آیت الله دکتر بهشتی و تحکیم استبداد دینی ( بخش نخست)

آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی که به اشتباه سید حسین بهشتی نامیده شده است از چهره های مهم تاریخ پس از انقلاب است. غلط نیست اگر وی را معمار سیاسی جمهوری اسلامی بدانیم. بسیار بعید به نظر می رسد که بدون وجود وی حزب جمهوری اسلامی آنگونه که شکل گرفت می توانست تاسیس بشود. در غیاب حزب جمهوری اسلامی نیز امکان انحراف انقلاب ضد استبدادی اسلامی به استبداد دینی پس از سال ۱۳۶۰ نیز دشوار بود.
آیت الله بهشتی نقشی بی بدیل در پایه گزاری نظامی ایدئولوژیک بر پایه خوانشی مشابه نظام سیاسی شوروی سابق از فقه شیعه ایفا کرد. در این یادداشت کوشش می شود تا شواهدی دال بر این ادعا مطرح گردد.
آراء و نظریات و همچنین عملکرد و رفتار سیاسی وی هیچ تناسبی با دموکراسی نداشت . او حکومت اسلامی بر پایه اریستوکراسی بخشی از جامعه روحانیت را دنبال می کرد. اشتیاق وی به حکومت اسلامی که فقها و اسلام شناسان در جایگاه هدایت مردم به مثابه امام قرار بگیرند ، ربطی به آیت الله خمینی نداشت . او و همراهانش مستقلا چنین باوری داشتند . در واقع تلاش آنها در ترغیب و جلو بردن آیت الله خمینی در بر پایی نظام ولایت فقیه و انحصار سیاسی جناح خط امام نقشی انکار نا پذیر داشت.
آیت الله خمینی عمیقا به دیدگاه های اقتدار گرایانه و جباریت سیاسی اعتقاد داشت اما فشار های حزب جمهوری اسلامی و بخصوص مثلث هاشمی رفسنجانی ، سید علی خامنه ای و سید محمد بهشتی و تشکیلاتی چون حزب موتلفه اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در شدت بخشیدن به خشونت سیاسی و اعمال استبداد از سوی وی موثر بودند.
به عبارت دیگر آنچه در دهه نخست حیات حکومت گذشت نتیجه عملکرد و ارتباطات دو سویه این گروه ها و آیت الله خمینی و البته حمایت توده ای دستکم نیمی از مردم ایران بوده است. پرداختن به این موضوع خارج از حوصله این بحث است.
اما بی شک در بنیانگزاری حزب جمهوری اسلامی و پروژه سیاسی موفق این حزب در تسخیر کامل قدرت و حذف رقبا ،آیت الله بهشتی نقش محوری و هدایت کننده را داشت.
وی از ابتدای فعالیت سیاسی دیدگاه تشکیلاتی و استراتژیک داشت و هم در این زمینه دارای توانایی بود. مشهور است که او همواره دفتر چه ای به همراه داشته و هر گاه فرد مناسبی را ملاقات می کرد بلافاصله اطلاعات تماس وی را به همراه خلاصه ای از خصوصیات شخصیتی وی را یادداشت می نمود .
سوابق تحصیلی
آیت الله بهشتی دوران تحصیل در دبیرستان در اصفهان را نیمه تمام رها کرد و در سال ۱۳۲۱ به مدرسه علمیه صدر در اصفهان رفت. خانواده وی هم از ناحیه پدری و مادری روحانی بودند. پس از ۴ سال تحصیل مقدمات علوم دینی در حوزه علمیه اصفهان و ۱ سال یاد گیری زبان انگلیسی در سال ۱۳۲۵ به قم رفت. وی در پیش اساتیدی چون آیت الله محقق داماد ،آیت الله خمینی آیت الله العظمی بروجردی، شیخ مرتضی حائری آیت الله محمد تقی خوانساری، آیت الله حجت کوه کمره ای در حوزه علمیه قم دوران تحصیلات حوزوی از سطح تا خارج را تمام کرد .
ایام تحصیل در حوزه علمیه قم باعث مباحثه و آشنایی وی با آقایان محمد مفتح,‌ موسی شبیری زنجانی،‌ موسی صدر, ناصر مکارم شیرازی, احمد آذری قمی, سید مهدی روحانی, علی مشکینی ،مرتضی مطهری و عبدالرحیم ربانی شیرازی شد.
