چالش ریاست یک دوره ای حسن روحانی

حملات به دولت روحانی بعد از مرحله نخست انتخابات مجلس دهم افزایش ملموسی یافته است. توپخانه اصول گرایان و بویژه بخش های تند روی آن بیش از گذشته دولت اعتدال را هدف قرار داده و عملکرد دولت در حوزه های مختلف را زیر سئوال برده اند . کانون اصلی حملات عدم موفقیت برجام در اجرای اهداف مورد نظر و اوضاع نابسامان اقتصادی است. اصول گرایان با کنترل تریبون های صدا و سیما، نمازجمعه، مساجد و منابر، رسانه های مکتوب و مجازی کثیرالانتشار و… در صدد هستند دولت اعتدال را ناکام نشان دهند. ناتوان جلوه دادن حسن روحانی در برطرف کردن مشکلات داخلی اعم از تولید، معیشت، بیکاری، رکود و به خطر انداختن ارزش های انقلاب در عرصه های اجتماعی و تقلیل خصلت ایدئولوژیک نظام در سیاست خارجی ترجیع بند اصلی سیاست های تخریبی و تهاجمی مخالفان درون حکومتی دولت یازدهم را تشکیل می دهد.

hasan-e1460777090686

در این فضا برخی از اصلاح طلبان و اعتدالی ها نگران یک دوره ای شده ریاست جمهوری حسن روحانی شده اند و با حساسیت نسبت به تحرکات تخریبی نیرو های موسوم به ولایتمدار هشدارمی دهند. اگرچه احتمال اینکه حسن روحانی برنده انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ نباشد، بالا نیست، اما بر خلاف صورتبندی مدافعان آنها، آسیب پذیری دولت روحانی بیشتر داخلی است. پیشنهاد آنها در خصوص دعوت به انعکاس عملکرد دولت یازدهم و بیان توفیقات آن در حوزه های مختلف که متضمن غفلت از منشا اصلی مشکل است، چشم انداز امیدوار کننده ای برای موفقیت ندارد.

سرنوشت دولت روحانی بیشتر از آنکه به کمپین تبلیغاتی اصول گرایان وابسته باشد، به توانایی در تحقق وعده ها و صورتبندی درست از وضعیت خودش و مدیریت انتظارات دارد. نمی توان مشکل را به دلواپس ها و حملات نیرو های همسو با رهبری تقلیل داد. بدیهی است که اصول گرایان ترجیح می دهند تا دوباره قوه مجریه را در دست بگیرند واز هیچ کاری برای پایین کشیدن حسن روحانی کوتاهی نمی کنند. سوابق آنها نشان می دهد برای این هدف مقید به هیچ اصل اخلاقی و مدنی نخواهند بود و از همه امکانات و شیوه های نامشروع برای موفقیت خود استفاده می کنند.

البته از رقیب سیاسی نمی توان انتظار داشت که ساکت بنشیند. در همه جای دنیا جریان های سیاسی از حمله به نقاط ضعف رقیب برای بالاکشیدن خود در عرصه سیاسی استفاده می کنند. مسئله اصلی بر خلاف صورتبندی آنها ضعف دولت روحانی و ویژگی پوپولیستی آن است که چندان از دولت های نهم و دهم در سرشت و ماهیت متفاوت نیست.

حرکت های تخریبی اصول گرایان و تبلیغات صداو سیما در انتخابات های ۹۲ و ۹۴ جریان داشت و نه توانست موفق باشد. آنها به لحاظ ایجابی توانایی اقناع افکار عمومی را ندارند. منشا ناامیدی محتمل شکاف بین عملکرد دولت و ادعا ها خواهد بود. رای دهندگان را نمی توان برای همیشه با هراس افکنی از اصول گرایان ، دلواپس ها و احمدی نژاد حفظ کرد. مردم مطالبات دارند و در نهایت می خواهند تاثیر عملکرد دولت را در زندگی فردی و جمعی شان ببینند. تا زمانی نگرانی از سیر قهقرایی و بدتر شدن اوضاع آنها را به پای صندوق رای می کشاند ولی این رفتار دائمی نیست و پایداری آن نیاز به دستاورد های ملموس دارد.

روحانی از ابتدا در ایام تبلیغات انتخاباتی ۹۴ ریل گذاری غلطی انجام داد و اصلاح طلبان پارلمانتاریستی و تحول خواهی محافظه کار در حمایت از وی توقعاتی ایجاد کردند که معلوم بود امکان پذیر نیست. آنها با انگاره غلط تقلیل مشکلات به محمود احمدی نژاد و پایداری ها به گونه ای مانور دادند که با ظرفیت های قوه مجریه می توان قفل مشکلات در حوزه های سیاسی و فرهنگی را گشود. در حوزه اقتصاد نیز با ساده اندیشی مشکلات را دست کم گرفتند. در حوزه هسته ای نیز این جریان از موفقیت دولت در شکل دادن به برجام محاسبات غلطی دارند.

