انتخابات تهران ،سرآغاز فرو پاشی ائتلاف اصول گرایان

مرحله دوم انتخابات مجلس نهم در تهران با تغییراتی اندک روند دور اول را پیمود. رقابت پایاپای و نزدیکی بین جبهه متحد اصول گرایان و جبهه متحد در گرفت. برخورد و مواجهه هر دو گروه در مرحله دوم نسبت به مرحله اول شدید تر شد. حتی کار به برخورد های تخریبی نیز کشیده شد.
جبهه پایداری لبه حملات را متوجه جمعیت موتلفه و محمد رضا باهنر تحت عنوان جریان مماشات گر با جنبش سبز و ساکتین فتنه نمود و مدعی شد آنها در مسیر ولایت استوار نیستند.
جمعیت موتلفه نیز جبهه پایداری را جریانی انحصار گر در زمینه ولایت مداری معرفی نمود که جایگاه سیاسی محکمی ندارد و ادعاهایش با واقعیت سازگار نیست. آنها همچنین جبهه پایداری را به ارتباط و همکاری با دولت و جریان انحرافی تلویحا متهم ساختند.
البته در ابتدا جریان نظامی و امنیتی جبهه متحد نسبت به جریان سنتی آن انتقاداتی را مطرح نمود و وجود کسانی چون بادامچیان و نبی حبیبی را باعث سنگین شدن لیست و سقوط حدود نیمی از کاندیداهای اختصاصی به زیر ۲۵ نفر نخست در مرحله دوم بر شمردند. این موضعگیری که توسط الیاس نادران صورت گرفت تنش های محدودی را در درون این جبهه به همراه داشت اما با افزایش رویارویی با جبهه پایداری این اختلاف به محاق رفت.
ولی در مجموع جبهه رهپویان و جمعیت ایثارگران در تعیین کاندیداها در جبهه متحد دست بالا را داشتند. آنها در مرحله دوم مانع شدند تا علی مطهری و حسن غفوری فرد در لیست جبهه متحد قرار بگیرند. این بخش از جبهه متحد نزدیکی بیشتری با جبهه پایداری دارد. اما در مرحله دوم انتخابات معلوم شد در مجموع به طور نسبی فاصله آنها با جبهه پایداری در مقایسه با بخش سنتی و پراگماتیست جبهه متبوع شان ( تشکل های همسو با رهبری و امام) بیشتر است.
در ایام تبلیغات جبهه پایداری مدعی حمایت انحصاری مصباح یزدی بود اما جبهه متحد این ادعا را به چالش طلبید. زاکانی میدان دار این مصاف بود.
در پایان تبلیغات رویارویی بین جبهه متحد و پایداری تا جایی گسترش یافت که طرفین بر خلاف ادعا های پیش از انتخابات که از تعلق به جریان واحد اصول گرایی و برادری سخن به میان می آوردند به نفی یکدیگر پرداختند. این مصاف آنقدر جدی بود که روزنامه کیهان آن را از مهمترین تهدید های پیش روی نظام بشمار آورد و مدعی شد نرمش غربی ها در مذاکرات هسته ای به خاطر ایجاد شکاف در بین اصول گرایان بوده است! روزنامه کیهان با قرار دادن خود در حد وسط این دو جریان مدعی شد که کوشش جبهه پایداری برای پاکسازی اردوگاه نیرو های انقلاب ممکن است منجر به سر بر آوردن جریان انحرافی دیگری شود و همچنین سهل گیری جبهه متحد برای ایجاد ائتلاف سیاسی می تواند فتنه دیگری را شکل دهد.
آیت الله مهدوی کنی و شیخ محمد یزدی با صدور بیانیه ای حمایت جامعتین را از فهرست انتخاباتی جبهه متحد در مرحله دوم بیان داشتند. از آن سو آیت الله مصباح یزدی نیز اعلام کرد که افراد صالح تری در لیست جبهه پایداری حضور دارند. در روز های آخر تبلیغات انتخاباتی پیامکی به شکل گسترده پخش شد که اعلام می کرد فرزندان رهبری به جبهه پایداری رای می دهند. این امر با تکذیب جبهه متحد همراه شد.
در چنین فضایی انتخابات برگزار شد. وزارت کشور مدعی است ۱۱۲۶۴۸۹ نفر در مرحله دوم انتخابات شرکت کردند. از آنجاییکه فقط کسانی که در مرحله اول شرکت کرده بودند می توانستند رای بدهند لذا رای دهندگان بالقوه ۲۳۳۵۱۲۴ بودند. بدینترتیب نرخ مشارکت ۴۸ درصد می شود.
