امروز شماری از نسل های مختلف جنبش دانشجویی ایران در زندان بسر می برند. در اوین و رجایی شهر می توان چهره هایی از دوره های متفاوت فعالیت های دانشجویی را مشاهده کرد. دکترابراهیم یزدی ،فعال دانشجویی سالیان دور در اواخر دهه بیست و اوایل دهه سی و از معاصران سه آذر اهورایی است .روزگاری که دانشجویان سخت گرم پشتیبانی از نهضت ملی شدن نفت و دکتر مصدق بودند و د رسالیان بعد با فعالیت در نهضت مقاومت ملی در فرجامی ناکام کوشیدند تا دولت کودتا مشروعیت نیابد و استبداد پهلوی دوام پیدا نکند. او از بنیانگذاران انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بود. به هنگام تحصیل و مهاجرت اجباری در خاک آمریکا نیز در تاسیس و اداره اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در آمریکا نقش فعالی بر عهده گرفت.
مصطفی تاجزاده از نسل دانشجویان دهه پنجاه است او پیش ازانقلاب در انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا در منطقه کالفرنیا فعالیت می کرد. پس از انقلاب به ایران آمد و با شیفتگی به آیت الله خمینی در تاسیس نظام نوپای جمهوری اسلامی کوشید . بعد ها به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جناح خط امام پیوست.
محسن میردامادی و حشمت الله طبرزدی از دانشجویان دوره انقلاب هستند که مسیر آرمانگرایی دانشجویی را به پیروی از عقاید آیت الله خمینی پیوند زدند و جوانی شان را صرف تثبیت روایت خط امامی از جمهوری اسلامی نمودند. میردامادی از چهره های شاخص دانشجویان خط امام و تسخیر کنندگان سفارت آمریکا بود. اما طبرزدی در انقلاب فرهنگی بیشتر نقش آفرینی کرد. مسیر آنها زود ا زهم جدا شد . میردامادی جانب طیف چپ را گرفت و جایگاه سیاسی خود را در این جناح تعریف کرد اما طبرزدی با سمت گیری به سمت جناح راست مدتی طولانی را در دانشگاه ماند . وی با انشعاب از دفتر تحکیم وحدت ،تشکیلات راست گرای اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویی را پایه گزارد و بعد از تحولات گسترده ای به صف اپوزیسیون پیوست.
داوود سلیمانی فعال دانشجویی اواخر دهه شصت است . وی در دوره ای در شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت فعالیت می کرد که این تشکل با جلوس خامنه ای بر مسند رهبری وارد دوره گذار از حمایت مطلق به حمایت انتقادی از نظام سیاسی شد.
دوره اوج فعالیت های دانشجویی عبدالله مومنی در اوایل دهه هشتاد بود ،او به نسلی از تحکیم تعلق دارد که کاملا بند ناف این تشکبلات قدیمی دانشجویی را از تمامی جناح های وابسته به نظام قطع کرد و موجودیت آن به عنوان یک نهاد مدنی را تعمیق بخشیذ. علی جمالی ،عماد بهاور ،علی ملیحی ،حسن اسدی زید آبادی ،محمد پور عبدالله از کنشگران میانه دهه هشتاد هستند و یاد آور روز های سخت مقاومت در برابر هجمه دولت مهرورزی به دانشگاه.
بهاره هدایت ،مهدیه گلرو ،ضیاء نبوی ،مجید دری ، مجید توکلی و میلاد اسدی چهره های شاخص نسل کنونی جنبش دانشجویی هستند که با رشادت و پاکبازی خود شعله مقاومت را در دانشگاه ها روشن نگاه داشته اند و اجازه ندادند تا تک صدایی و آرامش قبرستانی بر دانشگاه ها حاکم شود.
حضور این پیروان راه آزادی ، گویای پیوند عمیقی است که بین دانش و زندان در نظام های تمامیت خواه وجود دارد. دانشگاه چون زاینده آگاهی و مشوق دیدگاه انتقادی است ، سرکوب می شود و مجازات کسانی که تفسیر رسمی حکومت را بر نمی تابند ،خشونت دولتی است تا سر به راه شوند و طوق اطاعت بر گردن بنهند.
ابعاد این خشونت دولتی از حمله چماقداران شروع می شود و تا اخراج از دانشگاه ، زندان و مرگ گسترش می یابد.
تاریخ معاصر ایران گواهی می دهد که صد ها فعال دانشجویی از جان خود گذشتند تا به استبداد نه بگویند. بی شک جامعه دانشگاهی ایران مفتخر است که بیش از دیگر اقشار و جریان ها پذیرای هزینه برای حقیقت طلبی ، اعتلای میهن و دفاع از حقوق ملت بوده است.
وجود نمایندگان نسل های مخلف جنبش دانشجویی با همه تفاوت ها ی مشربی ، سیاسی و عقیدتی در زندان پرده از این واقعیت بر می دارد که گریزی از تقابل و ستیز بین دانشگاه مستقل در ساختارقدرت مطلقه نیست. سرنوشت دانشجویانی که در مقطعی با حکومت همکاری کرده اند و اینک در زندان هستند ، تایید کننده این مدعا است که حکومت ولایی نمی تواند در درازمدت با پرورش یافتگان مکتب دانشگاه کنار بیاید مگر آنانی که چوب حراج بر سر آرمان ها وسلوک دانشجویی و پرنسیب های دانشگاهی زدند.
شکاف بین دانشگاه و جمهوری اسلامی ، تا زمانی که دگرگونی های اساسی و ساختاری در حکومت بوجود نیاید ، واقعیتی است که هیچگاه از بین نخواهد رفت .
مبارزه بی وقفه و پایان ناپذیر با استبداد و اقتدار گرایی سیاسی وحدت بخش تمامی نسل های مختلف دانشجویی است. آزادی خواهی ، دفاع از سنت روشنگری ، نقادی و نفی خود کامگی بر فراز تمامی تنوع های عقدیتی ، سیاسی ، نسلی ، طبقاتی ،زبانی ، نژادی و جنسیتی در حرکت دانشجویی قرار دارد .
حضور برخی از نسل های مختلف دانشجویی از زاویه ای دیگر شکست حکومت در بر پایی الگوی مورد نظرش از داشنگاه را نشان می دهد. دانشگاه استواری و موجودیتش را در برابر هجوم عمله استبداد دینی حفظ کرده است. سخن آیت الله خمینی بر خلاف خواستش معنایی دیگر یافت او می خواست از زندان ها دانشگاهی برای تبدیل معترضان سیاسی به تواب و منفعل بسازد اما حال دانشگاه به زندان منتقل شده است و ده ها نفر از بهترین و فرزانه ترین فرزندان ملت در بند اسارت بسر می برند.
نایختیاری کنونی دانشگاه که محصول دیدگاه منفی و خصمانه حکومت است ، در بطن خود حمل کننده گوهر ارزشمندی است که سرانجام نظام دموکراسی مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر در ایران را پایه خواهد گزارد .
مشقت و سختی های کنونی دانشجویان زندانی بسان آب حیاتبخشی است که رشد نهال آزادی و آزادگی را سرعت می بخشد.
درباره نویسنده
در سال۱۳۵۲ در خانوادهای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگیام. به ورزش، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفهای را از نوجوانی شروع کردم. در سال ۱۳۷۰ در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسیترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزهها و آرزوهایم بخشید. ادامه...-
نوشتههای تازه
دستهها
آخرین دیدگاهها
اطلاعات