علی اکبر ولایتی پدیده دور سوم مناظرهها بود. او بر خلاف انتظار، صریحترین انتقادات را نسبت به برنامه هستهای حاکمیت ابراز داشت. اما بخت رایآوری ولایتی بالا نیست.
در حالی که پیشبینی میشد مناظره سوم به صحنه رویارویی جلیلی و روحانی تبدیل شود اما این ولایتی بود که بنیادیترین انتقادات را ابراز داشت و عملا پوشالی بودن ادعاهای هستهای حاکمیت را آشکار ساخت. اهمیت این موضعگیری در آنجا است که از زبان کسی بیان میشود که ۱۶ سال وزیر خارجه بوده و اینک مشاور رهبری در زمینه سیاست بینالملل است.
ولایتی صراحتا اعلام داشت درگیریهای داخلی حکومت، بهرهبرداریهای جناحی برای استفاده از امتیازات احتمالی موفقیتهای دیپلماتیک، بی تدبیری، عدم انعطاف، توقعات غیرمنطقی، بیاعتنایی به الزامات دیپلماسی، سطح پایین مهارت دانش و تجربه مذاکره کنندگان اتمی باعث بحرانی شدن پرونده هستهای و تحمیل تحریمهای سنگین بر جامعه بوده است. او فاش ساخت که در حال مذاکره با مقامات عالی رتبه دولت سارکوزی برای حل مشکلات بوده است اما مقامهای وزارت خارجه در تماس با کنسول فرانسه در تهران میانجیگری او را بی اعتبار ساختند.
همچنین از رویکرد غیر سازنده و تنش آفرین جلیلی در مذاکرات آلماتی پرده برداشت که عقبنشینی مقامهای غربی در پذیرش فعالیت محدود در تاسیسات فردو و دادن پیشنهاد برداشتن سه مورد از تحریمها در ازاء توقف غنیسازی بیست درصدی با پاسخ منفی و زیادهخواهی مقامهای ایرانی مواجه شده است. ولایتی معتقد است از این طریق میشد چارچوبی را فراهم ساخت تا به تدریج تحریمها تعلیق شود و یا لغو گردند. او مسوولیت اصلی ناکامی مذاکرات را بر دوش جلیلی و تیمش قرار داد و کارنامه مذاکرهکنندگان هستهای را منفی برشمرد.
ولایتی جلیلی را مورد نکوهش قرار داد که دیپلماسی خطابه نیست و وی نمیتواند یکطرفه حرفهایش را بزند و «فلسفهبافی» و ادعاهای یکجانبه را ملاک موفقیت نشان دهد، بلکه نتایج عملی تعیین کننده است و افزایش تحریمها از نظر مردم شکست تلقی میشود.
سخنان غیر منتظره ولایتی باعث برافروخته شدن جلیلی شد و او بهشدت واکنش نشان داد. او دیدگاه ولایتی را غلط دانست و وی را به خلافگویی متهم ساخت. اما ولایتی شجاعانه بر روی موضعش ایستاد و از «حقوق ملت» دفاع کرد که «مردم ایران نباید هزینه ستیزهجویی و قدرتطلبی» حاکمیت را بپردازند.
ولایتی به آن دسته از نیروهای حاکمیت متعلق است که معتقدند باید راه میانهای بین حفظ برنامه هستهای و رضایت ۱+۵ پیدا کرد و به شکلی «مرضیالطرفین» مشکل را حل کرد. آنها حداقل می خواهند جلوی افزایش تحریم ها گرفته شود .(اضافه شود)نتیجه این رویکرد با منافع ملی تطبیق دارد. از طرفی فضا را برای تنشزدایی و رفع تحریمها مساعد میسازد. از سویی دیگر با توجه به سرمایهگذاریها امکان استفاده بهینه از تاسیسات هستهای کشور را میدهد بدون اینکه رشد فعالیتهای هستهای باعث اختلال در اقتصاد و عملکرد بخشهای تولیدی کشور شود. در اصل به قول حسن روحانی گردش چرخه سانتریفوژها باعث نشود چرخ اقتصاد کشور متوقف شود.
ولایتی همیشه فردی محافظهکار و میانهرو در نظام سیاسی بوده است. دوره تندروی او در سالیان نخستین بعد از انقلاب بود که در هیات عضو برجسته حزب جمهوری اسلامی برای تحقق حاکمیت یکپارچه خط امام میکوشید. اما بعد از حضور در وزارت خارجه به مرور سیمای یک دیپلمات را پیدا کرد و سعی کرد در مجموعه نظام شکلی از سیاست خارجی را جلو ببرد که رویکرد تهاجمی نداشته باشد و سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی رویکردی آرمانی و انقلابی صرف پیدا نکند بلکه تلفیقی از اسلام گرایی و ملاحظات پراگماتیستی باشد.
او از بدو حیات سیاسیاش با خامنهای هماهنگ بوده است و اعتماد و نزدیکی بین آنها تا جایی بوده است که خامنهای نخست او را برای نخست وزیری انتخاب کرد اما رای منفی مجلس اول این بخت را از او گرفت. ولایتی تا جایی در خط تبعیت از خامنهای بود که لقب «آقا اجازه» را از منتقدین دریافت کرد. البته او با جناح راست سنتی و رفسنجانی نیز رابطه حسنه داشت.
