سنت گرایی بی بنیاد اسلام گرایان افراطی در سوریه

شبکه خبری العربیه اعلام کرد دو گروه از مخالفین مسلح به نام لواء الاسلام و التحریر الشام مدعی شدند که به کاروان ماشین های بشار اسد با خمپاره حمله کرده اند. این اتفاق زمانی رخ داد که رئیس جمهور سوریه عازم مسجد اموی برای قرائت نماز عید فطر بوده است. این دو گروه از مخالفین مسلح در سوریه هستند و گرایش اسلام گرایانه افراطی دارند.

1928s
البته عمران عاهد الزعی وزیر اطلاعات سوریه این ادعا را رد کرد. (۱) همزمان فیلم هایی توسط این دو گروه در یوتیوپ پخش شده است که تصاویری از دود سیاه در خیابان های مرکزی شهر دمشق را به نمایش می گذارد.
اما صرف نظر از درستی و یا نادرستی این ادعا ، محکومیت خشونت نفرت انگیز و نقض حرمت جنگ در روز های مقدس و مورد احترام مسلمانان از سوی برخی از اسلام گرایان جهادی در سوریه اهمیت دارد.
اگر چه بشار اسد دستش به خون مردم سوریه آلوده است و مسئول اصلی کشته شدن بیش از صد هزار نفر از مردم مظلوم و ستم کشیده سوریه در دو سال اخیر است ، اما این مساله مجوزی نمی شود که حرمت جنگ و منازعه در روز عید فطر شکسته شود. این روز بنا به موازین اسلامی و سنت پیامبر روز دعوت به صلح ، حل اختلافات ، دوستی و کنار گذاشتن کینه و عداوت است. تمامی علماء و صاحب نظران اسلامی اعم از قدما و معاصرین روی این موضوع وحدت نظر دارند.
قربانیان این اقدام فقط بشار اسد نیست بلکه مردمی در که نزدیکی وی بودند و شادی و سرور عید فطر را تجربه می کردند نیز قربانی بالقوه این خشونت روزی ناموجه هستند.
این اقدام ضمن اینکه خشونتی نفرت انگیز و موحش را بازتاب می دهد در عین حال پرده از واقعیتی تلخ بر می دارد که گروه های افراطی اسلام گرا هیچ حد و محدودیتی برای اعمال خشونت بر علیه مخالفین قائل نیستند و برای رسیدن به اهداف شان از هر وسیله ای استفاده می نمایند. قتال و منازعه خونین در روز عید فطر و ماه های حرام در اسلام از گناهان بزرگ است. بین توسل به این اقدام و ادعای مسلمانی تضادی عمیق وجود دارد.
کسی نمی تواند داعیه اسلام مداری داشته باشد اما در عین حال حرمت عید فطر و ایام ماه مبارک رمضان را نگاه ندارد. در دو سوی میدان معتقدان به اسلام وجود دارند. اعتقاد به اسلام ایجاب می کند که طرفیت منازعه حداقل در روز عید فطر دست از رویارویی نظامی بر دارند و به اقداماتی متوسل نشوند که منجر به قتل و کشته شدن کسانی می گردد که عید فطر را جشن گرفته اند.
در این میان حمله به مسجد و مراکز عبادی و یا در معرض خطر قرار دادن آنها قبح و زشتی بیشتری دارد.
البته ارتش سوریه نیز که در این روز به حملاتش به مخالفین و جنبش اعتراضی ادامه داد نیز مشمول همین امر است.
این رویداد همچنین آشکار ساخت که ادعای سنت گرایی حداقل بخش هایی از اسلام گرایان جهادی با واقعیت تطبیق نمی کند.
این جماعت مدعی هستند که خواهان احیای شکل ناب و اولیه اسلام هستند و می خواهند سنت های پیامبر را در شکل خالصش در جهان امروز پیاده سازند. اما در عین حال یکی از رفتار های مهم در سیره پیامبر را در عمل نادیده می گیرند که حرمت جنگ و منازعه در ماه های حرام و ایام مبارکی چون عید فطر است . در اصل انها هر جا که لازم ببینند و یا اهداف سیاسی آنها اقتضاء کند ابایی از عدول از سنت های اسلامی ندارند.
