دور جدید مذاکرات ،آشتی هسته ای یا کوتاه شدن مسیر زور آزمایی نظامی ؟

در روز های پایانی سال ۲۰۱۲ ،تکلیف دور جدید مذاکرات هسته ای ایران با ۱+۵ در حال روشن شدن است. به احتمال زیاد در ابتدای سال جدید گفتگو ها رسما شروع گردد. پس از ناکامی نشست های سه گانه استانبول ، بغداد و مسکو ، امید ها برای سر گرفتن توافق بین طرفین فزونی گرفته است. اگرچه سایه عوامل یاس آور نیز کماکان سنگین است.

Untitled-1 copy
در شش ماه گذشته که وقفه ای در مذاکرات پیش آمد. طرفین هر دو در مسیر خود پیشروی کردند. غرب به رهبری آمریکا حلقه محاصره تحریم ها را تنگ تر کرد. سقوط شدید ارزش ریال و کاهش فاحش فروش نفت از پسامد های گسترش تحریم ها بودند. اما جمهوری اسلامی نیز برنامه هسته ای اش را توسعه داد. اینک طبق گزارش آژانس حجم تولید اورانیوم غنی شده ۲۰ درصدی و ۵ درصدی در روندی مستمر رو به افزایش است. البته طبق برخی ادعا ها ایران میزان چشمگیری از ذخیره سوخت هسته ای با غلظت بالای خود را صرف مقاصد آزمایشگاهی ، دارویی و علمی کرده است. در عین حال میله های سوخت هسته ای از راکتور نیرو گاه اتمی بوشهر خارج شده و نیروگاه در وضعیت نیمه تعطیل بسر می برد .تحریم ها تاثیری در کاهش برنامه هسته ای جنجالی ایران نداشته است. اما تحریم ها در افزایش اختلاف در هیات حاکمه و اختلال در مدیریت امور اقتصادی کشور موثر بوده است.
غرب در ادامه راهبرد دو مسیره فشار و مذاکره به مذاکرات پیش رو به مثابه فرصتی برای آزمون جدید ترین موقعیت حکومت ایران می نگرد. گفتگوی مستقیم شرایطی را پدید می آورد تا از نزدیک استحکام و توانایی حکومت در پیشبرد برنامه هسته ای اش مشخص شود و بخصوص معلوم گردد تا چه پیغام ها و ارتباطات غیر رسمی با موضع رسمی مقامات تطبیق می کند.
در ماه های گذشته اخباری مبنی بر برخی مذاکرات پنهانی بین دول ایران و آمریکا در رسانه ها طرح شده است. اگرچه هر دو طرف این تماس را رد کرده اند. اما شواهدی وجود دارد که احتمال وجود ارتباطات را تقویت می کند. روزنامه کیهان به صراحت خبر از فشارهایی به رهبری جمهوری اسلامی داد که خواهان مذاکره با آمریکا هستند. حلقه جریان احمدی نژاد تمایل به برقراری گفتگوی مستقیم را علنا اظهار داشته است. همچنین بخش های میانه رو و سنتی اصول گرایان نیز از کاهش تنش با غرب و جلوگیری از تاثیرات مخرب تحریم ها استقبال می کنند. البته تقریبا تمامی جناح های اصول گرایان و جریان احمدی نژاد پشتیبان برنامه هسته ای نیز هستند و توقف در آن را رد می کنند. از سویی دیگر سابقه روابط ایران و آمریکا نشان می دهد که علی رغم تیره بودن مناسبات همواره در طرفین ماجرا گروه ها و افرادی بوده اند که در سه دهه گذشته باب گفتگو و رایزنی غیر رسمی را باز کرده اند.