موضع جدید هستهای وی که آشکارا با نظرات منتقدین در اپوزسیون و نیروهای جامعه مدنی همسویی دارد با نظرات خامنهای در این خصوص تعارض آشکار دارد. اگرچه به دلیل رابطه نزدیک وی با رهبری این تعارض عجیب به نظر میرسد. در عین حال نمیتوان امکان هماهنگی وی با خامنهای را به صورت مطلق رد کرد اما میتوان نتیجه گرفت ولایتی در زمینه سیاست هستهای با خامنهای فاصله گرفته است. اگرچه همانگونه که در سخنرانیاش در مسجد سید اصفهان تاکید کرد که نظرات رهبری را در برنامه هستهای دنبال خواهد نمود. ولی مقاومت مدبرانه را در برابر گفتمان استقامت و پایداری مطرح کرد. بدینترتیب ولایتی در صورت پیروزی و فرصت یافتن برای هدایت سکان مذاکرات هستهای بر مبنای تشخیص فردیاش، مسیری متفاوت با روند کنونی را خواهد پیمود و رویکردی آشتیجویانه را پی میگیرد. اما از آنجاییکه مدیریت بحران هستهای در دست رهبری است و ولایتی نیز اعلام کرده که در تحلیل آخر نظر خامنهای را دنبال خواهد نمود لذا در صورت پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری بعید است اتفاق خاصی بیافتد. اما دیدگاه وی فرضیهای را قوت میبخشد که سخن برخی از مسوولین سپاه و رسانههای اصولگرایان تندرو در سال گذشته که هشدار میدادند رهبری تنها است و میخواهند وی را به نوشیدن جام زهر راضی سازند، نشان از مخالفتهای داخلی امثال ولایتی و تلاش برای اقناع وی در دست برداشتن از برخورد و سیاست تقابل در برنامه هستهای بوده است.
از این منظر پیروزی ولایتی فضا را برای مصالحه در پرونده هستهای مساعد میسازد و وزن منتقدین درون حکومتی را افزایش میدهد.
اما در عین حال این موضع ولایتی میزتواند باعث حساسیت روی ولایتی و تلاش برای کنار زدن وی منجر شود. جلیلی در سخنرانیاش در تبریز در کنار «فتنه» و «انحراف»، جریان «تردید» را نیز افزود که میتواند نشان از خط حذفی جدید اصولگرایان تند باشد. مخاطب این خط حذفی افرادی چون ولایتی در میان اصولگرایان سنتی است که نگران وضعیت نظام و کشور در صورت افزایش تنش با غرب است. این تردید میتواند شکافهای داخل اصولگرایان را تشدید نماید.
اما رای آوری ولایتی بالا نیست. این عامل میتواند تیغ برخورد حاکمیت را کند سازد و رایهای پایین را نشانه بیاقبالی مردم به نظرات وی در حوزه سیاست خارجی تفسیر کند.
دیدگاههای ولایتی در حوزه اقتصاد و سیاست داخلی برای رایهای شناور و سرگردان جذاب نیست. او در مناظرهها به لحاظ طرح مسائل و فن بیان ضعیف ظاهر شد.
او با پشتوانه اصولگرایان سنتی رقابتهای انتخاباتی را ادامه میدهد اما این نیرو اکثریت را در پایگاه اجتماعی اصولگرایان ندارد. اگر ولایتی بتواند در روزهای باقی مانده دیدگاه هستهایاش و نتایج آن در بهبود اقتصادی را بیشتر تبین کند و مرزها و تفاوتهایش با دیدگاههای حاکم را روشن نماید، رایهایش افزایش پیدا خواهد کرد.
در مجموع ولایتی در مناظره آخر از روحانی و عارف در حوزه سیاست خارجی بهتر ظاهر شد و علاوه بر دفاع از سیاست خارجی محتاط و آشتی جو، به دیدگاههای مذاکره کنندگان کنونی و سعید جلیلی تهاجم کرد. سخنان وی در مناظره کاملا برنامه جنجالی هستهای حکومت را بیاعتبار ساخت و بیپایه بودن ادعاهای موفقیت واهی حاکمیت را از دوربین تلویزیون آشکار ساخت.
انگیزه و دلایل ولایتی اطلاعی در دست نیست اما میتوان گمانه زنی کرد چه بسان وی از عدم اجماع اصولگرایان بر روی او و حمایت رهبری نا خرسند است. اگر چه نمیتوان از تاثیر مواجهه با مردم و شنیدن انتقادات و مشکلات آنها از نزدیک غفلت کرد.
موضع جدید وی شکاف و اختلاف نظر فاحش را در بین ائتلاف ۱+۲ نیز روشن ساخت و پایان عملی ان را اعلام کرد. هر چه ولایتی از گفتمان رسمی هستهای دور شد، قالیباف کوشید خود را نزدیک گرداند. روزهای آینده نشان خواهد داد ولایتی چه سمت و سویی در پایان رقابتهای انتخاباتی پیدا خواهد کرد. اما مشخص است که نظرات هستهای وی پژواک نظر اکثریت مردم ایران و نیروهای منتقد و مخالف است.