شیوه رذیلانه اعمال نا محدود خشونت که در سلفی های تکفیری و جهاد گرایانی چون طالبان و القاعده دیده می شود ، سند آشکاری است که دوگانگی و تعارض بین ادعا های این جریان و اصول و موازین شناخته شده و قطعی اسلام وجود دارد.
البته این خصیصه ضد انسانی منحصر در اهل سنت نیست در شیعیان نیز کسانی یافته می شوند که مبنای رفتاری مشابه دارند و برداشت خود از گسترش اسلام و حفظ شریعت را خارج از اصول انسانی و اخلاقی تعریف می کنند و اعمال دینی را مقید به این قیود نمی دانند.
متاسفانه در روز های نزدیک به عید فطر امسال بخش هایی از کشور های اسلامی دستخوش خشونت و حملات مرگبار بود. درپاکستان بیش از بیست نفر در بمبگزاری جان باختند. عراق شاهد عملیات های انتحاری بود. در یمن چند نفر از شورشیان در حملات هواپیما های بدون سرنشین آمریکا جان شان را از دست دادند.
البته این مسائل از یک جنس نیستند و به موضوعات مختلف بر می گردنند. اما درعین حال نشان می دهند که هنوز حرمت عید فطر در جهان اسلام و دنیا آنگونه که شاید رعایت نمی شود. تلخی این واقعیت در میان مسلمانان بیشتر است که برخی در گمان و تصوری باطل فکر می کنند حرمت قتل در روز عید فطر مطلق نیست و برای پاسداری از شریعت و از بین بردن مخالفان اسلام از فضای این روز نیز می توان برای خشونت ورزی استفاده کرد.
شدت گرفتن فعالیت های اسلام گرایان جهادی در سوریه و اعمال غیر انسانی آنها روز به روز مشکلات بیشتری را برای مردم سوریه و منطقه خاور میانه فراهم می سازد. دلایل وجودی این مساله متعدد است اما دیکتاتوری بی رحم و خونین بشار اسد ،بی ثباتی و پایین آمدن امنیت در سوریه ، شکاف های موجود در جهان اسلام ، خوشبینی ها و ساده اندیشی های مخالفین سوریه ، برخورد ابزاری دولت های قطر و عربستان و تعلل و انفعال جامعه جهانی و بخصوص آمریکا از مهمترین علل هستند.
از اینرو برای مهار این رویه مخرب ، سازماندهی حرکت هماهنگ در بین رهبران جریان های مختلف اسلامی در محکوم کردن خشونت در روز های مقدس و مهم مسلمانان ضرورت دارد. شایسته است این ایام به نماد های صلح و دوستی و تلاش برای نزدیکی بیشتر و اتحاد در جهان اسلام تبدیل شوند .
