می کوشد تا عقب نشینی کنترل شده در پس مذاکرات هسته ای پنهان باقی بماند و اینگونه در افکار عمومی جلوه داده شود که بر روی مواضع خود ایستاده و درصدد حفظ دستاورد های هسته ای است. رویکرد پیچیده خامنه ای در خصوص توافق هسته ای در پرتو وضعیت دشواری که حکومت در صورت تداوم انزوا و گسترش تحریم های کمر شکن و احتمال شکل گیری ناآرامی ها و بی ثباتی قابل درک است. همچنین وی سیاست دولت اوباما در کاهش مداخلات در خاور میانه و تنش زدایی با جمهوری اسلامی ایران را نیز فرصتی مهم برای استفاده ارزیابی کرده است. قدرت گرفتن داعش به عنوان دشمن مشترک عامل دیگری بود که کاهش شدت منزعه بین ایران وغرب را موجه می ساخت. از اینرو درصدد بر آمد تا با مصلحت سنجی به عقب نشینی کنترل شده از فعالیت های هسته ای ضمن حفظ ساختار اتمی روی آورد. اما این عقب نشینی تاکتیکی بوده و وی قصد تغییر در راهبرد ضد غرب و تقویت بنیاد گرایی اسلامی در منطقه و جهان را ندارد.
خامنه ای معمار و آغاز کننده سیاست نرمش قهرمانانه بود که تغییری بنیادین در مسر مذاکرات هسته ای ایجاد کرد و بعد از چهار سال منجر به نتیجه شد. البته این موفقیت مرهون سیاست آشتی جویانه و سهل گیرانه اوباما و کری نیز بود. اما خامنه ای از ابتدا پرهیز داشت تا مسئولیت عقب نشینی و ادامه ندادن تقابل هسته ای بر دوش وی بیفتد. همچنین حساسیت داشت که تنش زدایی در حوزه هسته ای به حوزه های دیگر تعمیم نیافته و مبانی سیاست خارجی تغییر نیابد. بنابراین در ماه های پایانی ریاست جمهوری احمدی نژاد مذاکرات مخفیانه هسته ای با میانجیگری پادشاه عمان با میدان داری وی شروع شد. اما او در همان زمان در عرصه علنی حملاتش بر علیه آمریکا وضرورت ایستادگی بر حقوق هسته ای را تشدید کرد. ریاست جمهوری روحانی فرصتی را فراهم ساخت تا مرحله مخفی نرمش قهرمانانه به فاز علنی ارتقاء یابد و تیمی با مهارت های فنی بالاتر که قابلیت های ویژه ای در انجام مصالحه و راهکار های دیپلماتیک داشتند کار را جلو ببرند بدون آنکه تزلزل و عدم ایستادگی خامنه ای نمایان شود. اما در واقع روحانی و ظریف هدایت مذاکرات را زمانی بر عهده گرفتند که مسیر مدت ها قبل ریل گذاری شده بود و در چارچوب نظارت کلان خامنه ای و ملاحظه خطوط قرمز او کار را جلو بردند.
خامنه ای قبل از آخرین مرحله مذاکرات نفس گیر خطوط قرمز را به نحوی ریز تر و عینی تر مشخص ساخت اما در توافق نهایی برخی از این خطوط قرمز نادیده گرفته شد و از آنها عدول گشت. فکت ها و علائم موجود آشکار می کند در نهایت خامنه ای چراغ سبز را به تیم مذاکره کننده داد که با توجه به تهدید خروج آمریکا ، توافق را در خطر می دیدند و مصالحه محقق شد. بنابراین به نظر می رسد خامنه ای توافق جامع را پذیرفته و در صورتی که هیات حاکمه آمریکا آن را بپذیرد و منتقدان توافق در آمریکا نتوانند اخلالی ایجاد کنند به اجرای آن حداقل برای یک مدت تن خواهد داد.
اما وی سیاست دوگانه ای را در پیش خواهد گرفت. این سیاست دوگانه مزیت های برای وی دارد. او مسئولیت توافق را بر عهده نمی گیرد و از موضعی بالا مدعی می شود که دست نهاد های قانونی و حقوقی را برای به سرانجام رساندن مذاکرات و تصحیح و لغو آن باز گذاشته است. بنابراین خود را در هر حالت در صف برنده ها قرار می دهد و مسئولیتی در شکست و باخت های احتمالی قبول نمی کند. موضع اسراتژیک خود در تقابل با غرب و تقویت بیداری اسلامی را نیز حفظ می کند تا پایگاه اجتماعی خود را امیدوار نگاه داشته و هزینه های عقب نشینی را حداقل سازد. او با ادعای اینکه کماکان بر سر ایستادگی بر حقوق هسته ای و پیشرفت علمی ایستاده است و حاضر به مصالحه نیست و اعتمادی به آمریکا ندارد، جایگاه خود را در بین نیرو های مدافع غرب ستیزی در جهان اسلام نگاه می دارد. همچنین این موضع گیری به وی کمک می کند تا مانع از تغییر روابط خصمانه راهبردی ایران و آمریکا و رقابت با غرب در خاور میانه شود. برخورد سرد خامنه ای با توافق جامع هسته ای اراده ای را نمایان می سازد که می خواهد اهمیت این رویداد را کم نشان دهد که مزیت بزرگ کشور نیست و نباید جایگزین اقتصاد مقاومتی شود. در عین حال بهره داری سیاسی دولت و اعتدالی ها در عرصه سیاست داخلی را مهار نماید و از دامنه آن بکاهد. همچنین این برخورد دوگانه می تواند فرصت را فراهم سازد که در آینده در صورت لزوم از تعهدات در چارچوب توافق جامع هسته ای سرباز زند.
بنابراین در مجموع خامنه ای سیاست دوگانه را ادامه خواهد داد. به نظر می رسد برخورد مثبتی با توافق اتمی با غرب انجام ندهد و فضای داخل حکومت را با تبلیغات بر علیه خوی سلطه گری دولت آمریکا و بی اعتمادی به غرب مدیریت نماید. ممکن است مجلس و نیرو های نظامی انجام بازرسی ها از مراکز نظامی را سخت تر و پر پیچ و خم بسازند. همچنین تحریم های تسلیحاتی و موشکی را با عباراتی مبهم به گونه ای نپذیرند که برای اجرای توافق هسته ای مشکل ایجاد نشود. منتها خامنه ای زمانی توافق جامع هسته ای را اجرا خواهد کرد که در آمریکا تصویب گردد. در این حالت خامنه ای تنش زدایی با امریکا در چارچوب حفظ رابطه راهبردی خصمانه را دستکم تا پایان دوره ریاست جمهوری اوباما ادامه خواهد داد.