بر مبنای برخی گمانه زنی ها که نمی توان درستی انها را قطعی دانست. یکی از مسیر های گفتگو حسین موسویان سفیر و مذاکره کننده هسته ای سابق است. فعالیت های او و حضور مستمر رسانه ای اش به مراتب بیشتر از فعالیت های یک پژوهشگر دانشگاهی است. به نظر می رسد عدم ممانعت مسئولین دولت آمریکا از حضور و فعالیت های وی که آشکارا حالت تبلیغی برای برنامه های هسته ای جمهوری اسلامی دارد ، ضرورت وجود کانال ارتباطی بوده است. پیشنهادات موسویان برای حل مشکل ناظر به پذیرش همه خواسته های حکومت و عقب نشینی کامل غرب است امری که همسو پروپاگاندای جمهوری اسلامی و بخصوص موضع رهبری است. اگرچه وی به حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی منسوب است. اما عدم حساسیت جناح های تندروی حکومت که خلاف رویه آنها در اتهام زنی به حلقه نزدیکان هاشمی رفسنجانی است و بخصوص محکومیت وی از سوی دادگاه و انتساب اتهام جاسوسی به او به صورت گسترده از سوی محافل خاص اصول گرایان این فرض را تقویت می کند که تلاش های موسویان در خارج از کشور نظر موافق نهاد های امنیتی و سیاست خارجی نظام را پشت سر خود دارد.
انتخاب مجدد اوباما فضا را برای از سر گیری مذاکرات و تلاشی دیگر از سوی واشنگتن برای باز کردن بن بست را مساعد کرده است. برخی از منابع اسرائیلی مدعی شده اند که دولت اوباما در صدد ارائه طرحی به ایران است تا بر مبنای یک فرصت چند ماهه چارچوبی برای حل بحران هسته ای فراهم شود و در غیر این صورت حمله نظامی را مد نظر قرار خواهد داد. این ادعا از سوی سخنگوی کاخ سفید رد شد. اما می توان حدس زد که اوباما بمانند دور نخست در فکر ابتکاری برای حل مشکل ایران باشد. البته هر نوع راه حلی از سوی وی ابتدا نیازمند تشکیل کابینه و مشخص شدن وزیر امور خارجه است. اگر جان کری در این منصب قرار بگیرد. امکان آزمودن مسیر دیپلماسی مستقیم با ایران افزایش می یابد. الیته در عین حال آمریکا مطابق طرح و برنامه تحریم ها را در برابر ایران جلو می برد. این اقدام اهرم فشار قدرت اول نظامی دنیا برای همراه ساختن مقامات تهران است.
ایران ابتدا خواهان حضور آمریکا به عنوان طرف اصلی ماجرا در مذاکرات شد. دولت بوش تا مقطعی تعلیق غنی سازی اورانیوم از سوی ایران را پیش شرط حضور در مذاکرات اعلام کرد. اما این شرط در اواخر دوره ریاست جمهوری بوش زیر پا گذاشته شد. تا کنون در حوزه رسمی ایران با مذاکره مستقیم و دو جانبه با آمریکا موافق نبوده است و در هیچ یک از مذاکرات با گروه ۱+۵ نمایندگان ایران حضار به گفتگوی جداگانه و انحصاری با مذاکره کنندگان آمریکایی نشدند.
رصد کردن مواضع خامنه ای بیانگر تمایل حکومت به تداوم استراتژی تقابل است . اما در عین حال حاکمیت می کوشد تا مفری برای گریز از انزوای بیشتر و جلوگیری از گسترش تحریم ها بیاید و در عین حال زمان برای توسعه برنامه هسته ای نیز بخرد. از این رو چراغ سبز ایران به مذاکرات بیشتر در سطح تاکتیک است نه اراده برای دست یابی به یک راه حل جامع و پایان دادن به بحران هسته ای. حاکمیت در ماه های اخیر با افزایش نصب سانتریفوژ ها در سایت فردو نشان داد که راهبرد افزایش ظرفیت و کاهش ذخیره اورانیوم غنی شده با غلظت بالا را همزمان در دستور کار قرار داده است. تکمیل استقرار و نصب سانتریفوژ ها و عدم تزریق گاز به آنها این فرصت را به حکومت می دهد تا با افزایش توان هسته ای و در عین حال عدم عبور از خط قرمز جامعه جهانی ، به ایجاد منطقه مصونیت نزدیک شود. از دید جناح تندروی حاکمیت دستیابی به منطقه مصونیت موقعیت ایران در مواجهه با غرب را ارتقاء داده و آنها را ناگزیر از پذیرش شرایط ایران می کند. در این تحلیل گزینه حمله نظامی در نظر گرفته نشده است. اما تولید اورانیوم با غلظت بالای بیست در صد در فردو نقطه ای است که غرب و بخصوص اسرائیل مزایای تخریب تاسیسات هسته ای و عقب انداختن برنامه هسته ای ایران را بیشتر از هزینه هایش بشمار می آورد.