منابع :
http://www.nytimes.com/2013/08/09/world/middleeast/syria.html

درباره Afshari

در سا ل1352 در خانواده ای فرهنگی در شهر قزوین چشم به دنیا گشودم. پدرم دبیر ادبیات و صاحب یک هفته نامه محلی است. تا پایان دبیرستان در قزوین بر کشیدم. کتابخانه پدر پناهگاهم بود و ارتباط با دوستان و فامیل گرمابخش زندگی ام. به ورزش ، سیاست و مطالعه از ابتدا علاقمند بودم. کوهنوردی تا حدودی حرفه ای را از نو جوانی شروع کردم. در سال 1370 در رشته مهندسی صنایع دانشگاه پلی تکنیک قبول شدم. ورود به سیاسی ترین دانشگاه ایران فرصت تحقق به انگیزه ها و آرزو هایم بخشید. از فعالیت های فرهنگی در خوابگاه شروع کردم و سپس حضور در شورای صنفی دانشکده و سرانجام در انجمن اسلامی دانشجویان . در سال 1374 به عضویت شورای مرکزی انجمن اسلامی انتخاب شدم. در پایان آن دوره طعم اولین تجربه بازداشت و سلول انفرادی را در زندان توحید چشیدم . در سال1375 برای اولین بار به جمع شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت برگزیده شدم. همان سال مسئول بخش دانشجویی ستاد سید محمد خاتمی نیز شدم. برای راه اندازی راهی جدید شروع کردیم ولی پیروزی دور از انتظار غافلگیرم کرد. در سا ل1376 مجددا برای تحصیا در دوره فوق لیسانس به دانشگاه پلی تکنیک برگشتم . دو دوره دیگر را در شورای مرکزی انجمن این بار در مسند دبیری گذراندم. سال 1377 دوباره به مرکزیت دفتر تحکیم وحدت بازگشتم که تا سال 1380 ادامه یافت. تا سال 1379 به اصلاحات در درون قانون اساسی باور داشتم و همه هم و غمم را بر این پروژه گذاشتم. اما پس از تجربه نا فرجامی کوی دانشگاه ، زندانی شدن چهره های مورد توجه مردم و سرانجام از دستور کار خارج شدن دیدگاه انتقادی پیدا کردم وبعد به اصلاحات ساختاری و تغییر قانون اساسی گرایش پیدا کردم. شرکت در کنفرانس برلین راهی زندان اوینم کرد. بعد از دو ماه بازداشت موقت دوباره آزا دشدم ولی سخنرانی هی ارادیکال و بخصوص نقد صریح وبی پرده خامنه ای باعث شد تا همراه با مهندس سحابی اولین طعمه اطلاعات موازی در بازداشتگاه 59 بشوم. تجربه ای سخت و هولناک و توام با شکنجه های فیزیکی و روانی را از سر گذارندم. در میانه راه کم آوردم وشکستم . حاصل آن تن دادن به مصاحبه اجباری و توبه آمیز بود. بار سنگینی بود اما به لطف خدا توانستم خود را در درون بازداشتگاه بازسازی کنم و به مقاومت دوباره روی بیاورم. نتیجه جبران کار و افشاگری از دورن بازداشتگاه 59 بود. اما یازده ماه پشت سر هم در سلول انفرادی و انزوای گزنده آن سپری گشت. پس از آزادی با وثیقه 200 میلیون تومانی حکم دادگاه برلین قطعی شد و همراه با محکومیت یک ساله در خصوص کوی دانشگاه ، در مجموع دو سال را در بخش عمومی اوین گذارندم. پس از آزادی فوق لیسانس را تمام کردم و با همسر دوست داشتنی و یکی از بزرگترین سعادت های زندگی ام ازدواح کردم. دوباره در سال 1383 به عضویت شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت انتخاب شدم. پس از د و سال کار در محیط های صنعتی ، مجددا دادگاه انقلاب 6 سال حبس برایم صادر نمود. این مساله و همچنین برنامه ام برای ادامه تحصیا در مقطع دکتری پایم ر ابه مهاجرت کشاند. در سال 1384 از ایران خارج شدم .سه ماه در ایرلند بودم و بعد به آمریکا رفتم. اکنون کاندیدای دکتری در رشته مهنسدی سیستم در دانشگاه جرج واشنگتن هستم و به زندگی مشعول. در حوزه سیاسی ، نوشتاری و تحقیقات تاریخ معاصر فعال هستم. در کل اگر چه سخت خودم را می توانم مقید به جمعی خاص بکم. اما گرایش به روشنفکری دینی دارم. قائل به سکولاریسم به معنای تفکیک دین و دولت. هوادار لیبرالیسم سیاسی هستم اما در حوزه اقتصاد به سوسیالیسم را می پسندم. جهان وطنی وشهروند جهانی بودن نیز دیگر باور هویتی من ضمن پابندی و احساس غرور از هویت ملی ایرانی ام است.
این نوشته در مقالات ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.