همزمان دیپلمش را از دبیرستانی در قم اخذ نمود و بعد برای تحصیل به دانشگاه تهران رفت و در رشته الهیات لیسانس گرفت. دوباره به حوزه قم برگشت و در آنجا پیش علامه طباطبایی فلسفه و حکمت آموخت. در همان سال ها نیز در دبیرستان حکیم نظامی قم به تدریس زبان انگلیسی مشغول شد. وی سپس مراحل تحصیل در رشته الهیات را ادامه داد و در سال ۱۳۳۸ از دانشگاه تهران مدرک دکتری گرفت. (۱)
فعالیت های سیاسی و فرهنگی تا پیش از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲
او همزمان با تحصیل در حوزه علمیه قم نیز تدریس می کرد. اهم فعالیت های وی تا پیش از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را می توان در دو سر فصل سیاسی و فرهنگی- آموزشی تقسیم کرد.
شروع فعالیت های سیاسی او به نهضت ملی شدن صنعت نفت بر می گردد. وی حمایت توامان از دکتر مصدق و آیت الله کاشانی را در دستور کار داشته و در راهپیمایی های آن زمان شرکت می کرده است. در ماجرای ۳۰ تیر در اعتصاب در شهر اصفهان حضور داشته و سخنرانی نیز کرده است.
وی علی رغم نگاه انتقادی به عملکرد دکتر مصدق در خصوص آیت الله کاشانی و فدائیان اسلام تا پایان از جنبش فوق دفاع کرد. کودتای ۲۸ مرداد در وی تاثیر منفی گذاشت. خود وی می گوید همان موقع به نتیجه رسیدم که دلایل اصلی شکست نبود کادر های مناسب و همچنین عدم وجود بینش اصیل اسلامی در جنبش بود . لذا او تصمیم گرفت در این زمینه کار کند و از فعالیت مستقیم سیاسی اجتناب ورزد .(۲)
مهندس سحابی می گوید آیت الله بهشتی دعوت وی برای حضور در نهضت مقاومت ملی در سال ۱۳۳۳ را نپذیرفته و به او گفته قصد کار سیاسی ندارد. مهندس سحابی همچنین می گوید در دیداری که با معرفی آیت الله مرتضی مطهری با وی برای نخستین بار داشته متوجه شده است که در دوران مصدق، بهشتی عضو جبهه ملی اصفهان و فعال بوده است.(۳)
اما تا پیش از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ او دیگر فعالیت سیاسی مشخصی نداشته است. بنا به گفته خود وی، انتخاب کار فرهنگی پوششی برای کادر سازی بوده است.(۴) ولی در زمینه کار های فرهنگی و جلسات بحث و گفتگو و کار های تحقیقاتی فعال بوده است. وی به همراه جمعی دیگر دبیرستان دین و دانش را در قم تاسیس می کند. همچنین در جلسات تدوین روش رئالیسم علامه طباطبایی شرکت می کند.
در سال ۱۳۲۶ بعد از ورود به قم با آقایان مطهری و منتظری و حدود هجده نفر دیگر ، برنامه‌ای تنظیم می کنند که به دورترین روستاها برای تبلیغ بروند و دو سال این برنامه را اجرا کردند.
او همچنین در تهران همراه با دیگر روحانیونی چون آیت الله مرتضی مطهری و آیت الله سید محمود طالقانی در تهران جلسات بحث گفتار ماه را راه می اندازند که بعد ها الگویی برای تاسیس حسینیه ارشاد می شود.(۵)از آنجاییکه وی همزمان در حوزه و دانشگاه درس می خوانده است لذا از پیشگامان ارتباط حوزه های علمیه با دانشگاه است . هاشمی رفسنجانی می گوید شروع ارتباط حوزه با دانشجویان از طریق بهشتی بود و ی سال ها زود تر از مطهری در این زمینه فعال بود.(۶)
بهشتی به دنبال ارائه قرائتی از اسلام با زبان جدید بود که نسل جدید و بخصوص دانشجویان را جذب کند اما در عین حال نوع نگاه جدید وی به مذهب در چهارچوب اسلام فقاهتی بود و همچنین بر لزوم زعامت روحانیت تاکید داشت.