البته توانایی دولت در اجرایی کردن توافق اتمی قابل انکار نیست اما همه ماجرا این نبود. تصمیم برای مصالحه هسته ای و پایان دادن به ماجراجویی اتمی از قبل گرفته شده بود و روحانی ماموریت داشت تا این مهم را با رعایت خطوط قرمز مورد نظر به سرانجام برساند. اینک دیگر ماه عسل روحانی و خامنه ای تمام شده و دولت مسیر ناهمواری را برای تحقق برنامه اعتدال در پیش دارد.

دولت روحانی در خصوص برجام و تاثیرات آن نیز در مقابل تفریط رقیب به افراط و بزرگنمایی روی آورد و بی جهت انتظارات را بالا برد. در حالی که اگر از ابتدا صورتبندی درستی از تاثیر واقعی تحریم ها بر اقتصاد کشور و زمان بر بودن ترمیم خرابی های گذشته انجام شده بود و حرکت های تبلیغاتی صورت نمی گرفت، الان شرایط بهتر بود. مقامات دولت روحانی از رشد اقتصادی ۶ درصدی و تغییرات سریع وگسترده بعد از برداشتن تحریم ها سخن گفته و می گویند. ابتدا صحبت از ارائه برنامه برای حل مشکلات اقتصادی در طی صد روز بود. این موضع گیری های بلند پروازانه و غیر واقعبینانه دولت را متزلزل کرده است.

در حوزه سیاسی و فرهنگی معلوم بود که امکان تغییرات معنی دار در چارچوب تنگنای ساختاری قوه مجریه و همچنین سوابق و توانایی حلقه یاران روحانی اجرای وعده ها و برنامه ها با موانع و مشکلات زیادی همراه است و ادعا ها نوعی وعده سر خرمن دادن بود.

الان نیز مسئولیت ایجاب می کند مدافعان پاسخگوی رفتار شان باشند. آنها برای دستیابی به موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ باید تلاش کنند تا برنامه قابل قبولی ارائه بدهند و دولت نیز دستاورد های حداقلی بدست آورده و به شکل مناسبی اقدامات انجام شده را برای جامعه تشریح کند. این مهم نیاز به فاصله گرفتن از رویکرد پوپولیستی دارد و باید در چارچوب واقعیت های موجود چشم اندازی برای مزیت خود بر اصول گرایان ارائه شود.

با تمرکز بر روی مخالفان ممکن است باز روحانی برای بار دوم رئیس جمهور شود، ولی این روند برای انتخابات های بعدی پاسخگو نخواهد بود و احتمال تکرار چرخه منتهی شدن خاتمی به احمدی نژاد، سناریوی درخور اعتنایی است. نتیجه طبیعی عملکرد کند و فروریختن افسانه قدرت کلید بنفش ریزش برخی از رای هایی است که به امید تغییر وضع موجود از منظر علائق سیاسی و فرهنگی رای داده اند. همچنین رای های شناور وسیال نیز که به امید بهبود وضعیت معیشتی حامی برنامه اعتدال شده بودند، نیز به سمت دیگری می روند. پیروزی روحانی و ائتلاف اصلاح طلب- اعتدالی ها بر خلاف دوران اصلاحات شکننده بوده و با ریزش کمی اوضاع به ضرر شان تغییر می کند.

در شرایط کنونی اصلاحات پارلمانتاریستی یک بار دیگر مورد آزمون قرار گرفته و باید پذیرای تبعات آن باشد. شکست احتمالی را نمی توان صرفا به کارشکنی مخالفان نسبت داد. انتظار اینکه آنها پذیرای رای مردم شوند، خوشبینانه و غلط بوده است. رویکرد اصلاحات ساختاری و جامعه محور با توجه به واقعیت های ایران و سرسختی هسته اصلی قدرت خواهان تغییرات بنیادین است. در عرصه تغییر خواهی از مدافعان راهبرد های بدیل انتظار می رود شفاف و مسئولانه برخورد کنند و از فرافکنی و دادن آدرس های غلط اجتناب کنند. البته به لحاظ تاکتیکی و مقطعی در چارچوب شرایط کنونی ایران شاید ریاست جمهوری دوباره روحانی دارای مزیت باشد، اما از منظر تحقق مطالبات تاریخی و پدید آوردن بستر مناسب آن دارای ظرفیت راهبردی نیست. تجربه تقریبا سه ساله فعالیت روحانی یک بار دیگر ثابت کرد با استفاده از قوای انتخابی حتی نمی توان خواست های حداقلی را تحقق بخشید.

۱۳ ماه باقی مانده عمر دولت یازدهم فرصتی برای نمایش توانایی روحانی و مدافعان اصلاحات پارلمانتاریستی است تا توان خود را برای غلبه بر مشکلات وپیشروی نشان دهند. ناکامی و بن بست به معنای سترونی راهبرد آنها خواهد بود و این مساله را نمی توان به کارشکنی اصول گرایان و اقتدار گرایان فروکاست.

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.