اگرچه یکی از ویژگیهای بارز انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، سردرگمی تا روز های نزدیک به انتخابات است، اما میتوان پیرامون آرابش نهایی رقابتهای انتخاباتی، گمان زنی کرد.
سید محمد خاتمی و اسفندیار رحیم مشایی، دو چهره اصلیای هستند که فضای پیشا انتخاباتی را کاملا تحتالشعاع قرار دادند. علیرغم سایه سنگین آنها در میدان کاندیداتوری بالقوه، احتمال آمدنشان ناچیز است. همچنین علائم و شواهد موجود حاکی است در صورت کاندید شدن صلاحیت آنان به دلیل همسویی با فتنه و رهبری جریان انحرافی رد خواهد شد.
بنابراین محتمل خواهد بود که چینش نهایی صحنه انتخابات بدون حضور آنها باشد. بعید است جریان احمدینژاد کاندیدایی را در غیاب مشایی معرفی نماید، اما از اردوگاه اصلاحطلبان چهرههای درجه دوم حضور پیدا میکنند.
در آن سوی میدان نیز لشگر پراکنده اصولگرایان با کاندیداهای متعدد حضور دارند که در آستانه تجزیه کامل قرار دارند. وحدت و هماهنگی و معرفی کاندیدای واحد نه تنها دیگر برای اصولگرایان آرزویی محال است بلکه تبدیل به مزاح و شوخی نیز شده است.
در این حالت، این انتخابات دیگر بهمانند انتخابات ادوار پیشین حالت دو-قطبی ندارد، بلکه رقابتی است که بین گروههای کوچک در جریان است. البته از زاویهای میتوان یک دوگانه را تشخیص داد که رقابتهای انتخاباتی را به دو لایه متن و حاشیه تقسیم میکند.
اصلاحطلبان «غیر رای آور»، منفردین و جریان هاشمی رفسنجانی قراراست بازیگران حاشیه میدان باشند. شاخههای متعدد اصول گرایان متن را اشغال نمایند.
اگرچه بر اساس سخنان [سردار]عزیز جعفری، تعدد کاندیداها نیز طبیعی نیست و نشان از طراحیهای چشت پرده دارد، اما پراکنده شدن نیروهای سیاسی حاکمیت و ضعیف شدن ولایت فقیه به عنوان مرکز تجمیع و هماهنگ کننده اصحاب قدرت، واقعیتی انکارناپذیر است. در این فضا دیگر اصولگرایان دو گروه عمده چون انتخابات مجلس نهم نیستند، بلکه به بلوکهایی تبدیل شدهاند و این بلوکها نیز جمع منسجم و یکپارچهای را بازتاب نمیدهند، بلکه حلقهها و گروهکهایی بیش نیستند که بخشی از آنها حالت باندهای مافیایی قدرت را دارند که فقط در فکر تصاحب منابع ثروت و اقتدار هستند.
بلوک های موجود در جریان تجزیه شده اصولگرایان عبارت هستند از اصولگرایان سنتی موسوم به «اکثریت اصول گرایان» ، ائتلاف ۲+۱ موسوم به «پیشرفت»، جمعیت رهپویان (نظامیان دارای گروه سیاسی) و جبهه پایداری.
اصولگرایان سنتی در اصل شامل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جامعه روحانیت مبارز تهران، جمعیت موتلفه، جامعه اسلامی مهندسین، جامعه اسلامی معلمان؛ جامعه اسلامی اصناف بازار؛ جامعه اسلامی کارگران میشود. از این جمع ۵ نفر کاندیدا هستند. محمدرضا باهنر، یحیی آل اسحق، سید محمد ابوترابی، منوچهر متکی و مصطفی پورمحمدی.
آنها مدعی شدهاند که قرار است بر اساس نظرسنجی و دیگر مکانیزم های تقاعد بخش، نهایتا یک نفر در معرض انتخاب قرار بگیرد. اما بررسی مواضع نشان میدهد که احتمال کنار رفتن دیگران بالا نیست. این جمع اصرار زیادی دارد که جامعتین، هدایت ائتلاف و انتخاب کاندید نهایی را در دست بگیرد. اما آنها به دلایلی خود را کنار کشیدهاند. پیش از انتخابات علی لاریجانی برای نامزدی از این جمع مطرح بود ولی او نیامد.