نوگرایی وی در مقایسه با روحانیت سنتی معنا داشت و بخشی از تفاوت وی نیز در مخالفت با سلطنت و ایده حکومت اسلامی بود اما نظریات وی در مقایسه با نو گرایان دینی مانند مهندس بازرگان و دکتر شریعتی سمت و سوی سنت گرایانه داشت . وی به مانند شمار زیادی از روحانیون غیر سنتی آن زمان می کوشد تا به جوانان نشان دهد که بر خلاف گفتمان رسمی حاکم اسلام ارتجاع نیست و با تکیه به دین می توان سعادت کشور و ملت را تضمین کرد. او همچنین دیدگاهی را تبلیغ می کرد که اسلام برای همه نیاز های بشری برنامه دارد و این ظرفیت را دارد تا مناسبترین قوانین را برای اداره جامعه ارائه دهد. مقاله وی با عنوان ” بانکداری و قوانین مالی اسلام ” که در سال ۱۳۳۹ منتشر شد نشان می دهد که وی از ابتدا چشم انداز تشکیل حکومت دینی و استخراج قوانین و سیستم برای پاسخگویی به کار ویژه های دولت را پیش رو داشته است.
هدف اصلی وی از ارتباط و تماس گیری با جوانان، جذب آنها و گسترش حوزه نفوذ اجتماعی روحانیت سیاسی بود. مقالات و فعالیت های تحقیقاتی بهشتی در مکتب تشیع و مکتب اسلام و همچنین تالیف کتبی چون ” نماز چیست ” را در این چهارچوب می توان ارزیابی کرد. همچنین در زمینه اصلاح نظام آموزشی حوزه علمیه قم نیز فعال بود. وی در این باب می گوید :
«در سال ۱۳۳۹ ما سخت به فکر سامان دادن به حوزه علمیه قم افتادیم و مدرسین حوزه، جلسات متعددی برای برنامه‌ ریزی نظم حوزه و سازمان‌دهی به آن داشتند. در دو تا از این جلسات بنده هم شرکت داشتم، کار ما در یکی از این جلسات به ثمر رسید.در آن جلسه آقای ربانی‌ شیرازی و مرحوم آقای شهید سعیدی و آقای مشکینی و خیلی دیگر از برادران شرکت داشتند. و ما در طول مدتی توانستیم یک طرح و برنامه برای تحصیلات علوم اسلامی در مدت هفده سال در حوزه تهیه کنیم و این پایه‌ای شد برای تشکیل مدارس نمونه‌ای که نمونه معروف‌ترش مدرسه حقانیه یا مدرسه منتظریه به نام مهدی منتظر سلام‌الله علیه است.»(۷)
بهشتی از بنیانگزاران اصلی مدرسه حقانی است . به ابتکار وی برای طلاب ممتاز در این مدرسه کلاس های درس زبان انگلیسی و عربی راه اندازی شد . توجه او به آموزش زبان انگلیسی روشن می سازد نخستین رئیس دستگاه قضایی جمهوری اسلامی اهمیت ویژه ای به شناخت دنیا و مفاهیم جدید می داد اما این شناخت نه برای پذیرش بنیاد های مدرنیته بلکه برای مجهز شدن در رویارویی با آنها بود. بخش مهمی از فارغ التحصیلان این مدرسه پست های سیاسی ، امنیتی و قضایی پس از انقلاب را قبضه کردند و گروهی از آنها نیز در برخورد های تند و سرکوب گرایانه مخالفین نقش داشتند. البته همه دانش آموختگان مدرسه حقانی به جمهوری اسلامی نپیوستند.
وی همچنین در سال ۱۳۴۱ همراه دکتر محمد مفتح کانون دانش‌آموزان قم را تشکیل دادند. (۸)این کانون هدفش تقویت پیوند بین دانشجو ، دانش آموز و طلاب بود. معمولا جلسات سخنرانی در مساجد برگزار می کردند و دانشجویان به مساجد می آمدند. این مرکز برای تعقیب اهداف تشکیلاتی و کادر سازی بهشتی محل مناسبی بود.
ادامه دارد
منابع :
۱- زندگینامه: محمد حسینی بهشتی (۱۳۰۷- ۱۳۶۰)
http://www.hamshahrionline.ir/news-56182.aspx
۲- پیشین
۳- روایتی مرحوم مهندس سحابی از آشنایی با شهید بهشتی
http://www.khabaronline.ir/detail/159432/
۴- ر.ک. ۱
۵- پیشین
۶- ناگفته‌های هاشمی رفسنجانی از شهید بهشتی
http://www.khabaronline.ir/detail/222579/politics/parties
۷- ر.ک.۱
۸- پیشین

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در پژوهش‌های تاریخی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

1 پاسخ به آیت الله دکتر بهشتی و تحکیم استبداد دینی ( بخش نخست)

  1. بازتاب: IRANIAN REFORMISTS: BETWEEN MODERATION AND REVOLUTION

دیدگاه‌ها بسته هستند.