مقامات هسته ای ایران بمانند فضای پیش از مذاکرات استانبول در ماه اخیر کد های امیدوار کننده ای صادر کرده اند. هیات نمایندگی آزانس بین المللی اتمی نیز با رضایت تهران را ترک کردند اگر چه موفقیتی در حل مشکلات حاصل نشد اما آنها خوشبین هستند در دوره بعدی مذاکرات در دو هفته بعد بتوانند به نتیجه برسند. آمانو رئیس آژانس نیز امیدوار تر از همیشه به دور جدید مذاکرات می نگرد.
آنگونه که برخی از دیپلمات های مرتبط با گروه ۱+۵ گفته اند ، ابتدا مذاکرات بر سر مدالیته و نحوه حل و فصل مشکلات خواهد بود. سپس طرفین یک طرح محدود را جلو می برند. پس از موفقیت برای طرح محدود فضا برای یک توافق بزرگ و جامعه هسته ای مهیا می شود. خواسته های غرب توقف غنی سازی بیست درصدی ، انتقال بخس بیشتر محموله اورانیوم غنی شده بیست درصدی ، عدم فعالیت تاسیسات فردو و ایجاد اطمینان برای نظارت آژانس بر فعالیت های اتمی است. مقامات اصلی تصمیم گیر در تهران نیز الغاء تحریم های یکجانبه آمریکا و متحدینش و سپس دریافت تضمین امنیتی را مد نظر دارند.
تفاوت خواسته های طرفین مانعی جدی برای مصالحه است. از دید ایران چه بسا توقف غنی سازی اورانیوم بیست درصدی و چشم پوشی از ظرفیت فردو دستکم نیازمند لغو تحریم بانک مرکزی و خرید نفت ایران است. تا بدینترتیب فشار کمرشکن تحریم ها از بین برود. حکومت در عین حال فعالیت های هسته ای را کنار نمی گذارد بلکه به حالت تعلیق می آورد. اما غرب نیز حاضر به برداشتن فوری تحریم ها نیست بلکه می خواهد این کار به صورت مرحله ای و پس از انجام اقدامات اعتماد ساز از سوی ایران صورت پذیرد . تفاوت نگاه طرفین از چگونگی حل بحران ،مسیر تفاهم را با دشواری های جدی همراه می سازد.
تنها نگرانی از افزایش تاثیرات مهلک تحریم ها می تواند مقامات حکومت را به عقب نشینی وا دارد اما در عین حال احتمال در خور اعتنایی وجود دارد که حکومت بمانند دفعات پیش اراده جدی برای حل و فصل مشکلات ندارد و یا مطالیاتی بیشتر از سقف امتیازاتی که غرب حاضر به پرداخت هست، را می خواهد. در فضای کنونی نه تنها سوریه دیگر موضوعیت ندارد و وضعیت وخیم دولت بشار اسد جایی برای امتیاز گیری ایران در خصوص سوریه باقی نگذاشته است. بلکه حتی ممکن است سقوط اسد مشوق حکومت ایران در آشتی هسته ای گردد.
هفته های آینده نشان خواهد داد ماراتون هسته ای ایران چه مسیری را طی خواهد کرد. اگر چه بیش از گذشته احتمال نرمش در مواضع هسته ای حکومت دیده می شود اما هنوز قطعیتی وجد ندارد که حاکی از اراده حکومت برای تفاهم و دست کشیدن از سیاست تقابل باشد. اینکه مذاکرات جدید به سرنوشت مذاکرات ناکام قبلی دچار شود ، کم نیست. اما اگر این ناکامی با آغاز به کار تاسیسات فردو ، توسعه قابلیت غنی سازی اورانیوم و افزایش سوخت هسته ای همراه شود آنگاه احتمال تهاجم نظامی و جنگ محدود زیاد می گردد. البته بعید است سرنوشت مذاکرات در جلسه نخست معلوم شود بلکه یک فرایند زمانی چند مرحله ای را طی می کند. در عین حال سر گرفتن معامله نیازمند انعطاف غرب در دادن امتیازات بیشتر از قبل به حکومت ایران است.
ولی فراموش نباید کرد که تفاهم هسته ای لزوما به منزله آب شدن یخ های رابطه ایران و آمریکا نخواهد بود و بعید است که حکومت رابطه خصمانه با آمریکا را کنار بگذارد.

 

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در سیاسی ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.