ائتلاف پیشرفت، مجموعه جدیدی است که با همکاری مقطعی علی اکبر ولایتی، غلامعلی حداد عادل و محمد باقر قالیباف تشکیل شده است. ولایتی و قالیباف قبلا در جرگه اصولگرایان سنتی حضور داشتند. حداد نیز با بخش نظامی و جدید اصولگرایان نزدیک بود. شایع است این جمع با چراغ سبز رهبری به صحنه آمدهاند.البته تردید وجود دارد که این سه نفر بر روی یک نفر توافق کنند. پایگاه این جمع با توجه به هر کدام متفاوت است. حداد در بین نزدیکان رهبر مقبولیت دارد. ولایتی در طیف جناح راست میگنجد. قالیباف نیز بیشتر مورد توجه بخشی از طبقه متوسط و فن سالاران و دارای پایگاه اندکی در سپاه است.
علیرضا زاکانی، کاندیدای جمعیت رهپویان و جمعیت انقلاب اسلامی است. این مجموعه در انتخابات مجلس با اصولگرایان سنتی ائتلاف کردند اما در ماجرای انتخاب ریاست مجلس به دلیل مخالفت با سکانداری علی لاریجانی از آنها جدا شدند. زاکانی اعلام کرده است تنها حاضر است با سعید جلیلی ائتلاف نماید که نامزدی وی بعید به نظر میرسد. این مجموعه حامیانی در سپاه و بسیج و اقلیت مجلس دارد. همچنین برخی از اعضاء آن مثل احمد توکلی و حسین فدائی در جناح راست نیز حضور کم رنگی دارند. این کاندیدا جای پای محکمی در بیت رهبری ندارد.
باقر لنکرانی تنها کاندید جبهه پایداری است. این جبهه که با هدایت مصباح یزدی فعالیت میکند، گروه کوچکی است و در عین حال به دو شاخه تهران و قم تقسیم میشود که با هم اختلاف دارند. لنکرانی منتخب شاخه قم بود. اما گویا شاخه تهران با محوریت صادق محصولی نظر مساعد به جلیلی داشتند که طرف مقابل خواست خود را با پشتیبانی مصباح یزدی بر انها تحمیل کرد. جبهه فوق که از متحدین سابق احمدینژاد و طیف افراطی و ولایی اصولگرایان تشکیل شده است، اعلام کرده در هیچ شرایطی ائتلاف نمیکند. این مجموعه نیز حامیانی در بیت رهبری، سپاه و بسیج دارد. اما «برگ برنده» آنها ادعای تشخیص دقیق مواضع آشکار و پنهان رهبری بوده است.
اصلاحطلبان درجه دوم نیز به صورت بالقوه چند کاندیدا دارند. محمد رضا عارف، محسن مهرعلیزاده، اسحاق جهانگیری و مصطفی کواکبیان از این جمله افراد هستند. خاتمی نظر مثبت به جهانگیری و مهرعلیزاده دارد. پیشبینی میشود یکی از اینها کاندیدا شود. ولی به احتمال زیاد عارف در هر شرایطی در صحنه خواهد بود. کواکبیان نیز در صورت عدم اجماع اصلاحطلبان بر روی کاندیدای واحد، نامزد میشود. محمد شریعتمداری نیز میخواهد با تابلوی اصلاحطلب در رقابتهای انتخاباتی حضور یابد، در حالی که سابقه اصلاحطلبی ندارد.
شایع است که حسن روحانی، کاندیدای جریان هاشمی است. اما تا کنون نشانه محکمی وجود ندارد که او با نظر هاشمی رفسنجانی به صحنه آمده باشد. البته او نیز قصد دارد تا خود را ادامه دهنده سید محمد خاتمی معرفی نماید.
از منفردین، چهرههایی چون محسن رضایی کاندیدای جبهه ایستادگی، محمد سعیدی کیا، علی فلاحیان، مهدی چمران، حسن سبحانی، اکبر اعلمی، عباسعلی منصوری، مجتبی بیگدلی فعلا اعلام آمادگی کردهاند.
بنابراین پیشبینی میشود این بار، رکورد جدیدی در تعداد کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری در جمهوری اسلامی ثبت شود و انتخاباتی با بیش از ۲۵ کاندید برگزار شود.