اما تجزیه و تحلیل پرونده های انتخاباتی گذشته و همچنین مشاهدات میدانی در سطح شهر تهران تردید بسیار جدی در صحت این رقم ایجاد می کند. در انتخابات های قبلی میزان شرکت در دور دوم بسیار کمتر از دور اول بود. البته این امر تعداد کاندیداها در دور دوم نسبت معکوس دارد. هر چقدر کاندیدا ها بیشتر باشد معمولا میزان مشارکت هم افزایش می یابد.
به نظر می رسد حکومت در ادامه پروپاگندای تبلیغاتی برای نمایش مشارکت بیشتر در انتخابات مجلس اقدام به دستکاری در ارقام واقعی کرده است. رقم واقعی مشارکت در تهران را بین یک سوم تا نصف رقم اعلام شده می توان تخمین زد. البته بعید است که در ترکیب کاندیدا های پیروز انتخابات دخالتی صورت گرفته باشد. دستکاری محتمل فقط میزان ارقام رای ها را در بر می گیرد.
نتایج انتخابات تقریبا مشابه دور اول بود و از ۲۵ نفر اول در بین ۵۵ کاندیدایی که به دور دوم راه یافتند ،۲۳ نفر راهی مجلس شدند. حسین فدائی و پرویز سروری دو نفری بودند که از جمع ۲۵ نفر خارج شدند و جای آنان را علیرضا محجوب و حسین طلا گرفتند. البته تغییرات زیاد و غیر منتظره ای در رتبه ها صورت گرفت.
دو نمودار زیر اطلاعاتی در خصوص وضعیت جبهه متحد و جبهه پایداری در انتخابات دومین مرحله انتخابات مجلس نهم در تهران ارائه می دهند:
همانگونه که مشاهده می شود دو گروه رقابت نزدیکی داشتند. از آنجاییکه نوباوه و نبویان در اصل کاندیداهای جبهه پایداری بودند که جبهه متحد از آنان حمایت کرد، زهره طبیب زاده نیز مواضعی مشابه جبهه پایداری دارد، لذا تعداد کاندیداهای راه یافته از جبهه متحد و پایداری به مجلس در حوزه تهران در مرحله دوم به ترتیب عبارتند از : ۱۲ و۱۱٫ یعنی جبهه متحد با فاصله ناچیزی برنده انتخابات تهران شد.
در کل ۳۰ نفر نماینده تهران سهم هر گروه ۱۴ نفر است. چون حداد عادل ، میر کاظمی در مجموع گرایش بیشتری به جبهه پایداری دارند و علیرضا مرندی و اسماعیل کوثری به جبهه متحد وفادار ترند.
معمولا در دور دوم میزان رای کاندیدا ها کاهش می یابد اما در این دوره شاهد افزایش آراء قابل اعتنای چند کاندید بودیم. همچنین یکسری افزایش رتبه داشتند. اگرچه آراء علی مطهری به میزان ۲۹۷۰۶ رای کاهش یافت ولی رتبه وی از ۹ به ۴ ارتقاء پیدا کرد. اهمیت این موضوع در آنجا است که معمولا در دور دوم رای های تشکیلاتی به صحنه می آیند. به نظر می رسد حمایت خانه کارگر از وی در این موفقیت نقش داشته است و همچنین تک رای هایی که از موضع اعتراض به وضع موجود به نفع وی در صندوق های رای ریخته شد.
علیرضا محجوب با افزایش ۱۳۶۷۵ رای توانست رتبه اش از ۳۹ به ۲۴ برساند که از قبل هم پیشبینی می شد که وی با کمک پایگاه تشکیلاتی ثابت خانه کارگر کرسی نمایندگی تهران را حفظ کند. البته فقط این عامل دخیل نبوده است. چون سهیلا جلو دار زاده دیگر کاندیدای مورد حمایت خانه کارگر از راه یابی به مجلس بازماند. این نشان می دهد محجوب از حمایت برخی نیرو های منفرد و چه بسا اصول گرایان غیر تشکیلاتی نیز برخوردار بوده است. همچنین شهرت بیشتری از دیگر کاندیدا های اصلاح طلب در تهران داشت که تا حدی به وی کمک نمود.
میزان پراکندگی آراء جبهه متحد و پایداری در تهران در مرحله دوم به ترتیب عبارت است از ۲۱ و ۲۰٫ این ارقام در مرحله اول ۵۹ و ۵۷ بود. کاهش بیش از ۵۰ درصدی پراکندگی آراء در وهله نخست به نظر می رسد مرتبط با وزن بیشتر رای های تشکیلاتی در مرحله دوم باشد. اما ارتقاء رتبه علی مطهری این انگاره را باطل می سازد. به نظر می رسد دستکاری در نتیجه انتخابات و امکان ضریب زدن به رای های موجود دلیل این اتفاق باشد.
در جبهه متحد بیشترین افزایش رتبه را فاطمه رهبر و باهنر به ترتیب با ۱۵ و ۱۴ جهش به خود اختصاص دادند و بیشترین کاهش رتبه نیز با افت ۶ جایگاهی متعلق به مصباحی مقدم ، حسین مظفر و الیاس نادران بود. افزایش رای غیر منتظره فاطمه رهبر ابعاد شکست موتلفه ( عدم رای آوردن حبیبی ، بادامچیان و..) را کاهش داد و این انگاره که جمعیت موتلفه در انتخابات کاملا شکست خورد را زیر سئوال برد.
ارتقاء چشمگیر باهنر نیز جالب توجه است. وی در مرحله دوم خیلی بیشتر تبلیغ کرد. افزایش ۳۱هزاری رای او به منزله شکست جبهه پایداری بود که وی را آماج حمله قرار داده بود. رای سید محمود نبویان نیز در حد ۱۸۰۰تا بیشتر شد و رتبه اش نیز ۸ درجه ارتقا یافت. دلیل این اتفاق حمایت مشترک دو گروه از وی بود. فاطمه رهبر نیز قریب به ۶ هزار رای بیشتر آورد .اما بقیه کاهش رای داشتند که بیشترین آن متعلق به مصباحی مقدم با کاهش قریب به۱۱۳ هزار رای بود. حمایت جبهه متحد تاثیر خاصی در آراء بیژن نوباوه نداشت.
حسین فدائی و سروری متعلق به جمعیت ایثارگران و رهپویان رای نیاوردند. همچنین نیروهای وابسته به قالیباف چون علی اصغر خانی و محمد نبی رودکی نیز ار رفتن به مجلس باز ماندند. کازرونی ( یکی از دو سر لیست جبهه متحد ) از اعضاء جامعه روحانیت مبارز تهران نیز ناکام شد. ولی در کل نیرو های وابسته به طیف امنیتی و نظامی در جبهه متحد بیشتر رای آوردند.
متوسط کاهش رای جبهه متحد در مرحله دوم ۵۵ هزار و هفتصد رای بوده و میانگین رتبه های کسب شده نیز ۲۱ است.
در جبهه پایداری آنطور نمودار نشان می دهد بیشترین ارتقا رتبه را حسن طلا و فاطمه آلیا به ترتیب با ارقام ۱۰ و۹ داشتند. حسین طلا تبلیغات زیادی را در جنوب شهر تهران انجام داده بود. ولی این عامل به تنهایی توضیح دهنده ارتقاء موقعیت وی نیست. وی و محمود نبویان تنها کسانی هستند که به میزان محدودی رای آنها در مرحله دوم افزایش یافت ولی مابقی کاهش رای داشتند . در این میان روح الله حسینیان و سلیمانی به ترتیب با ۱۳۰ هزار و ۱۱۲ هزار بیشترین افت رای را به خود اختصاص دادند. سید مهدی هاشمی نیز ارتقاء رتبه مشهودی داشت.
متوسط کاهش رای جبهه پایداری در مرحله دوم ۵۶ هزار رای بوده و میانگین رتبه های کسب شده نیز ۲۰ است.
پیدا کردن الگوی مشخصی از نتایج آراء دشوار است اما میزان سر درگمی در مرحله دوم کمتر از مرحله اول است. به نظر می رسد سازمان رای حکومت با انتخاب ترکیبی از دو لیست در تعیین آرایش نهائی منتخبان تهران نقش ایفا کرده است. افزایش آراء حسن طلا ، باهنر ، فاطمه رهبر و نبویان را در این راستا می توان ارزیابی کرد تا توازنی بین دو جبهه ایجاد شود.
از دیدگاه کلان تفاوت زیادی بین راه یافتگان به مجلس نهم در شهر تهران وجود ندارد ولی از منظر کشمکش های درون بلوک قدرت اختلافاتی وجود دارد. رقابت های انتخاباتی تهران پیش در آمد انشقاق جبهه اصول گرایان به دو گروه اصلی و گروه های فرعی دیگر است. همچنین در این دوره گروه خلق الساعه صدای ملت با محوریت علی مطهری نیز متولد شد که در مجلس نهم در قالب یک گروه عمل خواهد کرد.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.